kayhan.ir

کد خبر: ۱۹۳۸۰۷
تاریخ انتشار : ۳۰ تير ۱۳۹۹ - ۲۲:۴۶

اخبار ویژه

 
  اسرائیل هیوم: نقض تحریم‌های آمریکا از سوی چین نگران‌کننده است
انتشار خبر تدارک ایران و چین برای همکاری راهبردی 25 ساله، در محافل صهیونیستی خبرساز شده است.
روزنامه اسرائیل هیوم در این‌باره در تحلیلی نوشت: هنگامی‌که  رئیس‌جمهور چین در سال 2016 به تهران سفر کرد، بیشتر تحلیلگران اهمیت این سفر را نادیده گرفتند چرا که تصور می‌کردند پکن روابط خود با آمریکا را به‌عنوان بزرگ‌ترین اقتصاد و قدرتمندترین کشور جهان به‌خاطر اتحاد با ایران خراب نمی‌کند. اما اکنون نگرانی در مورد روابط چین و ایران بیشتر شده چرا که مقامات ایران راهی تازه به سمت چین باز کرده‌اند. امروز در بحبوحه رکود اقتصادی جهانی که ناشی از شیوع ویروس کرونا است، رویای دور از ذهن اتحاد ایران و چین در حال تبدیل به واقعیت است. هفته‌ها بعد از شایعات پیرامون توافق ایران و چین، سرانجام دو کشور از توافقنامه استراتژیک خود رونمایی کردند.
بر اساس این توافق ایران برای 25 سال نفت به چین می‌فروشد و چین هم 400 میلیارد دلار در ایران سرمایه‌گذاری می‌کند. چین متعهد شده كه در بخش بانكداری و ارتباطات به ایران همکاری دهد. در میان ده‌ها پروژه زیرساختی، چین بنادر و خطوط ریلی تازه‌ای را احداث و  به بهره‌برداری خواهد رساند. پکن همچنین ایران را در توسعه شبکه اینترنت 5جی و سیستم جی‌پی‌اس یاری خواهد کرد.
پیامدهای این توافق مشخص است، در حال حاضر پکن تصمیم به نادیده گرفتن تحریم‌های ایالات متحده علیه ایران گرفته است. چین به وضوح اعتقاد دارد كه هزینه اقتصادي و ديپلماتيكي كه براي اين كار پرداخت خواهد كرد، كمتر از قيمتي است كه آمريكا براي نزول جایگاه خود به‌عنوان رهبر جهان پرداخت خواهد كرد.
برای ایران، چین یک راه تنفس است به‌ طوری که این کشور را از فشار تحریم‌های اقتصادی آمریکا نجات می‌دهد.
توافق چین- ایران یک توافق نظامی هم هست، طبق این توافقنامه، طرفین تمرین‌های مشترک نظامی خود را افزایش می‌دهند. از سال 2014، چین و ایران سه رزمایش مشترک نظامی انجام داده که آخرین مورد آن، یک مانور مشترک دریایی در دسامبر 2019 بود، مانوری که روسیه نیز در آن شرکت داشت.
از نظر دیپلماتیک، این توافق، آمریکا را در مقابل شورای امنیت سازمان ملل متحد قرار می‌دهد. با این شرایط تلاش‌های واشنگتن برای گسترش تحریم تسلیحاتی علیه ایران که تاریخ انقضای آن ماه اکتبر است، موفقیت‌آمیز نخواهد بود.
برای اسرائیل اما، پیمان چین- ایران یک نقطه عطف استراتژیک است. این توافقنامه از منظر اسرائیل دو پیامد فوری دارد. پیامد فوری پیمان چین و ایران برای اسرائیل این است که دولت باید رویکرد خود در مورد نقش چینی‌ها در توسعه و مدیریت زیرساخت‌ها و سرمایه‌گذاری در اسرائیل را تغییر دهد.
 اسرائیل چاره‌ای جز لغو قرارداد توسعه بندر حیفا به همراه چند پروژه زیرساختی دیگر و معاملات همکاری علمی ‌و فناوری با چین ندارد. همان شرکت‌های چینی که قرار است زیرساخت‌های حیاتی از جمله خطوط ریلی را در اسرائیل بسازند، اکنون متعهد به ساخت پروژه‌های مشابه در ایران هستند.
در سطح جهانی نیز، پیمان چین- ایران مسیرهای جدید استراتژیکی را ایجاد می‌کند. احتمالاً اروپا در مورد انتخاب آمریکا و چین اختلاف‌نظر داشته باشد. برخی دولت‌های اروپایی تصمیم می‌گیرند که خود را با ایران و چین هماهنگ کنند در حالی که دیگران تلاش می‌کنند جانب واشنگتن را بگیرند.

