ده گفتار از رهبرمعظم انقلاب در تحلیل مبارزات سیاسی امامان معصوم(ع)-۴۹:
تبیین صحیح مسئله تقیّه وگریههای سیاسی اهل بیت(ع)
سعدى میگوید: «یک نفرى به من فحش داد، من نشنیدم؛ مثل تیرى بود کهانداخت و به من نخورد. تو این تیر را برداشتهاى آمدهاى در پهلوى من فرو میکنى؟ این فحش را به من میرسانى؟»1 آنجا یک روزی فحشى جعل کردند و به امام صادق(علیهالسّلام) نسبت دادند، تو حالا برداشتى این فحش را و در طول تاریخ با خودت حمل میکنى و با جدیّت یک بار دیگر محکم در پهلوى امام صادق(علیهالسّلام) فرو میکنى؛ این خوب است؟ این درست است؟ این را میگویند شیعه امام صادق(علیهالسّلام)؟ این را میگویند علاقهمند به امام صادق(علیهالسّلام)؟ چرا وقتىکه نمیفهمید و نمیتوانید استنباط کنید، قضاوت میکنید؟ همین روایاتی که الان خواندم و ترجمه کردم، تمام اینها مدارکش موجود است؛ همین کتاب بحارالانوار است دیگر. در مقابل این روایات چه میگویی؟ میگویی تقیّه است؟ تقیّه را هم معنا میکنم. نخیر، تقیّه اینجورى نیست.
امام صادق(علیهالسّلام) میفرماید: «در همه کارى تقیّه میکنم، مگر در شرب نبیذ2 و مسح بر خفّین3»4. این از روایتهایی است که خیلىها نمیفهمند؛ یعنى وقتىکه به این روایت میرسند، میمانند که این دو واژه دارای چه خصوصیّتى است. یک سلسلهمطالبى هست که تقیّهبردار نیست. در برخى روایات سه چیز را گفتهاند5، در بعضى روایات دو چیز را گفتهاند. پیداست که فقط دو چیز و فقط سه چیز نیست؛ ملاک دارد. میگوید اگر چنانچه من را مجبور کنند که نبیذ بخور، نمیخورم و تقیّه نمیکنم. «تقیّه نمیکنم» یعنى چه؟ یعنى اگر بگویند تو را میکُشیم، میگویم بکُشید، من نبیذ نمیخورم، شراب نمیخورم، مسکرات نمیخورم. چرا؟ براى خاطر اینکه او امام است، او پیشواست؛ اسلام و تشیّع پیشواى مست نمیخواهد. خب، وقتى امام صادق(علیهالسّلام) در یک مسئلهاى اینقدر حسّاسیّت دارد که مسئله رهبرى و پیشوایی را ملاحظه میکند و روی تقیّهاى که به حق، دین او و دین پدران اوست و باید هم باشد، تکیه میکند _ «التّقیّة دینی و دین آبائی»، «من لاتقیّة له لا دین له»؛6 هرکه تقیّه ندارد، دین ندارد، و واقعاً همینطور است _ در عین حال میگوید اگر بنا باشد من مست شوم، تقیّه نمیکنم؛ اگر میکشند، بکشند؛ این مسئله رهبرى است.
من میگویم امام صادقى که رهبر است در مقابل طاغوت زمان و رهبر جبهه مخالفِ خودش و رهبر قرآنی است، نمیتواند ذلیل شود و این ذلّت را تاریخ حمل کند تا سیزده قرن بعد؛ این منافى با مقام امام است؛ اینجا اصلاً جاى تقیّه نیست. علاوهبر اینکه تقیّه اصلاً معنایش این چیزی که تصوّر میکنند و معنا کردهاند، نیست.
دوران امام صادق(علیهالسّلام) سر آمد و امام صادق(علیهالسّلام) از دنیا رفت، درحالىکه منصور نتوانست یک بهانه بیّنى پیدا کند که امام صادق را از بین ببرد و نابود کند. به قدرى تشکیلات امام صادق(علیهالسّلام) مستحکم است، به قدرى کارهایش مدبّرانه و عاقلانه است و به قدرى دوستان و هواخواهانش _ هواخواهان احساسى را عرض میکنم _ در اطراف او هستند و در اقطار عالم اسلامى و در همه آفاق، حدیث از قول او، از پیغمبر(صلّیالهعلیهوآله) نقل میشود که جعفربن محمّد(علیهالسّلام) چنین گفت و چنین گفت و چنین گفت که وضع مقتضى براى کشتن علنى امام صادق(علیهالسّلام) پیش نمىآید؛ منصور امام صادق(علیهالسّلام) را مسموم میکند.
