kayhan.ir

کد خبر: ۱۹۷۷۲۵
تاریخ انتشار : ۱۷ شهريور ۱۳۹۹ - ۲۰:۲۱
ضرورت‌های شناخت عاشورا

امام حسین(ع) سرمشق عملی برای همه عصرها و نسل‌ها



محمدسعید مدنی
الذی خلق الموت والحیاه لیبلوکم ایکم احسن عملا و هوالعزیز الغفور. (ملک/ 2)
(آن کسی که مرگ و حیات را آفرید، تا شما را بیازماید که کدام‌یک از شما بهتر عمل می‌کنید. به راستی که خداوند عزیز و بخشاینده است.)
***
آیه شریفه بالا به صراحت می‌فرماید، خداوند مرگ و زندگی را خلق کرده است تا انسان را با «بهترین عمل» آزمایش کند. اسلام دین «عمل» است و عمل کردن در طول حیات فردی و اجتماعی به روشی که مطلوب خالق انسان و خدای خالق است، الگوی خاص خودش را می‌خواهد، اگر مکتب اسلام از پیروان خود «بهترین اعمال» را خواسته، این مکتب جامع درباره «الگوی عمل» هم سکوت نکرده و در چند آیه «اسوه حسنه» و الگوی کامل را معرفی کرده است: «لقد کان لکم فی رسول‌الله، اسوه حسنه...» (احزاب، 21) (مسلما رسول خدا برای شما در زندگی سرمشق و الگوی نیکویی است...»، مولای متقیان، علی(ع) نیز که خود انسان تمام و الگوی انسانیت است در این باره فرموده است: «و لقد کان فی رسول‌الله کاف لک فی الاسوه» (نهج‌البلاغه، خطبه 160) (از لحاظ اسوه و الگوی عمل، رسول خدا برای تو کافی است.)
کاملا روشن و بدیهی است که متابعت و پیروی از «الگو»، مستلزم شناخت و معرفت لازم و کافی است، تا ما الگوی خود را نشناسیم، چگونه می‌توانیم از این الگوی ناشناخته در زندگی پیروی کنیم و مطابق روش او، رفتار و عمل نماییم. سوالی که مطرح می‌شود این است که آیا اصولا، می‌شود، حتی اگر بخواهیم، از پیامبر(ص) و ائمه اطهار(علیهم‌السلام) پیروی کنیم و آن بزرگواران را سرمشق عملی زندگی خود قرار دهیم؟ مثلا آیا می‌شود از شخصیت تابناک و امام عظیم‌الشأنی چون حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع)، الگوبرداری کرد و می‌شود واقعا و دور از شعار، عملا «حسینی(ع)» شد؟
یا اینکه آن‌طور که بعضی می‌گویند و می‌نویسند، ایشان شخصیتی است که 1400 سال پیش با مقتضیات و شرایط آن روزگار زندگی می‌کرده و... البته شخصیت قابل احترام و بزرگی است، اما دیگر به تاریخ پیوسته و برای امروز و زمانه فعلی قابل الگوبرداری نیست؟ یا دیگرانی که معتقدند امام حسین(ع) امام معصوم و شخصیت «مافوق انسانی» است و در اوج و جایگاهی قرار دارد که عقل امثال ما انسان‌های عادی در شناخت و معرفت نسبت به آنها عاجز است و دست آدم‌های معمولی به دامان پاک و قدسی آنها نمی‌رسد و...؟، این کار شدنی نیست؟
پاسخ این سوال را همان‌طور که در آغاز مطلب آوردیم، قرآن کریم و شخص پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) داده‌اند. قرآن به صراحت پیامبر(ص) را «الگویی» از جنس خود آدمیان و انسان‌ها معرفی می‌کند که «بهترین الگو»ست. انسانی است مثل سایر انسان‌ها که فقط به او وحی می‌شود. «قل انما انا بشر مثلکم یوحی الیه.» (کهف-110) یعنی: بگو به راستی من بشری هستم مثل شما که به من وحی می‌شود، بنابراین بنابر تاکید و تصریح منابع مکتب اسلام، این شخصیت‌های بزرگ و در راس همگی، پیامبر بزرگوار اسلام، الگوهایی قابل پیروی و متابعت برای انسان در هر عصر و نسل و هر زمانه و شرایطی هستند. حضرت علی(ع) خطاب به یکی از اصحاب خود می‌فرماید: شما نمی‌توانید مثل من باشید، اما می‌توانید در مسیر و راه من حرکت کنید و مرا یاری نمایید. «الا وانکم لا تقدرون علی ذلک ولکن اعینونی بورع و اجتهاد و عفه و سداد» (نهج‌البلاغه، نامه 45 خطاب به عثمان بن حنیف) یعنی شما نمی‌توانید مثل من زندگی کنید و عینا مثل من باشید، اما می‌توانید من را با چهار ویژگی «ورع» و «اجتهاد» و «عفت» و «سداد» کمک کنید [و در مسیر من حرکت کنید.]
لزوم پیاده‌سازی آموزه‌های دین در جامعه