از تیتر «بفرمایید گلابی برجام» تا تیتر «جوانی‌مان سوخت»
روزنامه بزک‌کننده توافق با آمریکا و اروپا که برای چند سال تیترهای فریبنده وغیر واقعی می‌زد، حالا ضمن رد گم کنی تیتر می‌زند «جوانی‌مان سوخت»!
روزنامه آفتاب یزد با اشاره به نابسامانی قیمت‌ها و از جمله قیمت ارز در گزارشی با عنوان «جوانی‌مان سوخت»، نوشت: افزایش بی‌رحمانه قیمت دلار زندگی و روح و روان مردم را نشانه گرفته است. انگار برایشان مهم نیست که چه برسر مردمی می‌آید که آرزو و امیدشان را برای فردایی بهتر بر باد رفته می‌بینند. خستگی و ناامیدی تنها چیزی است که این روزهایشان را در برگرفته و بیخود نیست که می‌گویند خزان جوانیشان رسیده است. با دلاری که افزایش قیمتش انتها ندارد اما از اثرگذاری بالایی بر روزگار مردم برخوردار است، نه می‌توانند زندگیشان را در ایران سر و سامان دهند و نه می‌توانند از ایران بروند که آیندشان را بسازند. تلخ‌تر آنکه اعتراضاتشان هم گوش شنوایی ندارد که بخواهد بر دردهایشان مرهمی باشد.
یکی از کاربران نوشته: «بابا با دلار ۲۶ تومنی که دیگه نمیگن آرزوهام سوخت و مهاجرت غیرممکن شد،الان بحث تنازع بقاست، من یه لیست برداشتم غذاهایی که دیگه نمی‌تونم بخورم رو دارم خط می‌زنم»
کاربر دیگری گفته: «دلار ۲۶ تومانی برای همه مردم سخت است، برای برخی سخت‌تر...!»
دیگری نوشت: «ما دهه ۷۰‌ها نسلی هستیم که جوونیمون تباه شد»
کاربر دیگری نوشته «دیگر جوان نخواهیم شد»، «تو این وضعیت مملکت کلمه خسته برای بیان حال ما واقعاً کم است»، «چه زندگی‌هایی که رفت چه یک عمر تلاش و سرمایه یک نفر که تو همین چند روز رفت!»، «دارم به دلار ۲۶تومنی فکر می‌کنم و آینده نامعلومم بغضم گرفته و نفرت همه وجودمو گرفته از همه کسایی که این شرایط را برای ما رقم زده‌اند»، «دلار ۲۶ تومنی یعنی نه میتونی بمونی مملکت خودتو آباد کنی نه میتونی بری خارج آیندتو بسازی»، «زندگی با این تورم، تفاوتی با مرگ نداره» و ...
این نوشته تلخ و سیاه روزنامه اجاره‌ای در حالی است که مرور تیترهای چند سال اخیر همین روزنامه، از فریبکاری دایمی با مردم حکایت می‌کند. تیترهایی مانند: «کلید (توافق) چرخید، ایران خندید»، «تحریم رفت»، «بفرمایید گلابی برجام!؛ توتال به ایران می‌آید»، «توافق ایران و 5+1، سوغات ظریف برای مردم: شکون 13 (به در)، «فدریکا موگرینی: هرچه تهران بگوید»، «خداحافظ فدریکا» «با عکس بزرگ موگرینی»، «هاشمی آنها که می‌گویند برجام اثری نداشته، پاسخ خدا را چگونه می‌دهند»، «شهرام جزایری: دلم می‌خواهد به مردم بخندم» و...

