kayhan.ir

کد خبر: ۱۹۸۸۳۰
تاریخ انتشار : ۳۰ شهريور ۱۳۹۹ - ۲۰:۲۰
لزوم آشنایی نسل جدید با قهرمانان انقلاب و دفاع مقدس - بخش نخست

تأثیر شگفت انگیز شهدا بر تحول جوانان




آرش فهیم
تاریخ ایران، پر از قهرمانان بزرگ و شگفت‌انگیز است. برخی از آنها رنگی از تخیل یافته‌اند و با افسانه‌ها آمیخته‌اند؛ به همین دلیل هم «اسطوره» خوانده می‌شوند. مثل رستم، سیاوش، آرش کمانگیر و... که ساخته و پرداخته داستان‌سراها و شاعران هستند.
 تا 40 سال قبل، نبرد شخصیت‌های اسطوره‌ای با اهریمنان محدود به افسانه‌ها بود. اما ایران ما در این چهار دهه شاهد ظهور ابرقهرمانانی است که در دنیای واقعی با شیطان‌های بزرگ و کوچک به نبرد برخاستند.
 شهدای انقلاب و دفاع مقدس و مدافعان حرم، نمونه چنین اسوه‌هایی هستند؛ مردانی که همچون رستم، سر دیوها را بریدند، همچون سیاوش از آتش خشم و کین بدکیشان گذشتند و چون آرش کمان‌گیر، همه جان خود را برای حفظ مرزهای ایران فدا کرد.
اما دریغ که بسیاری از این دلیران، هنوز هم که هنوز است برای بسیاری از مردم و به ویژه نسل جدید شناخته شده نیستند! ما نام این بزرگان را هر روز می‌شنویم؛ نام بسیاری از میادین، خیابان‌ها و بزرگراه‌ها با اسامی شهدا مزین شده است؛ غافل از اینکه مرام و مسیری که این شهدا طی کردند، بزرگراه‌هایی رهایی بخش برای رسیدن به جامعه آرمانی است.
سرگذشت و سرنوشت بی‌نظیر ستاره‌ها
سرگذشت و سرنوشت بسیاری از شهدای انقلاب و دفاع مقدس، تکان‌دهنده است. ما با برخی از این بزرگان آشنایی نسبی داریم، مثلا شهید قاسم سلیمانی چون در زمانه ما زندگی کرد و به شهادت رسید، برایمان آشناتر است، اما خیلی از قهرمانان انقلاب و دفاع مقدس، برای ما غریب هستند. به‌طور مثال، خیلی از ما شاید فقط نام شهید «مجید حداد عادل» را شنیده باشیم و حداکثر بدانیم که او برادر یک سیاستمدار بود. اما کارهای بزرگ او واقعا حیرت‌انگیز است و معرفی‌اش به مردم، موجب شگفتی می‌شود.
 مجید حداد عادل تا قبل از رسیدن به شهادت، مسئولیت‌های مختلفی را به عهده گرفت، اما یکی از درخشان‌ترین بخش‌های زندگی او، مقطعی بود که مسئولیت استانداری کرمانشاه را عهده‌دار شده بود. یعنی دقیقا دورانی که اوج تبلیغات ضدانقلاب برای رویارویی اقوام و اقلیت‌های مذهبی در مقابل انقلاب اسلامی بود.
دشمنان ایران خواب تجزیه این کشور را می‌دیدند، اما مرد بزرگی چون مجید حداد عادل، بدون شعار و ادعا، با تدبیر خودش امید را جایگزین کابوس کرد. درحالی که معاندان تصور می‌کردند به زودی جنگی خونین در آن استان اتفاق می‌افتد اما شهید حداد عادل، کاری کرد که اهل سنت و فرقه‌های مختلف در کرمانشاه، خیلی زود به سربازان انقلاب و یاران امام خمینی(ره) تبدیل شدند.
اقدامات بزرگی که در راستای خدمت به انقلاب اسلامی توسط شهید حداد عادل در کرمانشاه صورت گرفت اگر به‌طور دقیق بازگو شود این را در اذهان تداعی می‌کند که گویا ایشان حداقل چهار سال استانداری این استان جنگ‌زده را برعهده داشته، در حالی که شهید والامقام مجید حداد عادل فقط یازده ماه سرپرستی استانداری کرمانشاه را بر عهده داشت و قبل از اینکه حکم رسمی استانداری‌اش توسط وزارت کشور وقت صادر شود به فیض شهادت نایل آمد.
