دلتنگی
محمدهادی صحرایی
چند سالی بود در این روزهای منتهی به اربعین، شوری بر پا بود و مردم حال خوشی داشتند. عادت کرده بودند که روز و شب سالشان را به هم بدوزند برای حسین علیهالسلام. اصلاً از ذیالحجه به بعد گویی چرخِ فلک بر مدار حسین میچرخد و عاشقان نیز به گِرد سیدشهیدان میگردند و دانستهاند که حسین راه میانبری است برای رسیدن به خدا و با او میتوان صدسال فاصله را یک شبه پیمود. میشود یک عمر باارزش را فدای او کرد و میارزد که موی سیه را به غصهاش سپید نمود. حسین اهل جبران است و این ماییم مدیون و ممنون او. بزرگ و بزرگ زادهای است که اهل سفرهاش سر به عرش ساییده و دستی به آسمان رسانده و سرآمد مردم و جوانمردان عالماند. وقتی حاج قاسم سلیمانی، خود را از ملت حسین میداند یعنی که ختم کلام. با حسین بزرگ میشویم و آقا.
پدرش پدرخاک است و مادرش کوثر و سرشت عاشقان حسین را از این گِل سرشتهاند. نه عجب که مجالس او بوی سیب و گلاب میدهد. گویی لسانالغیب شیرازی برای مجلسش فرمود: بگو به خازن جنت که خاک این مجلس / به تحفه بر سوی فردوس و عود مجمر کن. آبادی مجالس ارباب بیکفن به همین است که با فطرت آدمی سازگار است و هرکسی کو دور ماند از اصل خویش، بازجوید روزگار وصل خویش. مردم از حسین، رگ و ریشه خود را پی جورند. تعارف نیست که میگویند ای مهربانتر از پدر و مادرم حسین. کدام فرزند حتی خَلَفی، چهل روزِ هر سال را چنین برآشفته وگریان پدر و مادرش است؟ میلیونها زائر اربعین که با پای خسته و آبلهدار که نه، با دل سوخته به کربلا میروند را با چه عشق و شور و شعوری میتوان تفسیر کرد؟ کدام منطق و علم و دانشی چنین اهل خود را راهی بیابان میکند؟ به رغم مدعیانی که منع عشق کنند / جمال چهره حسین حجت موجه عاشقان اوست.
خدا برکت سفرهاش را به مجلس حسین سپرده و او را مهماندار خود کرده است. تا ابد هرکه بخواهد سیر و سیراب باشد باید به کرانه سفرهاش بنشیند. چه بسیارند موکب داران و سفره داران و زائران حسینی که از وعدههای خود یک لقمه یک لقمه کم میکنند تا زائران و عزاداران حسین را پذیرایی کنند. نیز اگرچه میدانند که خدا به اخلاصشان نظر میکند و اضعافاً کثیره، با آنها مرابحه و مزایده میکند. عالم حساب و کتاب دارد کهاشک و آه برای حسین، قیمت ندارد. تنها خریدار دلهای غمگین حسین، خداست و به این دلیل است که از عالم بالا و بهشتیاند. از حسین و غصهاش چه میشود گفت تا آتش دل را بنشانم و دیگر آسوده بنشینم. خوش به حال آنها که با او به کربلا بودند و خوش به حال آنها که به راهش به خون غلتیدند و خوش به حال آنها که به یادش به سوگ بنشینند و خوش به حال آنها که به خونخواهیاش برخیزند و خوش به حالت حاج قاسم. جایت چه خالی است علمدار. سال اولی است که نیستی و گِره به کارمان افتاد. جای آوینی خالی که بگویدای آنکه برکرانه ازلی و ابدی وجود نشستهای، دستی برآر و ما قبرستاننشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کِش.
چه میدانند حال ما سبکباران ساحلها / چه بر ما خرده میگیرند غافل ها؛ چه میدانند ارباب غریب و تشنه و تنها / چهها دیدست با اهلش زمهمانی کوفیها. غصه برای سیدالشهداء بیپایان است چونکه داستانش بیانتهاست. قصد دشمنان تنها کشتن حسینبنعلی نبود وگرنه معرکه کربلا با شهادت خوبان به پایان میرسید و نیازی به عطش و قتل فجیع و نعل تازه و سرهای به نیزه و غارت و کتک و اسارت نبود. اگر حدیث قدسیِ زیارت عاشورا به غیر از آنها که ساختار ظلم و جور به اهلبیت را بنا نهادند، و نیز همه بنیامیه و آل ابیسفیان و آلزیاد و آلمروان و اهل تمهید و تمکین به آنها و اهل مشایعت و بیعت و متابعت از یزید را با یزید همدست دانسته و با هم به لعنت خدا گرفتار میکند تنها به خاطر کشتن خوبان نیست وگرنه بنی اسرائیل که به پیغمبرکشی عادت داشتند و نمرود و فرعون و دیگر سفاکان که کم نبودند.
جنایت تو در توی این جماعت ملعون به غیر از کشتن فجیع امام امت و محروم کردن جهان از چراغ هدایت و شکنجه روحی و جسمی اسراء، تحقیر و تمسخر مقدسات و مقدسان هم بود و میخواستند که روح عدالتخواهی و ظلم ستیزی را در جامعه بمیرانند و این کمتر از قتل فجیع شهدای کربلا نبود و هدف اصلی شکنجه در مسیر کوفه تا شام بود و انتقام بدر و احد و خیبر و خندق بهانه بود. شاید به همین دلیل است که اوضاع اسراء در شام سنگینترین و سختترین قسمت واقعه کربلاست. جهاد بعد از عاشورا از اینرو کمتر از جهاد شهدای کربلا نیست چراکه جنگ سخت را شهدای کربلا به جان خریدند و جنگ نرم را زینالعابدین و زینب کبری سلامالله علیهما مدیریت کردند. آنها توانستند خون به ناحق ریخته شهدای نینوا را سیلابی کنند که تا انتهای تاریخ بتواند بنیان هر یزید را برکند. سربلندی ایران انقلابی امروز از توجه به شعار «ذلت از ما به دور است» و کلام امام کربلاست که فرمود ابداً بیعت نمیکنم و بین امثال من و امثال یزید بیعتی نیست.
