جلوههای حیرتانگیز از عفاف و غیرت در واقعه کربلا-بخش چهارم
درس عفاف در مدرسه بزرگ کربلا
آیتالله سید حسن عاملی
وصف بسیار بزرگ اهلبیت حساسیت به عفاف و حجاب حتی در سختترین حالات و شرایط است. انسانها را در برهههای حساس و خطیر و سخت میتوان شناخت عند تقلب الاحوال علم جواهرالرجال(1)
حرم پیامبر مکرم اسلام در غوغا و طوفان کربلا با حساسیت تمام حجاب خود را نگه داشته است، امام حسین(ع) زیر خنجر به فکر حجاب خواهرش زینب است و میفرماید:برگرد به خیمهها، زیرا نمیخواهم در معرض چشم نامحرمان باشی. او مرگ خود را از یاد برده حجاب را از یاد نبرده است. بسیاری در عشق اهلبیت دچار توهم شدهاند، اینها هیچوقت از برکات عشق به اهلبیت بهرهمند نمیشوند.
سرفصل اصلیترین ارزشهای اخلاقی در کربلا به چشم میخورد، عفت یکی از این سرفصلهای مهم اخلاقی است، کربلا مدرسه است و حضرت اباعبداللهالحسین(ع)، بزرگ معلم این مدرسه است و شاگرد میطلبد، آیا کسی هست که برای امام حسین(ع) شاگردی کند؟ آیا کسی هست که در کلاس درس امام حسین(ع) بنشیند؟ آیا کسی هست که غوغای زندگی این دنیایی گوش او را کر نکرده باشد و بتواند حرفهای امام حسین(ع) را بشنود؟ قرار است ما حرفهای امام حسین(ع) را بشنویم. فرض کنید شما به کربلا رفتهاید، امام حسین(ع) در حرم نشسته است و شما هم به محضرشان مشرف شدید، امام حسین(ع) از شما میپرسد: برای چه آمدهای؟ آیا آمدهای تا گنبد مرا ببینی؟ در جواب میگویید: نخیر، گنبد شیخ صفیالدین اسحق اردبیلی در اردبیل از گنبد شما بزرگتر است. حضرت میفرماید: آیا آمدهای فرات را ببینی؟ در جواب میگویید: رود ارس در منطقه ما از فرات هم بزرگتر است، حضرت میفرماید: آیا آمدهای ضریح مرا تماشا یا استلام کنی؟ در جواب میگویید: نخیر ضریح، شرافت ذاتی ندارد، شرافت او از شماست. حضرت میفرماید: پس برای چه آمدهای؟ آنجاست که باید بگویی آقا! این جسم من دردهایی دارد،به پزشکها مراجعه میکنم و درد مرا درمان میکنند امّا دردهایی دارم که فقط به دست شما درمان میشوند ،شما که از مقربان درگاه الهی هستید، از خداوند بخواهید که به واسطه شما امراض نفسانی من معالجه شود.در من بخل، حسد، حب جاه و ریاست و رباخواری، حماقت، وقاحت، جنون و... وجود دارد، اینها را میخواهم شما درمان کنید، حداقل یکی دوتای اینها را در من درمان کنید تا سال دیگر که نزد شما میآیم حیا داشته باشم که به محضرتان برسم، حال آیا در این کلاس کسی هست که حرفهای حضرت را بشنود؟ در کربلا سر و صدا راه انداختند تا صدای امام حسین(ع) شنیده نشود، نکند ما هم عملاً با سر و صدای زندگی مادی مانع از شنیدن خطابه امام حسین(ع) باشیم، در نتیجه امام حسین(ع) به ما هم بفرماید: وَيْلَکُمْ ما عَلَيْکُمْ اَنْ تَنْصِتُوا اِلَيَّ فَتَسْمَعُوا قَوْلي، وَ اِنَّما اَدْعُوکُمْ اِلي سَبيلِ الرَّشادِ!(2) یعنی وای بر شما، شما را چه میشود که ساکت نمیشوید تا سخنان مرا بشنوید؟ من شما را به راه رشاد دعوت میکنم؛ یعنی من به عالمی بسیار باعظمت شما را دعوت میکنم که در هر چیزی رشید باشید؛ در سیاست، انتخابات، تجارت، بازار، سیاست خارجی، آداب و رسوم، تربیت، ازدواج و... خداوند در میان انبیاء فقط در حق ابراهیم فرموده که ما به او رشد دادیم: (بهتحقیق که ما به ابراهیم آن رشدی را که میبایست داشته باشد دادیم.)(3)
آنگاه امام حسین(ع)فرمود: فَمَنْ اَطاعَني کان مِنَ الْمُرْشَدينَ، وَ مَنْ عَصاني کانَ مِنَ الْمُهْلَکينَ(4) ،اگر به حرفهایم گوش داده عمل کنید، به راه رشاد راه خواهید یافت و الّا هلاک خواهید شد.