شهید حسن باقری یکی از نابغه‌های فرماندهی و طراحی عملیات در جنگ تحمیلی بود و مثل ژنرالی عمل می‌کرد که در چندین جنگ بزرگ حضور یافته و ده‌ها سال تجربه فرماندهی داشته اما او فقط یک سال سابقه حضور در میدان جنگ را داشت و موقعی که شهید شد، تنها 26 سال سن داشت! شهید احمدعلی نیری را کمتر می‌شناسیم اما او شاگرد درس اخلاق مرحوم آیت‌الله حق‌شناس بود و به چنان درجه‌ای از خلوص و معرفت رسید که استاد، مجذوب بزرگی شاگردش شد، طوری که بعد از شهادتش در عملیات والفجر8 و در تشییع او، آیت‌الله حق‌شناس گفته بود «بروید در این تهران بگردید و ببینید کسی مانند این احمد آقا پیدا می‌کنید!؟» اما رسیدن به این مقام و درجه، حاصل ده‌ها سال زهد و عبادت نبود، چون شهید احمدعلی نیری وقتی به شهادت رسید فقط 19 سال سن داشت! درباره مصطفی چمران بسیار شنیده‌ایم که یکی از نخبگان علمی بزرگ جهان بود و حتی می‌توانست جوایزی چون نوبل را هم از آن خودش کند، اما او لباس رزم به تن کرد و ابتدا در لبنان و بعدا در جبهه‌های دفاع مقدس، خودش را فدای انقلاب نمود. مهدی زین‌الدین، ابراهیم همت، مهدی باکری، حسین خرازی و... همه شهدایی بودند که اسامی آنها را بارها شنیده‌ایم اما پشت این نام‌ها حکایت‌هایی وجود دارد که انتقال آنها به یک جوان، ممکن است زندگی او را متحول کند. از شهدای ارتش هم می‌توان به اسوه‌های بی‌مانندی چون شهید صیاد شیرازی یاد کرد که در تمام طول دوران دفاع مقدس در هر جا حاضر شد، پیروزی و سرافرازی به بار آورد؛ به ویژه در عملیات مرصاد که منجی خاک ایران از شر یک سازمان مخوف تروریستی شد. شهید عباس بابایی، این فاتح آسمانی، با همه بزرگی‌اش و در دوران فرماندهی، یک بار به‌جای سربازی به نگهبانی ایستاده بود و... همه شهدای ارتش جمهوری اسلامی ایران چنان روح بزرگی داشتند که در کالبد خاکی آنها نمی‌گنجید و باید به جایگاه واقعی خودشان می‌رسیدند. متأسفانه بسیاری از مردم از روح با عظمت و خدمات کم نظیر قهرمانان ارتش، آگاهی چندانی ندارند و باید درباره این افراد روشنگری شود تا مردم با چنین شخصیت‌هایی که از جان و دل برای این کشور مایه گذاشتند آشنا شوند. بدون تردید مردمی که با شخصیت و روحیات این اسوه‌ها آشنا باشند، کمتر به مسیر ‌اشتباه می‌روند. چه بسیار آثار هنری بزرگی که با الهام از این اسطوره‌های واقعی می‌شد خلق کرد و خلق نشد؛ با بهره از حماسه‌های امثال این سرداران و شهدا، می‌توانستیم جلدها شاهنامه‌هایی سرود که پایانشان نه با تخیل و افسانه که با نبوغ و حماسه‌های این بزرگان، خوش بود!
نجات از خودکشی با فرهنگ دفاع مقدس!
یک تحقیق و پیمایش ساده نشان خواهد داد که آشنا کردن جوانان با قهرمانان انقلاب و دفاع مقدس، چگونه می‌تواند موجب تحول مثبت در زندگی آنها شود. جشنواره دانش‌آموزی فیلم دفاع مقدس، یکی از رویدادهای آتش به اختیاری است که طی یک دهه اخیر در مناطق مرزی و فقیرنشین کشور برگزار می‌شود و نتایج مثبتی در پی داشته است. نکته قابل تأمل این است که متولی و بنیانگذار این جشنواره، خودش هم به شهادت رسید!
