تحولات منطقه غرب آسیا با پسلرزه های سیاسی انفجار بیروت -بخش پایانی
تحـولات لبنـان هوشمندی حزبالله و ناکامیهای شیطان بزرگ
هدیه آقاپور
«در جهانی که ایران مسلط بر خاورمیانه باشد، ما جایی نداریم.» این جمله را هر کس با کمترین شمه سیاسی بخواند میتواند حدس بزند که از دهان نامبارک کدام مسئول و از کدام رژیم بیرون آمده است؟ بله درست حدس زدهاید، این جمله ژنرال افراییم سنه وزیر سابق رژیم صهیونیستی درباره قدرت نظامی و استراتژیک ایران است و اتفاقا تنها حرف درست و حقیقتی است که میتوانید از مقامات این رژیم کودککش
بشنوید.
برای کاهش نفوذ و قدرت ایران در منطقه غرب آسیا فرقی برایشان ندارد، دولتی را سرنگون کنند یا کودکی را حلقآویز، آنها هرکاری که از دستشان بر بیاید، انجام میدهند و اتفاقا وقیحانه هم عمل میکنند. یک روز تروریستهای داعش در سوریه را در بیمارستانهای رژیم صهیونیستی تیمار میکنند، یک روز دیگر هم در روز روشن از هواپیما در بیروت پیاده میشوند و عملا پروژه بیدولتسازی لبنان را کلید میزنند.
پروژه «بیدولتسازی»
«بیدولتسازی» در مورد کشورهای محور مقاومت در جریان بود. دخالتهای کشورهایی مانند آمریکا و عربستان در لبنان و عراق باعث شد تا در این دو کشور نخستوزیر انتخاب نشود، اما در نهایت پروژه بیدولتسازی در عراق و لبنان شکست خورد.
اکنون انفجار بیروت بهانه لازم را برای اجرای مجدد این پروژه فراهم کرده است. در شرایط کنونی که لبنان باید به بررسی دلایل انفجار بیروت و همچنین محاسبه میزان خسارات و روشهای بازسازی بپردازد، استعفای حسان دیاب یک خلأ بزرگ ایجاد خواهد کرد. در ماجرای استعفای سعد الحریری در سال گذشته 50 روز در لبنان خلأ قدرت وجود داشت، اما اکنون- با توجه به تشدید اعتراضات داخلی که از سوی برخی جریانهای خاص هدایت شده است- این روند میتواند بسیار طولانیتر شود. به نظر میرسد که پروژههای بزرگی در مورد لبنان در حال طراحی است که سفر امانوئل ماکرون و اولتیماتوم وی درمورد اصلاحات سیاسی در لبنان تا شهریورماه کوچکترین قطعه از این پازل است.
امیر موسوی مدیر مرکز مطالعات استراتژیک و روابط بینالملل در گفتوگو با گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «پس از اینکه دولت آقای حسّان دیاب تشکیل شد غرب به دنبال این بود تا این دولت را از بین ببرد، چراکه دولت حسّان دیاب پشتیبان مقاومت بود.»
وی ادامه میدهد: «آنها دولتی میخواستند مانند دولتهای غربی مثل سعد حریری که تابع فرمایشات سفارت آمریکا و عربستان باشد، اما دولت حسن دیاب واقعا بین این دولتها در تاریخ لبنان استثنایی بود و اقتدار خوبی از خود نشان داد.»
موسوی تصریح میکند: «تحریمهای بسیار سنگینی علیه لبنان اعمال شد، آن هم به واسطه حضور دو نماینده این حزب در کابینه. حتی بانک مرکزی لبنان هیچ تعاملی با دنیا ندارد و صندوق بینالمللی پول نیز تحریمهای بسیار جدیای علیه این کشور صورت داد. ضمن اینکه رئیس بانک مرکزی این کشور نیز کاملا وابسته آمریکا است.»
مدیر مرکز مطالعات استراتژیک و روابط بینالملل میافزاید: «ریاض سلامه رئیس بانک مرکزی لبنان به عبارتی خط قرمز آمریکا است. به طوری که چندین بار آقای دیاب خواستند او را جابهجا کنند، اما آمریکا تهدید کرد که اموال لبنان در آمریکا را مصادره خواهد کرد؛ یعنی تا این حد با پررویی کامل در مسائل داخلی این کشور دخالت میکنند.»