دو ضربه امام صادق(ع) به منصور بعد از شهادتشان
امام(علیهالسّلام) در آخرین لحظات زندگىاش، علاوهبر ضربات گذشته، دو تا ضربت دیگر هم احتیاطاً به منصور میزند:
1) وصیّت برایگریه بر ایشان در مِنی
اوّلاً نمیگذارد مسئله کشته شدن او مکتوم بماند. خب، ظاهراً امام صادق(علیهالسّلام) در بستر از دنیا رفته. مردم میگویند جعفربن محمّد(علیهالسّلام) فوت کرد؛ نمیگویند کشته شد. امام صادق(علیهالسّلام) نمیگذارد این قضیّه مکتوم باشد. یک پولى معیّن میکند، میگوید از حالا تا هفت سال، هر سال شیعیان و دوستان من _ و بهطور کلّى مسلمانها _ در موسم حج دور هم جمع شوند و براى منگریه کنند.7 این سؤال بهوجود مىآید که خاندان پیغمبر(صلّیالهعلیهوآله) همیشه با این کارها مخالف بودهاند؛ فرزندشان، عزیزشان از دنیا میرفت و اینهاگریه نمیکردند؛ اگرگریه میکردند، یکگریه کوتاهى میکردند؛ تا سالیان دراز ماتم نمیگرفتند؛ چرا امام صادق(علیهالسّلام) دستور میدهد که دوستان من، اهلبیت من، کسان من، بستگان من، هفت سال بیایند در منی و آنجاگریه کنند؟ اوّلاً خودِ ایجاد و تشکیل مجلسگریه امام صادق مسائلى را در اطراف امام صادق زنده میکند: آقا چرا فوت کردند؟ مرضشان چه بود؟ بعد یکنفر آهسته بیخ گوش او بگوید که آقا مسموم شدند. ثانیاً نشان میدهد که اینگریهاى که براى من باید بکنید، سنخِگریهاى است که جدّم امام سجّاد(علیهالسّلام) چهل سال آن را ادامه داد.
چرا مسئلهگریه _گریه حسابشده،گریه درازمدّت و طولانى _ در خاندان پیامبر اتّفاق افتاد؟ یکىگریه حضرت زهرا(علیهاالسّلام) است، دختر پیغمبر(صلّیالهعلیهوآله) که به یک شکل خاصّیگریه کرده و وضع را به گونهای فراهم آورده که رقبا و مخالفین از آنگریه احساس خطر کردند.گریه دیگر،گریه امام سجّاد(علیهالسّلام) است که چهل سال به هر مناسبتى براى حسینبن على(علیهالسّلام)گریه کرده. قصّاب دارد گوسفند میکشد، این را بهانهاى قرار میدهد براىگریه کردن وگریه را بهانهاى براى گفتن حرفى که نمیشود گفت.گریههایی که امام سجّاد(علیهالسّلام) آن روز براى شیعیانش مقرّر کرد و آنها میفهمیدند.8 توّابین که اوّلین گروه شورشى شیعه بعد از واقعه کربلا هستند، آمدند سر قبر امام حسین(علیهالسّلام)، از همانگریهها کردند؛ همپیمان شدند و نهضت توّابین بهوجود آمد و اساسِ از بین رفتن حکومت بنىامیّه در عراق شکل گرفت.گریه سوّم همگریهاى است که امام باقر(علیهالسّلام) بسى حسابشده و دقیق معیّن و مقرّر کرد. خب، شیعیان ملتفتند؛ خاندان پیغمبر(صلّیالهعلیهوآله) اهلگریه و زارى و ندبه و نوحه نیست. این یک ضربه.
پانوشتها:
1- بوستان سعدی، باب هفتم، در عالم تربیت، حکایت: «اندر نکوهش غمّازی و مذمّت غمّازان». 2- شراب انگور
3- خُفّ: کفش 4- کافی، کلینی، ج2، ص217 5- همان، ج3، ص32 6- بحارالانوار، علّامه محمّدباقر مجلسی، ج64، ص103 7- من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج۴، ص244؛ تهذیب، شیخ طوسی، ج 9، ص 144؛ وسائلالشّیعة، شیخ حرّ عاملی، ج19، ص 174؛ «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ الهِ(ع) أَوْصَى أَنْ یُنَاحَ عَلَیْهِ سَبْعَةَ مَوَاسِمَ فَأَوْقَفَ لِکلِّ مَوْسِمٍ مَالاً یُنْفَقُ فِیهِ.» 8- بحارالانوار، علّامه محمّدباقر مجلسی، ج46، صص 108 ـ 111