kayhan.ir

کد خبر: ۱۹۶۹۸
تاریخ انتشار : ۰۵ مرداد ۱۳۹۳ - ۲۲:۳۱

یک حرف بس است!(نگاه)


سیده آزاده امامی
چندی پیش و در پی دیدار سالانه رهبر انقلاب با اهالی شعر و ادب خبری منتشر شد که حکایت از گلایه دوباره رهبری از اوضاع و احوال فرهنگی کشور داشت، خبری که اگرچه جناب وزیر ارشاد در مراسم افطاری آقای هاشمی آن را تکذیب کرد، اما انتشار یادداشتی که به حاشیه‌نگاری دیدار فوق پرداخته بود و در آن اشارتی به این تذکر شده بود در پایگاه اطلاع‌رسانی مقام معظم رهبری نشان از تایید آن چیزی داشت که وزیر محترم سعی در انکار آن می‌کرد!
در چند ماه گذشته این چندمین باری است که رهبر معظم انقلاب نسبت به اوضاع فرهنگی کشور صراحتا ابراز نارضایتی می‌کنند و نگرانی‌های خود را نسبت به ادامه این روند به مسئولین حوزه فرهنگ اعلام می‌دارند.
در این تذکر، و هم در چندبارگی آن و هم فردی که این تذکر از جانب ایشان صورت پذیرفته نکاتی شایسته تامل نهفته است که عنایت به آن بر اهمیت مسئله بیش از پیش می‌افزاید: نخست اصل تذکر است که اگر جنبه توجه دادن نداشته باشد و مقصود از آن صرفا بیان اهمیت موضوعی نباشد، آن گاه بیان می‌شود که مسئولی در انجام مسئولیت خویش مرتکب قصور و یا حتی خدای ناکرده تقصیری شده باشد وگرنه تذکر دادن به فردی که هم متوجه مسئولیت خویش هست و هم به قدر طاقت در انجام مسئولیت خویش می‌کوشد، ضرورتی نداشته است.
دوم تکرار تذکر است که آن هم به نوعی نشان از کم‌توجهی، یا بی‌توجهی به موضوع مورد تذکر دارد، چه این که ترتیب اثر دادن و یا حتی بروز اراده‌ای مبنی بر چنین امری، عملا تکرار تذکر را از موضوعیت انداخته و تنها اشارتی را برای آن کفایت خواهد کرد.
صرف تذکر علنی رهبر انقلاب نسبت به موضوعی خاص به اندازه کافی گویای نابسامانی‌های موجود در موضوع تذکر هست، چه رسد به تکرار آن، و چه رسد به تکرار چندین باره آن!
غرض آن‌که ابراز نارضایتی مکرر رهبری از فضای فرهنگی کشور اصلا نشانه خوبی برای دولت و به ویژه مدیران فرهنگی نیست و گواه ضعف‌ها و کاستی‌های چشمگیری در این عرصه است.
کمتر کسی است که به اهمیت حوزه فرهنگ و جایگاه بی‌بدیل آن در حفظ هویت اصیل انقلاب و نظام برآمده از آن بی‌توجه باشد. این جایگاه آن اندازه رفیع و سهم آن در شکل‌گیری این انقلاب آن اندازه مهم و موثر است که اساسا ادعای این‌که انقلاب ماهیتی فرهنگی دارد، به هیچ روی ادعای گزاف و نادرستی نیست. همچنین کمتر کسی است که به مخاطرات استحاله فرهنگی و تاثیری که در استحاله و تغییر ماهیت انقلاب دارد، اذعان نداشته باشد؛ عنایت به همین اهمیت اساسی است که سهم ویژه‌ای را برای فرهنگ و همه مسائل مرتبط با آن در منظومه دغدغه‌های رهبران انقلاب، چه بنیانگذار کبیر انقلاب و چه رهبر معظم انقلاب، رقم زده است. نیز همین جایگاه تعیین‌کننده فرهنگ است که طمع دشمنان زخم‌خورده این انقلاب الهی را برانگیخته و آنان را بر آن داشته تا همه آمال بر باد رفته خویش را در این حوزه بجویند و امید آن داشته باشند تا همه شکست‌های مفتضحانه خویش در جبهه‌های دیگر را در این خاکریز اساسی جبران نموده و به خیال خام خویش از نظام اسلامی انتقام بستانند، از این روست که هجمه همه‌جانبه‌ای را سامان دادند تا مگر در این عرصه طرفی ببندند. هجمه‌ای که البته هرگز از نگاه ژرف دیده‌بان انقلاب دور نماند و از همان بدو امر با هشدار و اعلام خطر به موقع ایشان مواجه گشت و تا حد زیادی از حیز انتفاع ساقط گردید.
«تهاجم فرهنگی»، «شبیخون فرهنگی»، «ناتوی فرهنگی»، «جنگ نرم» و... صورت‌های مبدل یک استراتژی واحدند که نظام سلطه فراخور برهه‌های زمانی خاص برای مقابله با نظام اسلامی سامان داده است تا هم در عرصه داخلی با ایجاد خدشه و تردید در آرمان‌ها و مبانی انقلاب زمینه‌های استحاله و در نهایت سرنگونی انقلاب را فراهم آورد و هم در عرصه خارجی با بهره‌گیری از توان تبلیغاتی امپراتوری رسانه‌ای وابسته به خود مانع نفوذ و صدور پیام رهایی‌بخش انقلاب  به جنبش‌های آزادیخواه و ملت‌های به پاخاسته جهان و دنیای اسلام گردد. هدفی که به ویژه تحقق مولفه نخست آن بدون یاری و همراهی عناصری در داخل کشور که دانسته یا نادانسته عملیاتی شدن آن را وجهه خویش سازند، عملا ناممکن می‌باشد. از این روی تربیت نیرو و عامل اجرایی برای انجام چنین امری نیز در دستور کار جبهه استکبار قرار گرفت.