جبههای که یزید ملعون در مقابل کربلاییان گشود و از جنگ سخت تا جنگ نرم و جنگ روانی و شکنجه را در آن گنجاند برای برچیدن بندگی و محو دین و ارتجاع به جاهلیت منقرض شده بود وگرنه پیروزی لشگر پرشمار و مجهز شام و کوفه بر میهمانان تشنهای که با اهل و عیال و کودکانشان به صد و شصت نفر هم نمیرسیدند نه زحمتی داشت و نه افتخاری. آیه چهلم سوره حج، گویاتر از هر سخنی گویی در مورد کربلاییان است. « كسانى كه به ناحق از خانههاشان بیرون رانده شدند جز اين نمىگفتند که پروردگار ما خداست. و اگر خدا بعضى از مردم را با بعض ديگر دفع نمىكرد، صومعهها و كليساها و كنيسهها و مساجدى كه نام خدا در آنها بسيار برده مىشود، ويران مىشد و قطعاً خدا به كسى كه او را يارى مىكند، يارى مىدهد، چرا كه خدا سخت نيرومند شكست ناپذير است».
پیام عاشورا از این رو جاری است که هنوز عالم گرفتار بدی و بدهاست. اگر سیدالشهدا در 1382 سال پیش فرمود: «هنگامى که امّت اسلامى به زمامدارى مثل یزید گرفتار آید، باید فاتحه اسلام را خواند»، امروزه با دیدن ترامپ و نتانیاهو و مکرون و ملکه باید گفت اگر اینها سران جهاناند، باید فاتحه دنیا را خواند. تا وقتی امثال این جرثومهها که نماد فساد و نماینده تفکر استکباریاند زندهاند، جهان روی آرام و خوش به خود نخواهد دید و جز جنگ و خونریزی و اضطراب و بیماری، خاطرهای برای اهالی دنیا نمیماند. بینوایانی که به صلح و سازش و قول و قرار با این موجودات دلخوش کردهاند چه بدانند و چه ندانند به سختی در حال کوبیدن آب در هاوناند و حماقت میکارند و ندامت میدروند. ساختار ستم ملعونی که نهاده شد و امروزه به این مستکبران رسیده محصولی جز تباهی و تبهکاری، خون و خسارت و جنایت ندارد. از این درخت ناپاک، انتظار میوه پاک داشتن، یا ریشه در بلاهت دارد یا کوششی است برای پوشش خوف و خیانت. و بماند.
اربعین است رفیقان و دست ما امسال از آن نخل بلند، کوتاه شده و عادتمان به پیادهروی در مسیر عشق، ناتمام مانده. واحسرتا نعمت از کف دادیم. نکند العیاذ بالله که کفران کرده باشیم و این ممنوعیت امروز، محرومیت از میهمانی حسین باشد. دریغ که غرق نعمت بودیم و نمیدانستیم. دیده میشدیم و نمیدانستیم. به میهمانی بزرگان میرفتیم و نمیدانستیم. همپای ملائک بودیم و نمیدانستیم. در آسمان راه میرفتیم و نمیدانستیم. تنهای خسته را پاهای پرآبله نمیکشید، دلها میکشاندشان و نمیدانستیم. حال خوشی داشتیم و نمیدانستیم و حالا که دلتنگی روی دلتنگی است و غربت روی غریبی، چنین صدامان میلرزد، حسین جان به فریادمان بِرس که اگر کربلا نروم میمیرم. آقایمان فرموده که پیش شما شِکوه میکنیم. از این دوری و فاصله و محجوری و مهجوری که در این روزگار عسرت، حسرت نصیبمان کرده، الغوث.
اربعین وصال عاجلی بود که به آن عادت کرده بودیم. تنها طمع بهشت نبود، به طلبت آمده بودیم تا گُرده از گناه بتکانیم و سبکبار شویم. الان که مرگ در میانمان قدم میزند و میترسیم که اگر کربلا نرویم، دشمنت را نکشته میمیریم. قبول کن که سخت است این فراغ و این محنت. دهها میلیون عزادارت که از میان جوانمردان عالم توفیق زیارت اربعین داشتند، شاکیان دنیای ایسمهای دروغین بودند که به واقعیت کشتی تو پناه آورده بودند. آنها از دنیا و دنیازدهها ناامیدند و دنیای ستمکده را نمیخواهند که به سویت آمدهاند. از خدا دستور « ارْكَبُوا فيها » شنیدهاند و از تو اجازه « فلیرحل معنا »، یا حسین گفتند و عشق آغاز کردند. هم قسم و هم داستان برای نوسازی جهان با نظم فرانو مهدوی عجلاللهفرجه الشریف. اربعین صوراسرافیل را مانَد که مردگان جهانِ پر ستم را زنده کرده و عاشقان را به راه انداخته. مروت کن و بساط عاشقی برپا. و جوانمردان را به یاری مهدی مهیاکن. وعده خونخواهان تو کرب و بلاست. از خدا بطلب که این شب هجران به وصلتش برسد. به امید خدا.