وی تاکید میکند: «حدود 18 تا 20 میلیارد دلار را سعد حریری و دوستانش به فرانسه منتقل کردند و تاکنون معلوم نشده بر چه اساسی این پولها خارج شده و کجاست؟! و حال تصور کنید که چه فشاری را مردم متحمل میشوند.» موسوی یادآور میشود: «با توجه به نداشتن سوخت و برق که همه اینها از خارج از کشور و از طریق آمریکا و عربستان تامین میشود، تلاش شد تا فشار بسیار مضاعفی به مردم لبنان وارد شود تا آنها را از حزبالله جدا کنند، اما دیدند برعکس مردم به اینها بیتفاوت بودند و پایگاه حزبالله قویتر شد و مردم به حزبالله علاقهمندتر شدند به همین دلیل من فکر میکنم این بحث انفجار رخ داد تا یک انتقام عجیب و غریبی از کل لبنان گرفته شود.»
مدیر مرکز مطالعات استراتژیک و روابط بینالملل اظهار میدارد: «تنها موفقیتی که داشتند همین استعفای دولت حسن دیاب بود که البته این دولت نیز همچنان پابرجاست تا دولت بعدی روی کار بیاید و من فکر میکنم آمریکاییها به بنبست رسیدند.»
وی تاکید میکند: «حزبالله همچنان پرقدرت پابرجاست و سیدحسن نصرالله نیز اعلام کرد اگر اسرائیل در این انفجار دست داشته باشد، انتقام سختی از او گرفته خواهد شد.»
خیال خام بازگشت!
ساعت بعد از انفجار بندر بیروت، امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه راهی بیروت شد. سفر ماکرون به بیروت خیلی سریع صورت گرفت و ضمن حضور در محل انفجار حرفهایی زد که انگار به یک سفر استانی در شهرهای فرانسه رفته است.
اما سؤال اینجاست که دقیقا نقش فرانسه در لبنان چیست؟
با مطالعه کمی در تاریخ و جغرافیا به راحتی میبینیم داستان چیست و چرا ماکرون سریعا به بیروت سفرکرده است. داستان از این قرار است که 104 سال پیش در جریان جنگ جهانی اول، انگلیس و فرانسه دست به تقسیم سرزمینهای عثمانی زدند. در نتیجه (اردن، فلسطین، عراق و کشورهای حاشیه جنوبی
خلیج فارس) به دست انگلیس و (سوریه و لبنان) به دست فرانسه افتاد. در ادامه نوبت به تاسیس کشورها میرسد، انگلیس از یک طرف و فرانسه طرف دیگر کشورها را یکی پس از دیگری تأسیس میکنند.
فرانسه سرزمینهایی که به دست آورده بود را به دو کشور مستقل تأسیس کرد. ابتدا کشور کوچک لبنان، و بعد از دو سال که لبنان مستقل شد، کشور سوریه را مستقل کرد. لبنان عروس خاورمیانه به وجود آمد، کشوری که فرانسه آن را تأسیس کرده بود. دارای بیش از 60 درصد جمعیت مسیحی بود. طبیعتا وقتی 60 درصد جمعیت مسیحی باشند، هسته اصلی قدرت در دست مسیحیان است. با به وجود آمدن جنگ داخلی توسط گروهی افراطی مسیحی به نام (فالانژها) در لبنان 20 درصد از 60 درصد مسیحیان به خاطر جنگ داخلی از لبنان کوچ کردند.
فرانسه، لبنان و سوریه را تشکیل داده و به نوعی خود را صاحب دخالت در اوضاع لبنان میبیند. لبنان از ابتدا به سرزمین (طوائف) معروف بوده است، یعنی تقسیمبندی مذهبی در آن بسیار زیاد و حس ملی در این کشور پایین است. پارلمان لبنان 128 کرسی دارد و دولت لبنان را همین مجلس انتخاب میکند. و حزبالله در این مجلس فقط 13 کرسی دارد. در لبنان رئیسجمهور باید مسیحی، نخستوزیر باید سنیمذهب و رئیس مجلس باید شیعهمذهب باشد. رئیس مجلس چون شیعهمذهب بود، همیشه به ایران نزدیک بود، اما این بار رئیسجمهور مسیحی و نخستوزیر سنیمذهب هم به ایران نزدیک شده بودند (یعنی اتحاد روسای سه قوه برای همراهی با ایران) علاوه بر روسای سه قوه فرمانده ارتش که فردی مسیحی بود به جمع آنان پیوست. دراین میان عربستان، آمریکا، فرانسه و... در تلاش هستند تا نفوذ ایران در لبنان را کم کنند.