دموکرات‌ها اگر در انتخابات پیروز شوند به برجام برنخواهند گشت
«چه دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پیروز شود و چه جوزف بایدن، آمریکا به راحتی به توافق هسته‌ای با ایران باز نخواهد گشت.»
روزنامه آسیا تایمز ضمن انتشار تحلیل فوق نوشت: اگر دموکرات‌ها در انتخابات ریاست جمهوری در ماه نوامبر پیروز شوند آیا به توافق هسته ای بازخواهند گشت؟ دو سال پیش دموکرات ها با خروج ترامپ از توافق هسته‌ای مخالفت کردند اما از آن زمان به این طرف، چنین به نظر می رسد که مواضع آنها در قبال این توافق تغییر کرده است. یکی از کسانی که دیدگاهش درباره توافق هسته ای تغییر یافته جیک سولیوان، مشاور ارشد هیلاری کلینتون در دوره تصدی او بر وزارت امور خارجه آمریکا در دولت اوباماست. وی سپس مشاور امنیت ملی جو بایدن معاون اوباما شد.
در سال 2016 وقتی هیلاری کلینتون خود را برای ریاست جمهوری نامزد کرد جیک سولیوان مشاور ارشد وی در امور سیاست خارجی بود و اکنون انتظار می رود که در صورت پیروزی جو بایدن در انتخابات، سولیوان که اکنون مشاور سیاست خارجی وی است در همین سمت باقی بماند.
سولیوان از حامیان جدی توافق هسته ای و از مخالفان عمده خروج ترامپ از توافق هسته‌ای بود. وی در مقاله‌ای در نشریه آتلانتیک نوشت تحریم علیه ایران زمانی کارساز خواهد بود که همه شرکای تجاری ایران، این کشور را تحریم کنند.
اما اکنون دیدگاه او هم تغییر کرده است. چندی پیش وی در مقاله مشترکی با ویلیام برنز در نیویورک تایمز نوشت تحریم های آمریکا علیه ایران از آنچه تصور می شد کارسازتر بوده است. سولیوان در یک سمینار اینترنتی در ماه مه که از سوی موسسه هودسون برگزار شده بود گفت تحریم های یکجانبه آمریکا علیه ایران قدرت دلار و نظام مالی آن را نشان داد.
البته سولیوان در مقاله مشترک دیگری با ویلیام برنز که در ماه ژانویه در مجله آتلانتیک به چاپ رسید نوشته بود پی آمدهای منفی ترور ژنرال سلیمانی برای آمریکا، بیشتر از ایران خواهد بود. آنها در این مقاله نوشتند سلیمانی با مرگ خویش نیز از آمریکا  انتقام خود را گرفت.
اکنون سولیوان و برنز هر دو موضع خود را تغییر داده‌اند و در مقام مشاوران سیاسی جو بایدن می‌گویند پیروزی دموکرات ها در انتخابات به این معنی نیست که تحریم ها علیه ایران کاهش خواهد یافت، مگر اینکه ایران بی‌درنگ تضمین دهد آماده است برای تجدیدنظر در مفاد توافق هسته‌ای از جمله تمدید زمان محدودیت‌های آن، موشک‌های بالستیک و راستی آزمایی، با آمریکا وارد مذاکره شود. هیچ یک از این دو کارشناس مسائل سیاست خارجی به تازگی درباره ایران اظهار نظر نکرده‌اند اما می‌توان گفت احتمالا مواضع آنها در قبال تهران از گذشته نیز تندتر شده است. چنین به نظر می رسد که در صورت پیروزی بایدن، اگر ویلیام برنز و سولیوان به عنوان مشاوران سیاست خارجی  انتخاب شوند، آمریکا به برجام باز نگردد. چه بایدن پیروز شود و چه ترامپ، کاخ سفید برای دستیابی به توافق تازه با ایران برای مهار فعالیت های هسته ای این کشور و رفتاری که ایالات متحده و متحدان غربی اش بی ثبات کننده در منطقه می دانند تلاش خواهد کرد.

همکاری راهبردی ایران و چین هیولایی است که آمریکا باعث آن شد
یک نشریه آمریکایی تصریح کرد: رفتار واشنگتن باعث شده هیولایی ترسناک به نام توافق همکاری 25 ساله ایران و چین پدید بیاید.
نشنال‌اینترست درباره همکاری راهبردی ایران و چین می‌نویسد: انتشار اخباری درباره همکاری 25 ساله تهران- پکن، نگرانی‌ها را در مورد اتحاد قریب‌الوقوع بین دو رقیب آمریکا افزایش داد. این امر می‌تواند نفوذ چین در غرب آسیا را گسترش داده و توان اقتصادی ایران را در برابر تحریم‌های آمریکا قوت بخشد. البته هر دو کشور ایران و چین هنوز نسبت به یکدیگر با احتیاط رفتار می‌کنند. با این وجود، همکاری نزدیکتر دو طرف می‌تواند منجر به افزایش قدرت نظامی ایران و حضور بیشتر چینی‌ها در منطقه شود. در ژانویه 2016 دو کشور توافق کردند كه به عنوان بخشی از مشاركت جامع راهبردی جدید خود، توافقنامه همکاری جامع 25 ساله را دنبال كنند. در این توافقنامه پیش‌بینی شده که دو طرف همکاری را در شش حوزه اصلی بسط دهند. این شش حوزه شامل خرید نفت و گاز طبیعی ایران، سرمایه‌گذاری‌های چین در زیرساخت‌ها از جمله کمک به توسعه بندر چابهار و بندرعباس، توسعه فناوری‌های نوین مثل 5جی و هوش مصنوعی، بانکداری و تجارت، حوزه‌های دفاعی با تمرکز بر مبارزه با تروریسم و هماهنگی در نهادهای چندجانبه می‌شود.
دلایل خوبی برای چرایی تمایل چین و ایران به همکاری وجود دارد. اقتصاد دو کشور در واقع مکمل یکدیگر است چرا که چین بزرگترین وارد کننده نفت در جهان و ایران به دنبال خریدارانی است که مایل به نقض تحریم‌های آمریکا باشند. ایران همزمان در حوزه زیرساختی از جمله توسعه ریلی و 5جی نیازمند نوسازی است و چین این امکان را در اختیارش می‌گذارد. روابط نظامی دو طرف نیز که در دهه 1980 هنگامی که چین به بزرگترین تأمین کننده تسلیحات ایران تبدیل شد، آغاز گردید، دوباره رو به افزایش است. در دسامبر سال 2019 ناوهای جنگی چین، ایران و روسیه مانور مشترکی را در دریای عمان برگزار کردند.
برخی مخالفت‌ها در ایران نباید باعث دست‌کم گرفتن توافق از سوی آمریکا شود. این توافق می‌تواند فواید عمده‌ای برای تهران و پکن داشته باشد. همکاری چین و ایران می‌تواند در چندین حوزه مشکلاتی را برای آمریکا ایجاد کند. اول اینکه، ادامه انتقال نفت به چین برای تهران پول نقدی فراهم می‌کند که بتواند از فشار تحریم‌های آمریکا خارج شود. دوم استراتژیک ایران است.
نشریه آمریکایی تاکید می‌کند همکاری 25 ساله ایران و چین، هیولایی است که آمریکا باعث پدید آمدن آن شد.