مخاطب آن حضرت تمام ادوار تاریخی است نه فقط کسانی که در کربلا جمع شده بودند. آنگاه فرمود: وَ کُلُّکُمْ عاصٍ لِاَمْري ،غَيْرَ مُسْتَمِعٍ قَوْلي ،فَقَدْ مُلِئتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرامِ؛ ای جماعتی که در کربلا جمع شده اید، به سخنان من عاصی هستید، به حرفهایم گوش نمیکنید، شکمتان از حرام پر شده است.کسی که از ربا، رشوه، اختلاس، رانتخواری، دزدی، از درآمد مواد مخدر و مشروبات الکلی و... ارتزاق میکند و آن سموم را به شکم خود و خانوادهاش میریزد،محال است گوش به حرفهای انسان کامل بدهد و محال است آن حرفها را بفهمد، همچنان که به شعیب پیامبر گفتند: (ای شعیب، بسیاری از آنچه را میگویی ما نمیفهمیم.)(5) و پسر اشعث نیز در کربلا به امام حسین(ع) گفت: بسیاری از آنچه را میگویی ما نمیفهمیم! و شمر به امام حسین(ع) گفت: تباه شوم اگر بفهمم که تو چه
میگویی!
نکند که ما هم در فهم سخنان حسین مشکل داشته باشیم. کسی که عملاً سنخیتی با مرام و درسهای ماندگار امام حسین(ع) نداشته باشد، قطعا سخنان او را نفهمیده است.
کسی که از حرام ارتزاق کرده، قطعا قابلیت این را خواهد داشت که امامکُش شود، حرامخورها بودند که جمع شده امام را کشتند، اکنون نیز حضرت فریاد برمیآورد که ساکت باشید و به حرفهایم گوش دهید. حضرت برای تمام سوژههای اجتماعی در مدرسه خود حرف برای گفتن دارد ،یکی از درسهای بزرگ ایشان درس غیرت و عفت است.
قطره اشک خاموشکننده آتش اعمال ما
جا دارد در اینجا سؤالی بسیار اساسی و مهم مطرح شود؛ روایت میگوید اگر کسی یک قطرهاشک چشم در عزای حسین بریزد، آتش جهنم را که مظهر غضب الهی است خاموش میکند. آیا این یک قطرهاشک مقدس که میتواند جهنم را خاموش کند نمیتواند در جامعه ما و ادارات ما آتش خیانت را خاموش کند؟ آیا نمیتواند در بازار ما آتش حرص، طمع، آز، دروغ و غش در معامله را خاموش کند؟ آیا نمیتواند آتش نقبهای پنهانی به بیتالمال را خاموش کند؟ آیا نمیتواند آتش شهوت یله و افسارگسیخته و حب ریاست را خاموش کند؟ آیا نمیتواند آتشی که از اعمال ما بهوجود آمده را خاموش کند؟ در وقت نماز فرشتگان میگویند: «قُومُوا إِلَى نِيرَانِكُمُ اَلَّتِي أَوْقَدْتُمُوهَا عَلَى ظُهُورِكُمْ فَأَطْفِئُوهَا بِصَلاَتِكُمْ»(6) یعنی برخیزید و آن آتشی را که با اعمالتان بهوجود آوردهاید خاموش کنید. با چه چیز؟ با نماز؛ چرا که بدرستی که نماز انسان را از زشتیها و گناه بازمیدارد(7) یعنی نماز آتشنشان است، این آتش را اگر در اینجا خاموش کردی راحت میشوی ،امّا اگر آتش اینجا متصل به آتش آخرت جهنم شود، دیگر خاموش نمیشود.آیا این یک قطره اشک که میتواند آتشجهنم را خاموش کند، نمیتواند آتش بیحجابی و بیعفتی و خیانتهای ناموسی را خاموش کند؟
درخواست از دشمن بهخاطر ارزشهای والا