قطعا اگر نفوذ ایران در لبنان کم شود خبری خوش برای فرانسه است، چراکه میتواند به جایگاه قبلی خود برگردد و جای پایش را محکم کند، برای همین ماکرون به این سرعت به لبنان سفر کرده است. از طرفی آمریکا هم دولت جدید لبنان را در یک فشار مالی شدیدی قرار داده است.
ذوقزدگیهای شیطان
در همین حین پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا تماسی با سعد حریری، نخستوزیر قبلی لبنان میگیرد تا حوادث لبنان را بررسی و به مردم تسلیت بگوید، اما چرا پمپئو باید با سعد حریری تماس بگیرد؟ او غیرمستقیم به لبنان میگوید: «دولتی باید سر کار بیاید که انتخاب ما باشد وگرنه اوضاع به همین شکل ادامه دارد.» انتخاب مثلث ضد ایران (عربستان، آمریکا، فرانسه) سعد حریری ضدایرانی است. کسی که کارنامه عملکرد درخشانی از سال 2015 تا 2019 ندارد و تظاهراتهای بزرگی را در بیروت به وجود آورده است. تا جایی که نیویورک تایمز منتشر کرد: «دولتی که حتی قادر به جمع کردن زبالههای شهر بیروت نبود.» و حتی جای دیگری نیویورک تایمز نوشت: «سعد حریری در زمان نخستوزیریاش 16 میلیون دلار برای رابطه با یک مدل آفریقای جنوبی پول داده است.»
حزبالله هوشمندتر و قدرتمندتر از همیشه
اما در پاسخ به این اتفاقات سیدحسن نصرالله با هوشمندی سخنرانی مهمی انجام میدهد که در تحلیل آن رای الیوم مینویسد: «سخنرانی نصرالله که جمعه شب به مناسبت چهاردهمین سالگرد جنگ 33 روزه ایراد کرد، آکنده از موضوعاتی بود که از درجه اهمیت زیادی همانند بیشتر سخنرانیهایش، برخوردارند؛ اما سه موضوع در این سخنرانی وجود دارد که توجه ناظران را با توجه به جدید بودن آن و کدها و نشانههایی که برای آینده در بطن آن وجود دارد، به خود مشغول کرده است.
نخست، تمرکز بر وجود توطئه واقعی برای ساقط کردن لبنان که با ساقط کردن دولت حسان دیاب شروع شده و تلاش میشود که نهاد ریاستجمهوری و شخص میشل عون را هم ساقط کند و این روند توطئه با ساقط کردن پارلمان لبنان تکمیل شود.
دوم، شعلهور کردن شعله جنگ داخلی برای نابودی صلح در لبنان و وارد کردن این کشور به هرج و مرج و خلأ سیاسی و نهادها با ساقط کردن نخستوزیری، ریاستجمهوری و مجلس لبنان.
سوم، بعید ندانستن اقدام خرابکارانه خارجی در انفجار بندر بیروت و اینکه رژیم صهیونیستی در ورای آن باشد و از همین رو بر مخالفت با هر گونه کمیته تحقیق بینالمللی یا حتی مشارکت کارشناسان دفتر تحقیقات فدرال آمریکا در روند تحقیق درباره این جنایت، تاکید کرد؛ زیرا به طور حتم اینها در راستای تبرئه رژیم صهیونیستی و منحرف کردن نتیجه تحقیقات حرکت خواهند کرد، همانند آنچه درباره تحقیقات مربوط به پرونده ترور رفیق حریری رخ داد.»
رای الیوم آورده است: «سیدحسن نصرالله تاکید کرد که در قبال جنایت هدف قرار دادن لبنان یا انفجار بندر بیروت و در برابر شهادت یکی از رزمندگان خود در سوریه سکوت نکرده و نخواهد کرد و اینکه اگر دست داشتن اسرائیل در این انفجار که به کشته شدن 200 لبنانی و زخمی شدن بیش از 6000 نفر دیگر و ویرانی نیمی از بیروت منجر شده است، اثبات شود، این رژیم تاوان سنگینی خواهد پرداخت.»
این لحن نشان میدهد که نصرالله اطلاعات مهم و حساسی در اختیار دارد و آماده تعامل متفاوت با موضوعات داخلی و خارجی با هم میشود.
