نقش شبه روشنفکران در تاریخ معاصر ایران
فرآیند به قدرت رسیدن مدعیان اصلاحات
با قطعیت کاندیداتوری خاتمی و حضور رقیب جدّی مانند ناطقنوری، که از دوستان نزدیکهاشمی رفسنجانی بود و سالها همکاری آنان در جامعه روحانیت مبارز، این تلقی را در جامعه و میان سیاسیون داشت که او از حمایتهاشمی در انتخابات برخودار خواهد شد، اما عملاً اتفاق دیگری رخ داد که نظرات لیبرالی او را مشخصتر ساخت. مجمع و جناح چپ مدرن با کارگزاران یعنی راست مدرن، دست به دست هم داده و درمیان تعجب همگان از خاتمی حمایت کردند!هاشمی رفسنجانی نیز شخصاً در خطبههای نماز جمعه 27 اردیبهشت 1376، از مخالفان خاتمی انتقاد کرد وبه طور تلویحی از او حمایت نمود.1 ناطق نوری بعدها در کتاب خاطراتش علت اصلی شکست خود از خاتمی را حمایت و موضعگیریهاشمی عنوان کرد.2 محمدرضا خاتمی نیز بعدها فاش ساخت که یکی از اصلیترین حامیان کاندیداتوری خاتمی، جریان کارگزاران و تیمهاشمی بود، چرا که این گروه فکر میکردند اگر آقای خاتمی نیاید، دستاوردهای آن جریان از بین میرود.3
حمایتهاشمی و کارگزاران از خاتمی تا آنجا ادامه یافت که وقتی جریان چپ مدرن و خاتمی در جریان مبارزات انتخاباتی، خود را منتقد و مخالف برنامههای سازندگی معرفی میکردند و به انتقاد از سیاستها و برنامههایهاشمی پرداختند، نه تنها سکوت کردند بلکه به خاطر پیروزی خاتمی، ستاد انتخاباتی او رایاری کردند!
خاتمی و تیم همفکر او از کیان و آیین و سلام، با زیرکی خاص توانستند از یک سو خود را مخالف سیاسیهاشمی در جامعه معرفی کنند و برای مردم که منتظر شنیدن صدایی متفاوت ازهاشمی بودند، جذابیت ایجاد کنند، و از سوی دیگر عقبههای تئوریک خود را که سالها در حلقهها و مراکز مختلف به تبیین آنها پرداخته بودند، از این فرصت انتخاباتی استفاده کردند و آنها را در جامعه مطرح سازند. سخنرانیهای متعدد خاتمی و یاران او در شهرهای مختلف با طرح دیدگاههای تعدیل شدة آنان دربارة ولایت فقیه، جامعة مدنی و توسعه، اگر چه برای اقلیتهای نخبه قابلیت فهم داشت، اما با تلاش رقبای خاتمی در پاسخگویی، جنبة عمومیتر پیدا کرد!
اما ناطق نوری به عنوان رقیب اصلی، خود را ادامةهاشمی و سازندگی معرفی کرد و این خود به مفهوم گرهزدن سرنوشت آرا با نارضایتی مردم از سیاستهایهاشمی بود. مصاحبة وی با بیبیسی، کار را تمام کرد و چپها به ویژه روزنامة سلام طرح سؤالهای متعدد مصاحبة ناطقنوری با رادیو ضدانقلاب را به طور گسترده پوشش داد!
