kayhan.ir

کد خبر: ۱۹۵۱۲
تاریخ انتشار : ۰۴ مرداد ۱۳۹۳ - ۲۱:۴۹

تفاوت‌هاي عمليات مرصاد(به روايت سردار شهيد، نورعلي شوشتري)(نگاه)

عمليات مرصاد، با عمليات‌هاي ديگر، تفاوت چشم‌گيري داشت. يکي از تفاوت‌هاي اين عمليات با عمليات‌هاي ديگر اين بود که هدف نيروهاي عراقي و منافقين در اين تهاجم، براندازي نظام بود. به غير از هدف کلي عراق از جنگ تحميلي که براندازي نظام بود، بعد از توقف ارتش عراق و تثبيت خطوط دفاعي ايران، هيچ يک از حرکت‌هاي دشمن بعثي، با هدف براندازي نظام انجام نگرفت. هدف کلي جنگي که بر ما تحميل شد، براندازي نظام بود؛ ولي همه عمليات‌هايي که در درون جنگ انجام مي‌شد، اهداف سرزميني، جغرافيايي و خاص منطقه‌اي داشت؛ اما حرکت و تهاجم نيروهاي دشمن در اواخر تيرماه سال 1367، با هدف براندازي نظام، طراحي شده بود.
دومين تفاوتي که اين عمليات با عمليات‌هاي ديگر داشت، اين بود که اگر دشمن، يعني منافقين به کرمانشاه مي‌رسيدند، به نوعي سه استان ما را مي‌توانستند به‌طور کامل به اشغال دربياورند؛ يعني با تصرف کرمانشاه، ما سه استان را از دست مي‌داديم. حتي اگر دشمن نمي‌توانست به اهداف عمقي خودش حرکت کند، اين سه استان را مي‌توانست به تصرف خود دربياورد. براي تصرف اين استان‌ها فقط کافي بود جاده دهلران را کنترل بکند که بدين ترتيب، بخش زيادي از استان کردستان و استان‌هاي کرمانشاه و ايلام به‌طور کلي سقوط مي‌کرد. اين چيزي بود که ما خيلي وقت‌ها به آن نپرداختيم و شايد هم لازم نبود در گذشته به اين چيزها پرداخته شود.
تفاوت ديگر اين عمليات اين بود که دشمن توانسته بود 200کيلومتر در خاک ايران نفوذ کند. ما در طول جنگ، هيچ وقت در دروازه کرمانشاه نجنگيديم. جنگ، نهايتاً به سرپل ذهاب کشيد. در منطقه غرب و کردستان، نهايتاً کشيد به ابتداي مريوان. به غير از خود منطقه خوزستان که دشمن توانسته بود حدود هفتاد هشتاد کيلومتر به خودش عمق بدهد و تا نزديکي دروازه‌هاي اهواز آمده بود، در بقيه جاده‌ها عمق خيلي کمتري داشت و نفوذ خيلي کمتري را از دشمن، شاهد بوديم. دشمن در هيچ کجا به شهرهاي مهم ما دست پيدا نکرده بود. شهرهايي که دشمن تصرف کرده بود، شهرهاي مرزي بود؛ ولي در اين تهاجم، تا ده دوازده کيلومتري کرمانشاه آمده بود.
از جمله تفاوت‌هاي ديگري که اين عمليات با بقيه عمليات‌ها داشت، اين بود که در اين تهاجم، آمريکايي‌ها، صدام و منافقين داخلي، همه در يک جبهه باهم مشترک بودند و همه باهم حضور داشتند و باهم يک جبهه واحدي را تشکيل داده بودند. درست است که در تهاجمات گذشته، منافقين به صدام کمک مي‌کردند و از خيلي سال‌ها پيش، در خدمت صدام قرار گرفته بودند، ولي اين که خودشان بيايند و در کنار آن‌ها بخشي از مأموريت را بپذيرند يا آن‌ها خط‌شکني‌ بکنند و اين‌ها حرکت خودشان را در عمق، آغاز بکنند، اين‌چنين عملياتي را تا آن زمان، نداشتيم. ضمن اين‌که در همان روزها آمريکايي‌ها در خليج‌فارس به يک سري فعاليت‌هايي دست زدند که همه آن‌ها حاکي از اين بود که مي‌خواستند منافقين در اين جبهه و منطقه، به اهداف شوم خودش که تعيين کرده بود، دست پيدا کند.
همان روزها وقتي که چند نفر از اين منافقين را گرفتيم، نقشه هايي از جيب اين‌ها درآمد که فهميديم اين‌ها تهران را هدف قرار داده‌اند و آن را در قالب لشکرهايي که سازمان‌دهي شده تقسيم‌بندي کرده بودند البته لشکرهايشان لشکرهاي پوشالي‌اي بود و هر کدام، 15نفر، 20نفر، 30نفر بيشتر جمعيت نداشت؛ ولي با اين نگاه که اين 15نفر، 20نفر، 30نفرها هسته اصلي يک لشکر هستند؛ مي‌آيند در تهران و کرمانشاه و همدان و بقيه جاهاي کشور، خودشان را سازمان‌دهي مي‌کنند. خيال مي‌کردند جامعه ما از اين‌ها استقبال خواهد کرد. اين‌ها همه حاکي از اين است که استکبار به اين‌ها اين وعده را داده بود که اگر اين‌ها بيايند يک عمقي به خودشان بدهند و بتوانند به تهران برسند، با آن حضوري که آمريکايي‌ها در خليج‌فارس داشتند و آمادگي‌اي که ارتش بعثي داشت و در ابتدا هم همين ارتش بعثي بود که خط را در جبهه‌هاي غرب، شکست[و راه را براي منافقين هموار کرد]، اين‌ها با استفاده از موفقيت ارتش بعثي، [مي‌توانستند] اين نفوذ را در عمق کشور ما داشته باشند.