نقش شبه روشنفکران در تاریخ معاصر ایران
ناله شیطان از استعفای خاتمی بلند شد
در بحثهای گذشته به بخشهای کوچکی از کارکرد خاتمی و تیم همراه او در توسعة فرهنگی، اشاره کردیم. آیا خاتمی کارکرد کیهان فرهنگی، کیان، سلام و معاونتهای خود در وزارت ارشاد را در راستای مصونیتبخشی جوانان میداند؟ آیا تفسیر ناصواب و ناصحیح ولایتفقیه، ترویج آزادیهای غیراخلاقی و هتاکی به مقدسات دینی مردم، تبلیغ غرب و تمدن آن سامان و لیبرال دموکراسی آنان، تولید برنامههای سینمایی خلاف ارزشهای اسلامی و مجوز دادن نشر به کتابهای دارای مفاسد اخلاقی و تحریف تاریخی و... همان زمینههای رونق سالم فرهنگی مورد نظر ایشان است؟! اگر اینها بخشی از توطئة تهاجم فرهنگی بیگانگان به دست عوامل وادادة داخلی نیست، پس تهاجم فرهنگی به چه پدیدهای و چه عرصهای گفته میشود؟
خاتمی در وزارت ارشاد، میبایستی طبق قوانین و مقررات آن وزارتخانه با هر برنامه و تولیدی که خلاف مبانی اسلامی و عفت عمومی است، مقابله میکرد و با قوّت جلوی آنها را میگرفت. اگر این کار را انجام میداد ادعای قانونگرایی و آزادی مشروع او درست بود؛ اما با تفسیر و تأویلهای او از اسلام و آزادی و تغییر دادن شعارهای انقلاب و ارائه نگاه متفاوت از راه امام، نه تنها به قانون و ضوابط وزارت حوزه مسئولیت خود عمل نکرد، بلکه راه را برای همان طوفانهای مهیب الحاد و انحراف و تحجّر و فشار باز کرد و در جایگاه مدعی و شاکی هم نشست!! خاتمی در وزارت ارشاد، به صورت اپوزیسیون فکری نظام عمل میکرد.
واکنش رسانههای ضدانقلاب داخل و خارج به استعفای خاتمی قابل تأمل و خود، گویای خط فکری و اقدامات اجرایی است که او در سمت وزارت انجام داده و طی کرده است. به تعبیر همان امامی که خاتمی عَلَم پیروی او را بلند کرده بود، هر جا که دشمن از شما تمجید و تعریف کند، آنجا در شما خللی و اشتباهی وجود داشته است.1 برای غلط و نادرست بودن فهم و عمل خاتمی از فرهنگ و توسعه و رونق فرهنگی و مقولههای آن، همین تمجیدها و افسوسهای دشمنان از استعفای او کافی نیست؟
«آمریکا هرچه به حکومت ما فحش بدهد و به مجلس ما فحش بدهد یا به افراد فحش بدهد، پیش مردم، اینها معتبرتر میشوند و از آن طرف دیگران، منحرفین هرچه شما را بدگویی کنند برایتان بهتر است. مصیبت آن وقت است که از شما تعریف کنند. اگر چهار مرتبه آمریکا، من این را اوایل میگفتم این را که اینها نمیفهمند چطور اشخاص را زمین بزنند، چهار دفعه تعریف کنند از یک کسی، تعریف کنند از یک چیزی، وقتی تعریف کردند، مردم میفهمند این عیبی دارد که اینها تعریف میکنند از او.»2
رهبر معظّم انقلاب نیز بارها این مطالب را به عنوان یک شاخص مهم برای صحیح بودن مواضع و عملکرد افراد و جریانات اعلام کردند:
«این رادیوهای بیگانه با میلیونها دلار صرف و خرج راه میافتد، اینها هدف دارند از اینکه این تبلیغات را میکنند. میخواهند افکار عمومی کشورهای مخاطب خودشان را تحت تأثیر قرار بدهند. بیخودی که نمیآیند از شخصی، از حرفی، از جریانی این طور دفاع بکنند! هر آدم عاقلی تا دید دشمن دارد برایش کف میزند، باید به فکر فرو برود و بگوید من چه غلطی کردم؛ من چه کار کردم که دشمن دارد برای من کف میزند؟! باید به خود بیاید. این مایة غصه است که بعضی از کف زدن دشمن خوششان میآید! اگر گلزن مهاجم ما در میدان فوتبال، اشتباهاً به دروازة خودش گل بزند، چه کسی در آن میدان کف خواهد زد؟ طرفداران تیم مقابل و مخالف. حالا شما وقتی که میبینی دشمن دارد برایت کف میزند، باید بفهمی که به دروازة خودی گل زدهای! ببین چرا زدی؟ ببین چرا کردی؟ ببین چه اشتباهی کردهای؟ ببین مشکلت کجاست؟ بگرد مشکل خودت را پیدا کن و توبه کن.»3
در جای دیگری، همین مضمون را با تکیه بر سیرة امام خمینی(ره)، مطرح میفرمایند:
«ولی انسان متأسف میشود که ببیند بعضی کسان دوست میدارند کاری کنند که در آن سوی مرزها دشمنان این ملت برای آنها کف بزنند! این ننگ است. اگر دیدید دشمن برای شما کف میزند، نگاه کنید اشکال کارتان کجاست. امام فرمودند وای از آن روزی که دشمن از ما تعریف کند! خب؛ دشمن چه موقع از انسان تعریف میکند؟ خیلی از نقاط تحسینبرانگیز در ملت و کشور و امام ما بود و هست که دشمنان ما در دلشان تصدیق میکنند، اما نمیخواهند به زبان بیاورند. آنجایی که دشمن برای کسی کف میزند و هورا میکشد و او را تشویق میکند، باید انسان بفهمد که اشتباه میکند.»4
در مورد واکنش رسانههای ضدانقلاب و صهیونیسم به استعفای خاتمی نوشتهاند:
واکنش رسانههای ضدانقلاب به استعفای خاتمی واقعاً جای تعجب داشت و مصداق بلند شدن «نالة شیطان» بود. بیبیسی از آنچه «اصلاح در درون رژیم جمهوری اسلامی در مسائل فرهنگی»5 خواند، ناامید شد! هفتهنامة آبزرور، منتقدان خاتمی را تندروهایی خواند که به نظرات لیبرالی وی حمله کردند.6 و رادیو اسرائیل نیز استعفای خاتمی را اینگونه توصیف کرد: «وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی در استعفانامة خود هشدارهای تندی نسبت به خطر تحجّر و واپسگرایی و خشکمقدس بودن برای آیندة فرهنگ و هنر ایران داده است.»7
پانوشتها:
۱- صحیفة امام، ج 17، ص 251 و نیز رجوع شود ۲- به صحیفه امام، ج 9، ص 527.
۳- صحیفه امام، ج 17، ص 250.
۴- خطبههای نماز جمعه تهران، 26/9/1378.
۵- خطبههای نماز جمعه تهران، 24/11/1382.
مورخ 1371.
رادیو بیبیسی، مورخ 28/4/1371.
رادیو اسرائیل، مورخ 30/4/1371 و نیز در کتاب سودای سکولاریسم، ص 133.