ناطق نوری در خاطرات خود، هم به موضع حمایت ازهاشمی که در جامعه بازتاب خوبی نداشت اشاره میکند و هم موضعهاشمی را به زیان خود ارزیابی میکند:
«من از آقایهاشمی و دولت ایشان در مجلس، چه برای لوایح و چه برای کابینه و همچنین از خود شخص آقایهاشمی هم- چون مورد حمله و هجمه بود- مفصل دفاع میکردم.... بنابراین طبیعی بود که مرا حامی مطلق ایشان بدانند و عدهای از مخالفین و جناح مخالف تبلیغ میکردند که اگر آقای ناطق بیاید، وضعیت مثل سابق خواهد شد. چون با نظرات یک عده مذهبی که از آقایهاشمی دلخور بودند هم حرف داشتند، زیرا کارگزاران را وابسته به آقایهاشمی میدیدند. همچنین کمی اباحهگری و غیره[!!] در آن موقع وجود داشت که مذهبیها اعتقاد داشتند دولت آقایهاشمی عامل عمده آن است به ویژه زمانی که دختر ایشان فائزه به میدان آمد، زمینههای آزادیهای این چنینی فراهم شد. مسئله دیگر این بود که وقتی من از سیاستهای اقتصادی دولت و شخص ایشان دفاع کردم، میگفتند پس ناطق که شقالقمری نمیکند و تحولی در کشور ایجاد نمیشود؛ او هم راه رفسنجانی را ادامه میدهد. طبیعتاً این جریان اثر خود را روی آراء میگذاشت. در واقع یکی از عواملی که سبب شد من رأی نیاورم، حمایت من از آقایهاشمی، به این بیانی که عرض کردم بود و حمایت از آقایهاشمی چوب خوردن داشت. یکی دیگر از عوامل عدم موفقیت من در پیروزی انتخابات، موضعگیری آقایهاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری بود. به نظر من ایشان مقهور آن جوّسازیهایی شد که میگفتند تقلب میشود... خطبة ایشان در نماز جمعه، واقعاً اثر بسیار سوئی در جامعه داشت و هیچ توجیهی هم ندارد...»4
البته در نوع بینش و مواضع آقای ناطق نوری و ارزیابی ایشان، نقدهای جدّی وارد است، لیکن از آن جهت که دفاع ازهاشمی در نگاه مردم، به خاطر مواضعهاشمی و عملکرد دولت وی، نادرست و مخالف مصالح او بود، خودهاشمی به رفیقش نارو زد تا در سایة حکومت خاتمی، افکار او تحقق یابد! ناطق در ادامة خاطرات خود به جنگ روانی ستاد خاتمی علیه او و کارناوالی که راهانداختند و دیگر اقدامات، اشاره میکند و اینکه؛ تبلیغات روانی به حدی بود که مرکز پژوهشهای مجلس، به صورت تحقیقی این مسئله را به محققین «جامعة الصادق» واگذار کرد و نتایج آن دو جلد کتاب شد، اما چون بدون تقیه بود، مصلحت در پخش آن نبود.»5
احمد حیدری بخشدار حسنآباد بیجار که به دلیل نقد سیاستهای دولت برکنار شد و بعد از ظهر همان روز، وادار به تخلیة خانه سازمانی گردید(!)، با چاپ مقالهای در هفتهنامه محلی «آبیدر» سیاستهای دولت در رسیدگی به مناطق محروم را مورد نقد و بررسی قرارداده بود.6
محمد محمدرضایی، نماینده بیجار در مجلس ششم، به همین مسئله اشاره کرده و میگوید: «این زیبندة دولت مدعی اصلاحات نیست که تحمل شنیدن انتقادات یک بخشدار را در دورافتادهترین گوشه کشور ندارد.»7
محمدرضا تاجیک، مشاور رئیسجمهور و رئیسمرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری و از حامیان سرسخت اصلاحات میگوید: «برخی از حاملان اصلاحات، رفتار انحصارطلبانه دارند و میکوشند در درون جنبش اصلاحات، گفتمان خود را به عنوان گفتمان مسلط اصلاحی ظهور بدهند. آنها هیچ صدایی جز صدای خودشان را برنمیتابند و هر صدایی جز صدای خودشان را ارتجاعی و استبدادی قلمداد میکنند.»8 و بدین ترتیب، هم به اختلاف وسیع داخل جبهه اصلاحات و هم به انحصارطلبی آنها، اعتراف میکند.9
یاران خاتمی با طرح سیادت او و چاپ شجرهنامه اش در تیراژ وسیع و پوستر عکس او با امام خمینی و رهبری به عنوان «سلام بر سه سید فاطمی، خمینی، خامنهای، خاتمی» نظر تودة مردم را متوجه خاتمی کردند. آنان با این ترفند، افشاگریهای علاقهمندان به انقلاب اسلامی در مورد انحرافات عقیدتی و فکری خاتمی را خنثی نمودند.