به حضرت امام حسین(ع) سید اهل الاباء میگویند، ابا یعنی انفه، انفه یعنیترفّع، ترفّع یعنی نفس خود را بسیار بالاتر از آن بدانی که به چیزهای دمدستی و پست و حقیر بیالایی. امام حسین(ع) اهل اباست، ابا دارد از اینکه دستش را در دست یزید و امثال یزید قرار دهد، ابا میکند از اینکه از مقابل دشمن بگریزد، ابا دارد از اینکه در جنگ خود از راههای نامشروع استفاده کند، ابا دارد از اینکه در مقابل دشمن درخواست و رکوع کند، حسین اهل ابا است امکان ندارد درخواست کند امّا برای وظایف شرعی درخواست کرده است، شب عاشورا درخواست کرد که مهلت دهند تا نماز بخواند و خلوت کند و قرآن تلاوت کند. فرمود: بگذارید با خداوند خلوت کنم و با او نجوا کنم. اهلبیت امام حسین(ع) نیز اهل ابا هستند امّا اهل حرم برای اینکه از چشمان نامحرمان خود را در امان نگه دارند ،از انسان پستفطرتی مانند شمر درخواست کردند. این بزرگواران، همه، اهل ابا بودند ،آیا کسی هست که در این ابا ،اهلبیت را همراهی کند؟ حضرت زینب از عمر سعد درخواست کرد. بعضیها میگویند امکان ندارد حضرت زینب از کسی درخواست کند؛ بله درست است آنها برای اعتبارات دنیوی درخواست نمیکنند امّا شأن حجاب و غیرت آنچنان بلند است که جا دارد زینب شأن و مقام خود را بشکند و از اراذل و اوباش بنیامیه درخواست کند، آن حضرت از عمرسعد خواست که دستور بدهد لباسهایی را که از ما به غارت بردهاند برگردانند.
راوی میگوید: با کاروان اسراء میرفتم ،زمانی که به شام نزدیک شدیم، دیدم که امکلثوم به شمر نزدیک شد و از او خواست که ما را از دروازهای وارد شام کن که در آنجا کسی نباشد تا نگاه نامحرم بر ما نیفتد، عین این تقاضا درباره حضرت زینب(س) نیز نقل شده است و این دو نقل با هم منافات ندارد،چون ممکن است هر دو بانو جهت حفظ حریم اهلبیت از آن ملعونها درخواست کرده باشند.آیا ما نقطه اشتراک با حضرت زینب و حضرت امکلثوم داریم؟ آنها از شخصی مانند شمر درخواست میکنند به این هدف که چشمان چند نامحرم، کمتر بر آن حضرات بیفتد امّا بعضی از خانمهای این روزگار تشنه نگاه نامحرمند و خود را در وجود آنها و چشمان آنها جستوجو میکنند و هنرشان نوازش چشمان
غریبههاست.
اهلبیت امام حسین(ع) الگوهای جاودانهاند ،خداوند اهلبیت را از سر غیرت و محبت به سراغ ما فرستاده تا ما با آنها سنخیت پیدا کنیم. محبت و ارادت به آنها مقدمه سنخیت است، همچنان که عزاداری و گریه بر آنها در صورتی ارزش دارد که مقدمه سنخیت شود و ما را به مرحله برتر عبور دهد،به همین جهت امام حسین(ع) قتیل العبرهًْ است نه قتیل الدمعهًْ. عبرهًْ یعنی ما را عبور میدهد؛ اینکه امام حسین(ع) میگوید: من قتیل العبرات هستم، به معنی آن است که من کشته میشوم و هر کس بر منگریه کند این گریه موجب عبور او به مقامات بالاتر است.
پانوشتها
1- نهجالبلاغه، قصار 217.
2- لهوف، این طاووس، ص 167.
3- انبیا/ 51.
4- مقتل خوارزمی، ج 2، ص 6.
5- هود/ 91.
6- من لا یحضرهالفقیه، ج 1، ص 208.
7- عنکبوت / 45.