kayhan.ir

کد خبر: ۲۰۰۰۸۵
تاریخ انتشار : ۱۳ مهر ۱۳۹۹ - ۲۱:۱۴
نقش شبه روشنفکران در تاریخ معاصر ایران

هماهنگی جریان رادیکال داخلی با دشمنان بیرونی علیه نظام اسلامی




  از همان ابتدا تلاش دشمنان در بیرون مرزها و وابسته‌های آنان در داخل، بر تعبیر و تفسیر حرکت مردم در دوم خرداد 1376 علیه نظام بود تا ایجاد دوگانگی در حاکمیت، زیرساخت مردمی پیدا کند و بتوانند استحاله یا براندازی را محقق کنند. رهبری از همان روزهای آغازین حکومت به اصطلاح اصلاحات، این مسئله را متذکر شده و از مسئولین به ویژه رئیس‌جمهور خواستند تا آن را خنثی و دشمن را ناامید سازند:
«من اين خاطره را می‌خواهم عرض بكنم. در همان روزهاي اوّل، دوم بعد از انتخابات بود كه جناب آقاي خاتمي- رئيس جمهور عزيزمان- از من وقت ملاقات خواستند و آمدند با من ملاقات كردند. به ايشان گفتم كه من نمي‌دانم شما در اين چند روز كه گرفتار مسائل انتخابات بوده‌ايد فرصت كرده‌ايد كه اين راديوها را گوش كنيد يا نه؛ اما من گوش كرده‌ام. اين راديوها دارند اين طور وانمود می‌كنند كه حركت دوم خرداد، حركتي بر ضد انقلاب، بر ضد امام، بر ضد اسلام بود! روش‌هاي تبليغات است؛ دارند اين‌طور حركت می‌كنند. من مايلم شما در همين اوّلين صحبتي كه خواهيد كرد، تو دهن اين‌ها بزنيد و نشان بدهيد كه نه، قضيه اين طور نيست. راه، راه امام است؛ راه، راه انقلاب است. بعد از سه چهار روز ايشان يك مصاحبة مطبوعاتي داشتند. بعد كه ايشان با من مجدداً ملاقات كردند، گفتند كه من در حال آن مصاحبة مطبوعاتي چيزهايي در ذهنم آماده كرده بودم كه بگويم؛ اما همه‌اش از يادم رفت؛ تنها چيزي كه به يادم بود همان حرف‌هاي شما بود كه گفتيد تو دهن اين‌ها بزنيد. ايشان در آن مصاحبه تو دهن آنها زد.»۱
سعید حجاریان، استراتژیست دوم خرداد، برعکس نگاه منطقی و مستند رهبری از تلاش‌های دشمنان انقلاب، فرصت حاکمیت و تسامح و تساهل دولت در عرصة فرهنگ و تفکر را فرصت آرمانی برای دین‌زدایی می‌دانست و لذا حرکت دوم خرداد را برای فتح سنگرهای نظام توصیف می‌کند:
«دوم خرداد سنگر و جبهة مردم‌سالاري را تا حدود زيادي در خاك حريف به پيش برده است و در افق بسيار بالايي خط جبهه را ترسيم كرده است و نیروها در دو طرف این خط صف‌آرایی کرده‌اند. نخستين وظيفة ما مثل هر استراتژيست نظامي اين است كه با ايجاد سنگرهاي مستحكم، مانع تك و پيشروي حريف شويم و همچنين خطوط تداركاتي، لجستيك و مواصلاتي را تقويت كنيم تا اجازه ندهيم به سنگرهاي‎مان حمله شود. تنها سلاحی که در نبرد مردم‌سالاری و انحصارطلبی‌نیاز داریم، نهادهای جامعة مدنی مستحکمی را در جبهة خودمان به وجود بیاوریم. همۀ روزنامه‌ها و نهادها سنگرمقاومت هستند و مطبوعات مهم‌ترین معبر مواصلاتی محسوب می‌شوند. همة مطبوعات و نهادهای مدنی دوم خرداد باید متصل به ستاد فرماندهی مورد اطمینان باشند، چرا که اگر با کارهای پارازیتی در اعماق استراتژیک حریف پیش بروند، گرفتار محاصره شدگی، غافلگیری و شبیخون می‌شوند.»۲