این رسانه مینویسد: «هنگامی که او از هوادارانش با این روشنی میخواهد که خشم خود را فرو ببرند و خویشتندار باشند و خشم خود را حفظ کنند، زیرا به آن برای پایان تلاشهایی که برای کشاندن لبنان به سوی جنگ میشود، نیاز هست؛ مفهومش این است که مرحله تسامح و بردباری به سرعت در حال سپری شدن است.»
توطئه وارونهسازی واقعیت
گروهها و کشورهای ضد مقاومت سعی دارند تا از فرصت به وجود آمده برای انتقامگیری از حزبالله لبنان و انداختن مسئولیت ناکامی به گردن این حزب استفاده کنند و حتی استعفای حسان دیاب را نوعی شکست برای حزبالله بدانند، اما واقعیت این است که استعفای دیاب شکست حزبالله محسوب نمیشود؛ زیرا دیاب نخستوزیر مقاومت نبود، بلکه صرفا با مساعدت ائتلاف مقاومت موفق به تشکیل کابینه شد همان گونه که حزبالله در فرآیند تشکیل دولتهای نجیب میقاتی در سال 2011، تمام سلام در 2014 و سعد الحریری در سالهای 2016 و 2019 نیز همکاری کرد.
معرفی حزبالله به عنوان عامل نابسامانیهای کنونی لبنان نیز «وارونهسازی واقعیت» و «تصویرسازی نادرست» در قالب جنگ شناختی علیه حزبالله است. در 28 سال اخیر حدود 15 سال قدرت در اختیار رفیق الحریری (10 سال) و سعد الحریری (5 سال) بود.
52 ماه هم قدرت در اختیار فواد سنیوره بود که مخالف جدی حزبالله محسوب میشد. نجیب میقاتی و تمام سلام نیز جمعا 70 ماه قدرت را در اختیار داشتند که هر دو از جریان ۱۴ مارس بودند. در دولتهای سلیم الحص (1998 تا 2000) و عمر کرامی (21 اکتبر 2004 تا 28 فوریه 2005) نیز اساسا حزبالله لبنان نقشی در قدرت نداشته و هیچ مشارکتی نیز در شکلگیری دولت نداشته است. بنابراین، معرفی حزبالله به عنوان عامل نابسامانیهای کنونی و اهانت برخی معترضان به سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان، اقدام هدفمند و طراحی شده در چارچوب جنگ شناختی علیه مقاومت لبنان است که راه به جایی نخواهد برد.
حسن هانیزاده کارشناس سیاست خارجی در گفتوگو با گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «پس از انفجار اخیر بندرگاه بیروت یک سناریو از پیش طراحی شده برای برهم زدن وحدت لبنان و همچنین جریانسازی برای حزبالله صورت گرفت.»
وی ادامه میدهد: «این انفجار اندکی قبل از سالگرد جنگ 33 روزه لبنان صورت گرفت تا انتقامی از حزبالله و محور مقاومت گرفته شود و سفر ماکرون رئیسجمهور فرانسه پس از انفجار آغاز رمز عملیات علیه حزبالله و محور مقاومت بود و لذا دخالتها و اظهارات مداخلهجویانه ماکرون در مسائل داخلی لبنان نشان میدهد یک سناریوی کاملا خطرناکی برای تقابل جریانهای سیاسی و طوایف مختلف شکل گرفته تا یک دولت کاملا همسو با آمریکا و رژیم صهیونیستی در لبنان تشکیل شود و این دولت در تقابل با حزبالله لبنان قرار بگیرد.»
هانیزاده میافزاید: «در فضای التهابآمیزی که در لبنان است اگر انتخابات زودهنگامی برگزار شود حزبالله نخواهد توانست اکثریت کرسیها را به دست بیاورد در واقع این بخشی از سناریوی طراحیشده در غرب است همچنین حضور ناوهای فرانسه و انگلیس و آلمان در اطراف ساحل بیروت نشان میدهد که قصد دارند لبنان را محاصره کرده و حزبالله را خلع سلاح کنند.»
این کارشناس سیاست خارجی خاطرنشان میکند: «ترامپ نیز که تمام برگهای برنده خود را برای انتخابات از دست داده است. به نوعی تلاش میکند تا با بحرانسازی در لبنان برگ برندهای برای خودش دست و پا کند و همه آنچه که برشمرده شد برنامهها و توطئههای غرب برای لبنان است که باید ببینیم معادلات در این کشور چگونه رقم خواهد خورد؟»