نقش شبه روشنفکران در تاریخ معاصر ایران-۵۲
شکوفایی حلقه کیان از دولت مرحومهاشمی
نقطة شکوفایی حلقة کیان را میتوان زمان دولتهاشمی رفسنجانی دانست که خود اصلاحطلبان نیز به آن معترفند. راحتترین بخش مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری در دولتهاشمی، «معاونت سیاسی» بود که حجاریان، علویتبار، عبدی و مجید محمدی در آن به طور رسمی پروژههایی برای توسعه سیاسی را دنبال میکردند. افرادی مانند تاجزاده، بهزاد نبوی، محسن سازگارا، امینزاده، آرمین و آغاجری هم با این معاونت همکاری میکردند. برخی مطالعات انجام شده در این معاونت توسط حجاریان در هفتهنامة عصر ما (ارگان رسمی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی) و روزنامة سلام منتشر میشد. او در مصاحبة خود با روزنامة وقایع الاتفاقیه میگوید: «معاونت سیاسی مرکز تحقیقات استراتژیک یک پروژه بیشتر نداشت و آن هم پروژة «توسعه سیاسی» بود. این پروژه چندین زیرپروژه داشت. فرهنگ سیاسی و رفتار سیاسی اقشار مختلف مردم، تحلیل چرایی انقلاب اسلامی (با هدف تئوریزه کردن انقلاب)، ماهیت دولت در ایران، و نوسازی ایران.»1 این تئوریسینها به این نتیجه رسیده بودند که توسعه سیاسی در ایران در گام ابتدایی نیازمند بروز تغییراتی در ساختار سیاسی کشور است و در مرحله بعد باید «فرهنگ سیاسی ایران» متناسب با ایدهآلهای غرب تغییر یابد.2
هاشمی از تحرکات اصحاب تفکر لیبرالی در ارشاد و مرکز تحقیقات استراتژیک حمایت میکرد، لیکن به جهت آنکه شعار اصلی خود را «سازندگی» قرارداده بود، حاضر به پرداخت هزینههای سنگین این نوع تفکر در دولت خود نبود. لذا بیشتر تلاش میکرد تا اینان با آرامی و سر وصدای کمتر به کار خود بپردازند. اما چنین نشد و تلاش گستردة این محافل و انتشار مطالب تحریکآمیز علیه مقدسات انقلاب و اصول اسلام ناب، بازتاب زیادی در جامعه یافت و انتقادهای زیادی را علیه ارشاد و فعالیتهای آن برانگیخت. به دنبال افزایش انتقادها و طرح مسألة تهاجم فرهنگی غرب توسط رهبری، بحثهای زیادی در شورای عالی امنیت ملی و کمیسیون ویژة بررسی «تهاجم فرهنگی» در این شورا انجام شد. جلسات محرمانهای با حضور محمد خاتمی و برخی اعضا مانند آیتاله احمد جنتی، محمدجواد لاریجانی، احمد مسجدجامعی، علی لاریجانی و حسن روحانی- در مقام دبیر شورای عالی امنیت ملی- برگزار شد که حسین شریعتمداری نیز عضو این کمیسیون بود. گزارش نتایج این کمیسیون به رهبری و رئیسجمهوری (هاشمی رفسنجانی) داده میشد.