حجاریان در این گفتار، حاکمیت دوگانه را یکی مردم‌سالاری (دوم خرداد) و دیگری را انحصارطلبی ذکر می‌کند! کدام انحصارطلبی؟ انحصاری که اجازه داد تا شخصی مانند خاتمی در انتخابات شرکت کند و آرای مردم را کسب کند و سپس رهبری آن را تنفیذ نماید؟ مفهوم انحطارطلبی هم مانند آزادی از آن مفاهیمی است که با آن ‌چه جنایت‌ها انجام نمی‌دهند. در عین آزادی، فریاد نبود آزادی سر می‌دهند و در عین قانونمداری فریاد انحصارگری برمی‌آورند!
جناح دوم خرداد که در انحصارگری کم‌نظیر بودند، نظام را متهم به انحصارطلبی می‌کردند! ناطق نوری رقیب خاتمی که رئیس‌مجلس شورای اسلامی بود، در خاطرات خود از این انحصارطلبی‌ها پرده برمی‌دارد:
«متأسفانه جناح دوم خرداد برخلاف شعار جامعة مدنی و شایسته‌سالاری و این حرف‌ها، تمام نیروهای مقابل خود را که در انتخابات با آنها نبودند قلع و قمع کرد. به بعضی از آنها رسما می‌گفتند «تو در دوم خرداد نبودی یا رأی ندادی بنابراین پیام دوم خرداد را نگرفتی پس برو!»
 چند ماه پس از انتخابات جمعی از فرهنگیان الیگودرز نزد من آمدند؛ پیرمردی هم با آنها بود که پدر شهید بود؛ وی گفت: آقای نوری همة ما را از آموزش و پرورش الیگودرز بیرون کردند. گفتم واقعاً شرمندة شما هستم که باعث شدم گرفتار بشوید.
 تا این را گفتم آن پیرمرد با عصبانیت گفت: آقای ناطق ما این جا نیامدیم که بگوییم اشتباه کردیم و پشیمانیم که شما عذرخواهی می‌کنی. ما به تکلیف خود عمل کردیم و افتخار می‌کنیم و پای آن ایستاده‌ایم. من واقعاً از برخورد این‌ها منقلب شدم، یک رئیس‌یا ناظم دبیرستان را برمی‌دارند و می‌گویند در فلان جا تدریس کن. این سخت است و زندگی فرد را از هم می‌پاشد و ردة او را تنزل می‌دهد.»۳
حجاریان، استراتژی دوم خرداد را، یک استراتژی شبه‌نظامی تعیین کرده و معبر مواصلاتی یعنی مطبوعات را مانند توپخانه دانسته و علیه نظام دستور گلوله‌باران می‌دهد. عطاءاله مهاجرانی، که با سکوت گاه تأیید و حمایت خاتمی، مطبوعات زنجیره‌ای را سامان می‌داد، در واقع توپخانة دوم خرداد را آماده می‌کرد تا تمامی مقدسات جمهوری اسلامی را زیر سؤال ببرند.
مهاجراني كه از مؤسسين حزب كارگزاران سازندگي بود مدتي را در سمت معاون حقوقي و پارلماني‌هاشمي رفسنجاني سپري كرده و نقش تعيين كننده‌اي در حمايت از‌هاشمي رفسنجاني- به ويژه در طرح مادام‌العمر كردن دوران رياست جمهوري وي- داشت. مهاجراني همانند حزب متبوعش در آستانة انتخابات هفتم رياست جمهوري از كانديداتوري خاتمي حمايت كرده و با روي كار آمدن او از سوي وي براي گرفتن رأي اعتماد وزارت ارشاد به مجلس پيشنهاد شد. با رأي اعتماد مجلس شوراي اسلامي به مهاجراني، اين مهرة دوجانبه كارگزاران و اصلاحات، روندي را در وزارت ارشاد در پيش گرفت كه سيد محمد خاتمي در دهة 1360 دنبال می‌كرد. با اين تفاوت كه خاتمي كمتر از سوي رئيس دولت وقت ـ‌هاشمي رفسنجاني ـ مورد حمايت قرار می‌گرفت ولي مهاجراني همواره در زير چتر حمايتي خاتمي قرار داشت!
پانوشت‌ها:
۱- خطبه‌های نماز جمعه تهران، 26/9/1378.
۲- روزنامة ایران، مورخ 19/9/1377. نقل از سودای سکولاریسم، ص 183.
۳- خاطرات ناطق نوری، جلد دوم، ص 295.