انتشار فیلمهایی از تظاهرات افرادی با ظاهر غیراسلامی در روز عاشورا به حمایت از خاتمی با در دست داشتن تصاویر او و شعارهایی علیه نظام، اتفاقی بود که به سرعت در جامعه منعکس شد. ستاد خاتمی تلاش کرد تا آن را ساخته و پرداخته رقیب برای غلبه بر خاتمی جلوه دهد. جناح مقابل هم سعی میکرد از این تصاویر در جهت ضدخاتمی بهرهبرداری نماید! فضای انتخابات از این واقعه ملتهب بود. اما رهبری انقلاب با اعلام مرزبندی خاتمی با کارناوال عاشورا، آن را مربوط به دستهای دشمن دانستند که ربطی به هیچ یک از کاندیداهای انتخابات ندارد و بدینوسیله جلوی تبعات منفی این کار را گرفتند.
«هرکدام از نامزدها و طرفدارانشان، براي خودشان تبليغ کنند؛ اما دوستان و همميهنان و برادرانشان را که احياناً از نامزد ديگري حمايت ميکنند، زخم خورده و رنج ديده، از خودشان مکدّر نکنند. به اين نکته توجّه کنيد. اين، خيلي مهمّ است. البته در گوشه و کنار حرفهايي شنيده ميشود که قدري مايه خلاف توقع است. اين را هم همه توجه کنند که بعضي از کارها مربوط به خوديها نيست؛ مربوط به دشمن است. راهانداختن کاروان شادي در عصر عاشورا، مربوط به مردم انقلابي و مسلمان نيست. اين کار دشمن است. گيرم که عکس يک نامزد انتخاباتي را هم به دست بگيرند؛ اين حيله آنهاست. نبايد هيچ کس از نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري را متهم کرد که شما از آنها خبر داشتيد و آنها طرفدار شمايند. نخير؛ آنها چه طرفداري از کساني دارند که اهل دين و معنويت و اين چيزها هستند. ربطي ندارد. شايد خود آن فريبخوردههايي هم که در خيابانها سوار بر اتوبوس شدند و آن مناظر زشت را راهانداختند، ندانند که قضيه چيست. دستي آنها را حرکت ميدهد، براي اين که فضا را خراب کند؛ براي اين که مردم را ناراحت کند؛ براي اين که انتخابات را در نظر متدينان يک کار نامناسب جلوه دهد و چهرهها را خراب کند. البته مسئولان بايد بگردند و آن دست پنهان را پيدا کنند.»10
سرانجام در دوم خرداد 1376، خاتمی با آراء مردم به عنوان هفتمین رئیسجمهوری اسلامی ایران انتخاب گردید.
پانوشتها:
۱- روزنامة همشهری، 28/2/1376.
۲- خاطرات حجتالاسلام ناطق نوری، ص 265.
۳- روزنامة ایران، مرداد 1384، نقل از سودای سکولاریسم، ص 145.
۴- خاطرات ناطقنوری، ج2، صص 264-266.
۵- همان، ص 266.
۶- روزنامة کیهان، 5/2/1380، ص 2.
۷- روزنامة ایران، 5/2/1381، ص 7.
۸- روزنامة انتخاب، 24/4/1380، ص 2.
۹- برای اطلاع و مطالعه اعترافات دیگر مدعیان اصلاحات و مدیریت ناکارآمد در دولتهای اصلاحات به کتاب «بحرانهای دولت اصلاحات» رجوع کنید.
۱۰- دیدار با خانوادههای معظّم اسرا و مفقودان جنگ تحمیلی، 31/2/1376.