شرایط امروز ورزش به نفع چه کسانی است؟! (نکته ورزشی)
سرویس ورزشی-
امروز تقریبا بر همگان ثابت شده است که ظرفیت و توان بالقوه ورزش ایران بسیار بالاست که در صورت استفاده صحیح از این ظرفیت و بهرهبرداری بهینه از داشتههای غنی مادی و غیر مادی به ویژه انسانی،جایگاه بینالمللی و جهانی ورزش ایران ارتقا خواهد یافت. این دیدگاه که نظر غالب در ورزش ماست و بسیاری از کارشناسان و صاحب نظران درباره آن توافق دارند معتقد است با سازوکار فعلی و روند و شرایطی که بر ورزش حاکم است نباید بیش از این چیزی که در حال حاضر شاهد آن هستیم، از ورزش توقع داشت.
بنابراین اگر میخواهیم وضعیت ورزش از اینی که هست بهتر شود، جایگاه ملی و بینالمللی آن ارتقا پیدا کند و ورزش ایران « قویتر» شود و بهتر و بیشتر مطالبات اهالی ورزش را پاسخ گوید و دل مردم را شاد کند باید به یک تحول اساسی و عمیق و نه سطحی و ظاهری درباره ورزش دست زد. طبیعی است که برای ایجاد تحول در هر زمینه و عرصهای باید «موانع تحول» را شناخت و برای برداشتن و برطرف کردن آنها اقدام کرد.
در یک بررسی کلی موانع پیش روی ورزش را میشود به دو دسته کلی تقسیم کرد: موانع ساختاری ریشه در مسائل بنیادی وریشهای ورزش دارد و از همان ابتدای ورود ورزش مدرن به ایران در ابتدای دهه دوم سده فعلی تا امروز پابرجاست و...که بررسی این موضوع، داستان مفصلی دارد و دیگر موانع ساختگی است که معلول عملکرد مدیریتهای ورزش طی مقاطع و دورههای مختلف مدیریتی ورزش است که بررسی جزییات این یکی هم نیازمند یک مرور تاریخی و دقیق است که از وظیفه این نوشته و حوصله خواننده آن خارج است. عرض ما این است که تا این دو دسته مانع بر سر راه ورزش و مزاحم حرکت روبه جلوی آن است نمیتوان به پیشرفت ورزش امیدوار بود و اصلا توقع اتفاق افتادن آن را داشت.
حالا سؤالی که مطرح است این است که چه کسی وکدام تشکیلات موظف است اولا ریز این دو دسته موانع را کارشناسانه و دقیق شناسایی و استخراج کند و ثانیا باز چه کسی و کدام تشکیلاتی باید تمام تلاش خود را به کار ببندد و برای پیشرفت ورزش،موانع و تنگناهای اشاره شده بر سر راه آن را بردارد وریشهکن نماید؟ آیا به نظر شما خواننده گرامی پاسخ جز « مدیریت ورزش»، چیز دیگری میتواند باشد؟
تماممشکلات و گرفتاریهای ورزش ما ریشه در این دودسته موانع دارد. اگر انحرافی و آفتی دامنگیر ورزش شده است اگر جریانات مخرب با نیات مختلف چه شخصی و منفعتطلبانه و چه سیاسی و مغرضانه به جان ورزش افتادهاند و در آن مفسده میکنند، ریشه را باید در وجود این موانع دید و حالا اینجا این بحث مطرح میشود که اگر این موانع همچنان پابرجا هستند و نه تنها پابرجا هستند بلکه هرچه بیشتر زمان میگذرد برکمیت و کیفیت آنها افزوده میشود، علت آن چیست؟ آیا باز به نظر شما خواننده گرامی و فهیم پاسخ، جز
«مدیریت ورزش» چیز دیگری میتواند باشد؟! این مدیریت ورزش است که باید باشناخت موانع ساختاری ورزش که از گذشته و از بدو ورود ورزش مدرن در این کشور وجود داشته برای اصلاح و برطرف کردن آنها طرح و برنامه و مهمتر از همه اراده داشته باشد. به علاوه به گونهای کار کند و برنامههای جاری خود رابه پیش ببرد که مشکل تازهای برای ورزش نسازد و با دست خود مشکلات ساختاری را تقویت نکند و...
واقعیت تلخ و ناخوشایند این است که متاسفانه ورزش اگر نگوییم همیشه- که چندان غلط هم نیست- اما بدون تردید در اکثر دورهها از داشتن چنین مدیریتی محروم بوده. واین دلیل اصلی همه مشکلاتی است که ورزش و علاقمندان ورزش از آن رنج میبرند. در اکثر قریب به اتفاق دورهها- از جمله امروز- کسانی سکاندار امر ورزش بودهاند که از ورزش شناختی نداشته و از بدحادثه از اینجا سر در آورده بودند و یا اگر هم شناخت داشته، ارادهای برای اصلاح ورزش نداشته و خیلی زود با « وضع موجود» و طرفداران و مروجان وضع موجود کنار آمده و روزگار مدیریتی را با روزمرگی و سیاست «هرچه پیش آید خوش آید» و توجه افراطی به نتیجهگرایی وکسب چند مدال در میادین بینالمللی و... سپری کردهاند و... از همه بدتر اگر ارادهای هم برای اصلاح داشته و حتی اقداماتی هم در این زمینه شروع کرده باشند از طرف مقامات بالاتر و مسئولان ارشد توی ذوق ایشان زده شده وآنها را از ادامه اقدامات بایسته و اجتنابناپذیر اصلاحی منع کردهاند و... و همه اینها به نفع کسانی بوده که انگلوار به ورزش آویزان شدهاند تا از مواهب آن حداکثر سود را به نفع خودشان ببرند و... حتی جریانات مخربی هم از این رها بودگی و جدی نگرفتن ورزش از سوی مسئولان سوءاستفاده کنند و در جهت تخریب فکر و فرهنگ اخلاق و ایجاد روحیه یأس و دلسردی و ناامیدی نزد اهالی ورزش به ویژه مخاطبان اصلی ورزش یعنی نسل جوان از ورزش نهایت استفاده را به نفع اهداف پلید خود ببرند.