شهید مدافع حرم سعید سیاح طاهری که 23 دی سال 1394 در رویاروی با داعش در سوریه به شهادت رسید، بنیانگذار این جشنواره بود. وی قبلا و در گفت‌وگو با گزارشگر کیهان درباره جشنواره دانش‌آموزی فیلم دفاع مقدس گفته بود: «مردمی که در مناطق مرزی زندگی می‌کنند از یک طرف با مشکلات فراوانی مواجه هستند و از طرف دیگر اولین سد دفاعی کشور در مقابل هرگونه هجوم از خارج محسوب می‌شوند. با این حال، جوانان این مناطق، آگاهی چندانی نسبت به دفاع مقدس ندارند. با توجه به این مسائل، لازم بود که به طریقی با فرزندان این مناطق ارتباط برقرار کرده و ارزش‌های دفاع مقدس را به آنها منتقل کنیم که جشنواره دانش‌آموزی فیلم دفاع مقدس با همین انگیزه راه‌اندازی شد.»
این شهید درباره تأثیرات شگفت انگیز آشنایی جوانان با فرهنگ و شهدای دفاع مقدس هم توضیح داده بود: «معمولا بعد از برگزاری این جشنواره در هر منطقه‌ای، مراجعه بچه‌ها برای عضویت در بسیج بیشتر می‌شود. برگزاری این جشنواره در مناطق زلزله‌زده تأثیر بسیار زیادی داشت. چون اصلی‌ترین ارزشی که ما در این جشنواره مطرح می‌کنیم، مقابله با سختی‌ها و پیروزی با حداقل امکانات است. همان چیزی که در جنگ هشت ساله تجلی یافت. به یاد دارم که در حین برگزاری این جشنواره در منطقه اروندکنار، وقتی این‌گونه مسائل را مطرح کردیم، جوانی به ما مراجعه کرد و گفت که از شدت افسردگی قصد خودکشی داشته، اما پس از حضور در این جشنواره بار دیگر به زندگی بازگشته است. البته این تأثیرگذاری فقط روی مخاطب‌های جشنواره نبوده و حتی خود هنرمندان نیز از آن تأثیر می‌پذیرند. چون آنها در این برنامه‌ها عمدتا به عنوان یک نذر فرهنگی و بدون اینکه پولی دریافت کنند شرکت می‌کنند. همراهی آنها با پاکی و صداقت بچه‌ها و دور شدنشان از کلاس و دیسیپلین هنرمندانه، تجربه نوعی بازگشت به خویشتن است.»
شهیدی که خیلی‌ها را متحول کرد
شهید ابراهیم هادی، یکی از قهرمانان بی‌بدیل دوران دفاع مقدس بود، اما همان اندازه که زندگی و شهادت این شهید شنیدنی و خواندنی است، ماجرای متحول شدن برخی از جوانان بعد از آشنایی با وی، تکان‌دهنده است. زندگی و مرام تابناک شهید ابراهیم هادی، سیاهی زندگی برخی را به روشنایی تغییر داد!
فقط کافی است به یک تجربه ‌اشاره کنیم. سال 1396 یکی از کانون‌های فرهنگی در اسلامشهر اقدام به برگزاری مسابقه کتابخوانی براساس زندگی شهید ابراهیم هادی نمود. پس از برگزاری، تعدادی از جوانان و نوجوانان با ارسال پیام‌هایی به برگزارکنندگان این مسابقه، از تحول خودشان خبر دادند. این‌ها، چند نمونه از پیام‌های ارسال شده است که اغلب توسط نوجوانان و جوان‌هایی در سنین پایین مثلا 17، 18 سالگی نوشته شده بود: «آشنایی من با شهید بی‌مزار ابراهیم هادی از نظر من یک چیزی فراتر از معجزه بود...! معجزه‌ای که به من آموخت فضای مجازی و رنگ لباس و مدهای امروزی مهم نیستند بلکه آنچه در این جامعه مهم است: ازخودگذشتگی، انسانیت، رشادت و مروت است.من؛ این بنده حقیر در برابر همه کسانی که همانند شهید ابراهیم هادی هستند سر خم می‌کنم و با افتخار این شهید را الگوی اخلاق عملی خود معرفی می‌کنم...! من خودم را خوب می‌شناسم از حالا به بعد این شهید را برادر خودم می‌دانم و هر موقع که یاد عدد 26 یا همان قطعه 26 افتادم فاتحه‌ای برای همه شهدای گمنام می‌خوانم. به قول رزمنده‌ها در جبهه گیلان غرب ابراهیم فراتر از رزمنده‌ای است با خصائص پوریای ولی!»، «زندگی شهید ابراهیم هادی نوعی ابزار هدایت‌کننده برای من بود به‌گونه‌ای که راه را همچون چراغی فروزان برای من روشن ساخت و فانوسی بود که در ظلمات از آن استفاده کنم.‌»، «خواندن زندگینامه شهید هادی دریچه‌ای دیگر که برای من هم بود باز کرد سعی خواهم کرد راه ایشان را ادامه دهم و در اعمال و رفتار مثل ایشان باشم از جمله اینکه تصمیم دارم هر جمعه شب به زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) رفته و دعای کمیل را ترک نکنم.»