گذشته از آن از همان بدو پیروزی انقلاب اسلامی بوده‌اند افراد و گروه‌هایی که هیچ سنخیت و همراهی با انقلاب و آرمان‌های آن نداشته و همواره در سودای تغییر ماهیت اصیل انقلاب برآمده‌اند. رفته رفته به این گروه‌های معاند انقلابی‌های پشیمانی نیز افزوده گردید که اگرچه در ابتدای راه همراه انقلاب بوده‌اند و چه بسا بهای گزافی نیز برای آن پرداخته‌اند، اما به هر دلیل از کرده خویش نادم گشته و راهی دیگر در پیش گرفته‌اند. اتحاد و پیوند این سه گروه و نیز به کارگیری و میدان دادن به آنها در دوران موسوم به اصلاحات تحت لوای سیاست تساهل و تسامح فرهنگی مسئولان وقت، سهم بسزایی در پیگیری اهداف شوم دشمنان انقلاب داشت.
در پی فضای جدید حاکم شده بر مدیریت فرهنگی کشور، متاسفانه شرایطی در این عرصه رقم خورده که تداعی‌کننده خاطره تلخ سال‌های سیاه اصلاحات در هجمه هدفمند به ساختارها و بنیان‌های اصیل فرهنگی انقلاب می‌باشد و نگرانی از احیای مجدد جریان‌های منحطی را دامن می‌زند که به واقع سهم بسیار مشهود و معتنابهی در نابسامانی‌های فرهنگی امروز دارند. جریان‌های خزنده‌ای که تاختن بی‌محابا به آرمان‌های انقلاب و باورهای مردم به نحوی نظام‌مند و هدف‌دار در دستور کار ایشان قرار داشت و متاسفانه پیامدهای خسارت‌بار بسیاری را برای انقلاب و نظام به همراه آورد.
احساس خطر نسبت به بازگشت مجدد جریان مذکور به ساحت فرهنگی کشور واکنش‌هایی را در میان نیروهای متعهد و نیز خیل مردم مومن و انقلابی سبب شد و هشدارهای علما و مراجع عظام، انتقاد مطبوعات و رسانه‌های متعهد و بسیاری از مسئولین محترم و انقلابی را برانگیخت. وضعیت پیش آمده حتی عکس‌العمل نمایندگان ملت را نیز به دنبال داشت و آنان را وادار ساخت مستقیما وارد میدان شده و با ارائه کارت زرد به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نارضایتی خود را از شرایط موجود به نحوی عملی ابراز دارند، تا مگر این ابزار نظارتی مجلس به مثابه عاملی بازدارنده عمل کرده و تغییراتی اساسی را در سیاست‌ها و عملکرد مسئولین فرهنگی کشور رقم بزند، اما متاسفانه بی‌توجهی معنادار به این هشدارها و حتی به سخره گرفتن شیوه‌های نظارتی نهادهای قانونی و اصرار مسئولین بر ادامه روند در پیش گرفته، سبب شد که در نهایت در روزهای پایانی سال گذشته مقام معظم رهبری خود به میدان آمده و از این وضعیت صراحتا اعلام گلایه و نارضایتی نمایند.
علاوه بر آن ایشان با طرح «فرهنگ» به عنوان یکی از مولفه‌های اساسی شعار امسال، اهمیت خطیر مقوله فرهنگ را برای همگان و به ویژه مسئولین خاطرنشان ساختند تا اهتمامی جدی در قد و قواره «عزم ملی و مدیریت جهادی» به آن داشته و با این رویکرد به اصلاح کاستی‌های عملکرد پیشین خود بپردازند.
آنچه از وزیر ارشاد نظام اسلامی انتظار می‌رود آن است که به عوض آن که نگران «پهنای باند اینترنت» باشند و یا به جای آن که همه توجهشان معطوف «فضای مجازی» باشد، به وضع موجود فرهنگی «فضای حقیقی» و نسبت آن با وضع مطلوب عنایت داشته باشند و در کاستن از این فاصله بکوشند، ایشان باید به «رفع فیلتر» نیروهای انقلابی و مومنی بپردازند که با چماق «اعتدال» از عرصه‌های مدیریتی کنار گذاشته می‌شوند نه آن که نگران «فیلترینگ» فلان سایت و شبکه اجتماعی باشند، به جای دل سوزاندن برای انعکاس بی‌قید و شرط افکار منحرف عناصر مسئله‌دار و معاند نظام، نگران «سانسور» نیروهای متعهد و ملتزم به انقلاب باشند، نیروهایی که به تعبیر رهبری در مواقع خطر سینه سپر کرده و از کیان نظام دفاع می‌کنند، لازم است جناب وزیر به جای «‌دل‌آرام»ی و اظهار نظر در حوزه‌های بی‌ارتباط با مسئولیت خویش، «دلواپس» حوزه مسئولیتی خود و کاستی‌های آن باشند.