سرانجامِ این مباحث و اعتراضات گستردهای که به تریبون نماز جمعهها نیز کشیده شده بود، استعفای خاتمی در 3 خرداد 1371 از وزارت ارشاد بود. سعید حجاریان میگوید: «خاتمی پس از خاتمه بحث مفصل و پرالتهاب با حسین شریعتمداری گفت: مشکل آقایان من هستم. «تهاجم فرهنگی» امثال بندهایم، و برای همین میروم استعفا میدهم.»3
حسین شریعتمداری از این واکنش خاتمی و بحثهای کمیسیون ویژه بررسی تهاجم فرهنگی در مصاحبه با مؤسسة فرهنگی قدر ولایت چنین توضیح میدهد:
«قرار شد که شورای عالی امنیت ملی نشست و کمیتهای داشته باشد برای مقابله با تهاجم فرهنگی. جلسات این کمیته تا جایی که یادم هست بیش از 6 ماه طول کشید. حدود سال 71-72 است. در آن جلسه، دکتر روحانی که دبیر شورای عالي امنیت ملی بود رئیسجلسه بود. آیتاله جنتی تشریف میآوردند که رئیسسازمان تبلیغات بودند و آقای خاتمی میآمدند که وزیر ارشاد بودند، بعضی وقتها آقای مسجدجامعی و امینزاده هم همراه آقای خاتمی میآمدند. آقای محمدجواد لاریجانی میآمدند. آقای پورنجاتی میآمدند و ما هم میرفتیم. آن جلسات بیشتر بین ما و آقای خاتمی بود و 6 ماهی طول کشید. ما در آنجا اسناد و مدارکی را ارائه میکردیم که از حضور دشمن در کانونهای فرهنگی ما، عمدتاً در عرصة کتاب و مطبوعات، فیلم و هنرهای تجسمی- که حالا آن موقع زیاد از اهمیت برخوردار نبود زیرا بیشتر فعالیتها روی کتاب و به خصوص مطبوعات بود – حکایت داشت. برخورد، برخورد یک جلسه نبود بلکه همیشه این تقابل بود، ولی آن طور که آقایان میگویند تقابل همیشه خصمانه نبود بلکه گاهی خیلی دوستانه و محترمانه برخورد میشد، حتی مثلاٌ مزاح و شوخی و این چیزها هم وسطش بود، ولی خب به هرحال تقابل بود. ما یک فهرست مفصلی از ناهنجاریهایی که خطرناک و خطرآفرین است و از نوع تقابل و تهاجم فرهنگی است، نه تعامل را همراه با مستنداتش مطرح ميکردیم. اينكه بعد از آن جلسات، آقای خاتمی استعفا داد را میدانم ولی اینکه تا چه حد با آن جلسات ارتباط داشته باشد را گرچه خبرهایی دارم ولی نمیدانم و اینکه گفته بوده «به نظر آقایان تهاجم فرهنگی منم و من هم استعفا میدهم» را نمیدانم. اگر چنین حرفی زده است در همان حلقة دوستان خودشان مثل آقای حجاریان بوده است. ولی ایشان از برگزاری آن جلسات ناراضی بودند، برخلاف آقای جنتی که بسیار راضی بودند. مجموع آن جلسات حدود 600 تا 700 صفحه مطلب شده بود که تقدیم حضرت آقا شد و ایشان هم یک نسخه از آن را زمانی که آقای علی لاریجانی وزیر ارشاد شد به ایشان داده بود و فرموده بودند که حتماً مطالعه کنید.»4
هاشمی رفسنجانی در مقابل درخواست استعفای خاتمی، مقاومت نمیکند! دلیل آن را موسوی لاری- که چهار سال سمت معاونت خاتمی در وزارت ارشاد را به عهده داشت- اینگونه بیان میکند:
«شاکلة شخصیت خاتمی مشورت کردن در اینگونه موارد است و در این مورد هم این کار را کرد. یادم است که وی با آقایهاشمی رفسنجانی هم مشورت کرد و نظر او هم ماندن خاتمی بود، ولی شخص خاتمی استدلالهایی کرده بود. اما پافشاریهاشمی جدّی نبود، وگرنه خاتمی استعفا نمیداد. او اوّل تشویق به ماندن کرده بود، ولی از رفتار خاتمی بعد از آن جلسه معلوم بود که «بمانیدِ»هاشمی را تعارف تلقی کرده بود و لذا احساس میکرد که هاشمی دلش میخواهد او بر سر کار بماند، اما نمیخواهد دولتش از جانب مراکزی مانند سازمان تبلیغات یا جریان مهدی نصیری در کیهان زیر سؤال باشد. قاعدتاً هاشمی از رفتن آقای خاتمی خوشحال نبود، ولی آمادگی پرداخت هزینة نگهداری خاتمی را نداشت.»5
وی سپس در مورد موضعهاشمی و اینکه او از خاتمی و عملکردش انتقاد نمیکرد، گفت:
«من بعد از جلسه آن دو، جملهای را از آقای خاتمی شنیدم که گفت «آقای هاشمی در پارهای از مسائل فرهنگی حرفهایی میزند که خیلی از ما جلوتر است، اما به خاطر بعضی مصالح آنها را ابراز نمیکند و فقط در جلسات خصوصی میگوید.»هاشمی فکر میکرد که با ماندن خاتمی یک کانون تهاجم علیه دولتش شکل میگیرد که با رفتن خاتمی آن کانون از بین میرود.»6
پانوشتها:
1- مورخ 27/4/1384.
2- خبرگزاری ایلنا، مصاحبه با حجاریان، 28/11/1383.
3- مقدمه مرحوم حسین شایانفر بر کتاب متهم ردیف اوّل، انتشارات کیهان.
4- در تاریخ 25/10/1395، اصل مصاحبه در این مؤسسه موجود است.
5- ماهنامه نسیم بیداری، شنبه 28/8/1390.
6- همان.