«به قول داش‌مشتی‌های امروزی: هیچ وقت فراموشت نمی‌کنم داش ابراهیم. تو خیلی چیزا رو به من یاد دادی. اینکه چه جوری می‌تونم پیش امامان و خداوند محبوب باشم.»، «مطالعه زندگی شهید هادی خیلی چیزا رو بهم آموخت. کاری کرد که نزدیک بشم به خدا، بتونم نمازمو اول وقت بخونم. چادرم رو سر کنم. دختر ناز و لطیفه پس من باید از ارزش خودم به کمک چادر نگهداری کنم. »، «از وقتی زندگی این شهید را خواندم همیشه موقع اذان به یاد شهید هادی می‌افتم و سعی می‌کنم نمازم را اول وقت بخوانم.» و... این تنها یکی از شهدای خاص دوران دفاع مقدس بود که این‌گونه به دل‌های مرده آشنایانش زندگی بخشید؛ قطعا خیلی دیگر از شهدا اگر مثل گنجی مغفول، از غبار زمان و روزمرگی‌ها بیرون آورده شده و در دسترس جوانان قرار گیرند، می‌توانند این‌گونه تأثیر بگذارند.
امامزاده‌های عشق که مستجاب‌الدعوه‌اند
علاوه‌بر خوانندگان و مخاطب‌های زندگینامه و وصیت شهدا، نویسندگان و فعالان این عرصه نیز خودشان تأثیر می‌پذیرند. بسیاری از هنرمندان یا نویسندگانی که به خلق یا نگارش اثری درباره شهدا می‌پردازند، در حین کارشان، گویی به یک سیر و سلوک معنوی می‌پردازند. محمدرسول ملاحسنی، نویسنده کتاب «یادت باشد» با موضوع شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی در گفت‌وگو با گزارشگر کیهان درباره اهمیت نگارش این‌گونه کتاب‌ها برای نسل جدید می‌گوید: «همان طور که شهید آوینی هم گفته بود، شهادت یک لباس تک‌سایز است که تا آدم‌ها تا اندازه آن لباس نشوند به شهادت نمی‌رسند. من از سال‌ها قبل با شهید سیاهکالی آشنایی و رفاقت داشتم؛ همشهری ما بود و او را در برنامه‌های مختلف فرهنگی می‌دیدم؛ او منش و روشی در زندگی‌اش داشت که لباس شهادت برازنده‌اش شد؛ به همین دلیل هم وقتی خبر شهادت حمید سیاهکالی را شنیدم، احساس کردم که اگر زندگی او را به شکلی هنرمندانه و در قالب یک داستان که همه بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند بنویسم، می‌توانیم به مردم و به ویژه جوانان کمک کنیم؛ هم بسیاری از سؤالات درباره مدافعان حرم را جواب بدهیم و هم اینکه کلیدی برای باز کردن قفل‌های زندگی در اختیارشان بگذاریم.»
وی درباره تأثیر این کتاب بر خودش نیز بیان می‌کند: «با توجه به اینکه حدود دو سال و نیم مشغول کار کتاب بودم، گاهی مشکلاتی پیش می‌آمد اما عنایت خود شهید، گره مشکلات را باز می‌کرد. براساس این تجربه به همه توصیه می‌کنم که بدون چشمداشت برای شهدا کار کنند. به عینه دیدم؛ هر یک قدم که برای شهدا برمی‌داریم، آنها چند صد قدم سمت ما می‌آیند. شهدا جواب می‌دهند؛ کرامت آنها ملموس،بزرگ و وسیع است. به همه دوستان اهل قلم و هنرمند تأکید می‌کنم که حتما با شهدا ارتباط بگیرند، چون شهدا واقعا آدم‌هایی خاص و ویژه بودند. همان طور که حضرت امام فرمودند که «شهدا امامزاده‌های عشقند»؛ آنها بارگاه ندارند اما و
مستجاب‌الدعوه هستند.»