دسته کلید یا دسته فرصتطلبان؟! (نگاه)
مسعود اکبری
«سعید حجاریان» از فعالین مدعی اصلاحات به تازگی در یادداشتی با عنوان «ردیّهای بر عباس عبدی!» نوشته: «دوست گرامی آقای عباس عبدی در یادداشتی با عنوان «احيای نهاد نخستوزيری» جهت حل مسئله چندین ساله رؤسای جمهور و حواشی این منصب اعم از برگزاری انتخابات، کارآمدی کابینه و البته بیشینه کردن کارکرد مجلس مؤمن و انقلابی پیشنهاد کردند به سوی احیای نهاد نخستوزیری حرکت کنیم.»
حجاریان در ادامه نوشته: «من برای آنکه نظر آقای عبدی لحاظ شود و ترکیب قانون اساسی برهم نخورد، پیشنهاد ایشان را اینگونه اصلاح میکنم که در انتخابات آتی فقط یک نامزد از سوی شورای نگهبان برای تصدی سمت ریاستجمهوری معرفی و تأیید شود. به این ترتیب اولاً احزاب و نیروهای سیاسی تکلیف کار خود را پیش از موعد میدانند. ثانیاً مردم سود و زیان ورود یا عدم ورود به انتخابات را دقیقتر محاسبه میکنند. ثالثاً دعوایی میان نهاد اجرایی و نظارتی پدید نخواهد آمد، وانگهی در مصرف صندوق صرفهجویی میشود. رابعاً در تولیدات سمعی و بصری و متنی صرفهجویی میشود و خبری از برنامه تلویزیونی و ستاد انتخاباتی و پوستر و... نخواهد بود».
«انشاء خواندن» در «زنگ حساب» از آن جمله مهارتهایی است که مدعیان اصلاحات تمام و کمال از آن برخوردارند. اکنون در سال پایانی دولت روحانی به سر میبریم. طبیعتاً آقای حجاریان و همقطاران وی باید در شرایط فعلی بابت کارنامه «دولتِ اصلاحطلبان» پاسخگو باشند، نه اینکه با «نارنجکهای دودزا» حواس افکار عمومی را از نقطه اصلی منحرف کرده و حاشیهسازی کنند.
سعید حجاریان- 25 اردیبهشت 96- (چهار سال پس از روی کار آمدن دولت روحانی و در آستانه انتخابات ریاستجمهوری) در یادداشتی با تشویق مردم به رأی دادن مجدد به روحانی نوشته بود: «آقای روحانی چهار سال پیش با یک کلید آمد و توانست قفل تحریمهای هستهای را با آن باز کند و برجام را رقم بزند. روحانی اینبار با یک دسته کلید آمده است. «یک دست کلید است به زیر بغل عشق / از بهر گشاییدن ابواب رسیده»، ایشان قول داده است که سایر تحریمها را نیز برطرف کند و موضوعاتی چون حصر و رکود و فساد را از میان بردارد به شرط آنکه مردم زیادی به وی رأی دهند. فیالواقع دندانههای کلید روحانی مردماند و اگر آنان به صحنه نیایند، از روحانی کاری بر نخواهد آمد ولو با رأیی شکننده پیروز انتخابات شود؛ «مفتاح شو، مفتاح را دندانه شو، دندانه شو، من 29 اردیبهشت به ادامه مسیر تدبیر و امید رأی میدهم».
گویا آقای حجاریان دچار ضعف حافظه شده و این متن غلیظ و شدید در حمایت از دولت روحانی را فراموش کرده است. شاید هم مشغله فراوان وی در «تجارت گندم» و حساب و کتاب درآمدها و سودهای هنگفت امور اقتصادی، فرصتی برای تفکر درباره اظهارات گذشته باقی نگذاشته است.
آقای حجاریان! اصلا تصور نکنید که افکار عمومی دچار ضعف حافظه شده است؛ مردم وعدههای رنگارنگ «دولتِ اصلاحطلبان» در سال 92 و «تَکرار» همان وعدهها- از جمله گشایش اقتصادی 100 روزه- در سال 96 را فراموش نکرده است.
وضع موجود هیچ ربطی به شیوه انتخابات ندارد، بلکه علت اصلی وضع موجود نتیجه انتخاب آن دولتی است که شما تمامقد از آن دفاع کرده و مردم را به رأی دادن به آن توصیه کردید. آن دولتی که اکثریت مطلق آن در اختیار مدعیان اصلاحات است.
آقای حجاریان و همقطاران وی، بارها ثابت کردهاند که با «جمهوریت» میانه خوبی ندارند. این طیف در سال 88 علیرغم شکست در انتخابات و اذعان به عدم تقلب در جلسات خصوصی، در پشت تریبون و وسط خیابان، دروغ تقلب را مطرح کرده و علیه جمهوریت شورش کردند و با گردنکشی مقابل قانون، 8 ماه کشور را در آشوب و التهاب فرو بردند.
حجاریان اینبار با این ایده که «فقط یک نامزد از سوی شورای نگهبان برای تصدی سمت ریاستجمهوری معرفی و تأیید شود»، جمهوریت را مورد تمسخر و توهین قرار داده است.
آقای حجاریان و همفکران وی، بهجای تمسخر مردم، باید درباره کارنامه دولتِ اصلاحطلبان به افکار عمومی پاسخگو باشند.
متأسفانه طیف مدعی اصلاحات به دستهای از فرصتطلبان بدل شده که هر روز رنگ عوض میکنند و همیشه ژست طلبکار و ناراضی به خود میگیرند.
8 برابر شدن قیمت دلار، 11 برابر شدن قیمت سکه، 6 برابر شدن قیمت مسکن و قیمت اجارهبهای واحد مسکونی، پراید 90 میلیونی، از کارافتادن چرخ سانتریفیوژها و چرخ بسیاری از کارخانهها و واحدهای تولیدی، بتنریزی در قلب رآکتور هستهای و... همگی میوهها و به عبارتی همان سیب و گلابیهای برجام است.
آقای حجاریان! بهجای انشاء خواندن در زنگ حساب، شهامت داشته باشید و بهعنوان یکی از بانیان اصلی وضع موجود، پاسخگو باشید.