از صدر اسلام و در طول تاریخ، جریانات و قدرت‌هایی که عملی شدن آموزه‌ها و فرامین اسلام و عینیت یافتن این آئین انسان‌ساز و نجات‌بخش الهی را در متن جامعه، بر ضد منافع نامشروع و جایگاه‌های غاصبانه خود می‌دانستند، همه تلاش خود را به کار بستند تا اولا اسلام را و پیامبر(ص) را نابود و از صحنه روزگار محو نمایند و ثانیا اگر نمی‌توانند- که نتوانستند- تمام سعی و همت خود را به کار ببندند تا این مکتب معرفی و شناخته نشود و آموزه‌ها و اصول حیات‌بخش و تمدن‌آفرین آن از سوی طرفداران و پیروان اسلام درک و فهم نشود و آنان درکی سطحی و طوطی‌وار و بدون شناخت از اسلام داشته باشند و... و ثالثا اگر این هم امکان‌پذیر نشد، و نتوانستند مانع از نفوذ معارف و آموزه‌های ناب اسلام به عقل‌ها و اندیشه‌های متفکران و مسلمانان شوند، از همه ابزار و امکانات خود در جهت «عملی نشدن» این آموزه‌ها و «الگو قرار نگرفتن» شخصیت‌های برجسته و درجه اول اسلام و سرآمد همگی پیامبر اکرم(ص)، استفاده نمایند... یکی از اصلی‌ترین دلایل خروج پیامبر(ص) از مکه و هجرت ایشان به مدینه، برای این بود که آموزه‌ها و تئوری‌های اسلام را در صحنه عمل پیاده و جامعه‌ای به معنای واقعی« اسلامی» بسازد و... یا در ماجرای عاشورا، تمام سعی و همت حکومت یزیدی به کار گرفته می‌شود تا با بیعت گرفتن از امام حسین(ع)، ایشان را از عمل و اقدام طبق تکالیف اعتقادی بازدارند. این است که حضرت اباعبدالله(ع) در آغاز حرکت از مدینه به سوی کوفه (28 رجب سال 60)، طی نامه‌ای به برادرش محمد حنفیه هدف خود را چنین اعلام می‌کند:‌ «انی لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما، انما خرجت لطلب الاصلاح فی‌امهًْ جدی و اریدان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیرهًْ جدی و ابی، علی‌بن ابی‌طالب» (بحار‌الانوار، جلد 44، ص 329) یعنی: خروج و قیام من از روی سرکشی و خوشگذرانی و فساد و ظلم نیست، من تنها برای اصلاح در امت جدم(ص) قیام کردم و می‌خواهم به معروف امر کنم و از منکر باز دارم و طبق روش جدم(ص) و پدرم علی‌بن ابی‌طالب(ع) عمل کنم.» امام حسین(ع) در پاسخ به کسانی که از سر نگرانی و دلسوزی ایشان را از حرکت اعتراضی و قیام و درافتادن با حکومت یزید، بر حذر می‌داشتند پاسخ‌هایی به این مضمون می‌داد که مگر نمی‌بینید به حق، «عمل» نمی‌شود و به باطل «عمل» می‌شود! الا ترون الی الحق لا یعمل به و الی الباطل لایتناهی عنه» (تحف‌العقول، ص 245) بنابراین از آغاز اسلام تا امروز همه حرف و نزاع بر سر «عمل» طبق موازین و ارزش‌های دین مبین و متین اسلامی است. هیچ جنایتکار و قدرت اهریمنی از یزید ملعون گرفته تا دیگران  و تا امروز با «اسم» و «صورت» اسلام دعوا و مشکلی ندارد. آنها با «سیرت» الهی و انسان‌ساز اسلام مشکل دارند و بر سر عملی‌شدن آن، قلدری و جنایت می‌کنند و عاشورا صحنه چنین درگیری است. به قول استاد شهید مطهری «اساسا فلسفه شهادت امام حسین(ع) این بود که می‌خواست، اسلام را در مرحله عمل زنده نگاه دارد...» حضرت امام‌ حسین‌(ع)، یکه و تنها با عمل ماندگار و قیام جاوید خود، برای همیشه تاریخ اعلام کرد، اسلام دین عمل است و مسلمان کسی است که در حد فهم و معرفت و توان خود به آموزه‌های دین و مکتب اعتقادی خود عمل کند، هر کس بیشتر بفهمد و بهتر عمل کند، مسلمان‌تر است، نه آنکه بدون فهم و معرفت فقط در بند ظواهر عبادات و مناسک باشد و از معنا و عمل غفلت کند. بر همین مبنا جامعه نیز وقتی «اسلامی» است که به آموزه‌ها و احکام اجتماعی اسلام سرآمد همه آنها عدالت، همچنین قانونمداری، شایسته‌سالاری، مردم‌نوازی، خدمتگزاری، عزتمداری، تامین زندگی آبرومند برای مردم به ویژه طبقات مستضعف، حمایت مادی و معنوی از نسل جوان و... عمل کند، نه اینکه از همه این امور مورد توجه اکید دین غفلت کند و به ظواهر و بزک کردن و کمیت امور و... مشغول باشد و...!