سرمان کلاه رفت اما کاش برجام بزرگ‌تری بسته بودیم (!)
ارگان مطبوعاتی حزب کارگزاران می‌گوید برجام برای کشور درس‌آموز بود.
روزنامه سازندگی نوشت: از همان ابتدا طرف غربی‌ با تفسیرهای حقوقی متفاوت با برداشت طرف ایرانی اخلال در روند اجرای برجام را آغاز کرد. تا اینکه سرانجام دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا در ادامه سیاست‌های خصمانه خود در قبال ایران خروج کشورش از این معاهده را اعلام و عملا آن را از اهداف اولیه خود تهی کرد.
زیاده‌طلبی ترامپ در کنار سیاست‌ بی‌اعتمادی به ساز و کارهای چند جانبه و بین‌المللی از سوی رئیس‌جمهور آمریکا و همچنین اشتیاق وی برای تخریب میراث اوباما از یک‌سو و عدم اراده جدی سایر طرفین برجام خصوصا اروپایی‌ها در حفظ آن‌ از مهمترین دلایل تضعیف این توافق بین‌المللی قلمداد می‌شود. این امر بیش از هر چیز مبین‌آموزه رئالیستی نقص نهادها و ساز و کارهای بین‌المللی مبتنی بر اعتماد و حسن نیت در قبال سیاست قدرت و خودیاری واحدهای نظام بین‌الملل تلقی می‌شود؛ زیرا به رغم تعهدات غربی‌ها در جریان مذاکرات هیچ ساز و کار قابل اتکایی برای باز داشتن آمریکا از نقض تعهدات خود وجود نداشت و این کشور با کمترین هزینه دستاورد سال‌ها مذاکره را نادیده گرفته و از آن شانه خالی کرد.
از سوی دیگر تجربه برجام این واقعیت را بار دیگر برجسته کرد که مسئله سیاست خارجی ایران در قبال محور غربی، زنجیره‌ای از حلقه‌های به هم پیوسته است که چشم‌انداز حل همه‌جانبه آن‌ها جز در قالب توافقی بزرگ میسر نمی‌شود. به عبارت دیگر، پرونده هسته‌ای ایران در ارتباط با سیاست‌های منطقه‌ای و نیز برنامه موشکی آن تعریف شده است که در کنار تفسیر و خوانش اختلاف برانگیز دو طرف از برخی مسائل تاثیرگذار فی مابین که ناشی از نظامات ارزشی و نگاه متفاوت آن‌هاست، چالش بغرنجی را بر سر راه روابط ایرانی- غربی به وجود آورده است؛ به طوری که مذاکره صرفا بر سر پرونده هسته‌ای ایران به کام غربی‌ها خوش نمی‌نشیند. این در حالی است که هدف ایران از تن دادن به برجام صرفا حل مشکل هسته‌ای به قصد رفع تحریم‌های غربی‌ها هم زمان با حفظ مواضع منطقه‌ای و دفاعی خود بود. در عمل نیز ایران نه تنها تمایلی برای مذاکره بر سر کلیت موضوعات موردنظر طرف غربی نداشت بلکه ظرفیت‌های اقتصادی به دست آمده از برجام را نیز در خدمت اهداف منطقه‌ای خود قرار داد که برای طرف غربی بس ناخوشایند و غیرقابل هضم بود.
در راستای درس‌آموزی از برجام، نیل به توافق جامع در آینده، با بازی با حاصل جمع جبری مثبث یا چناچه در ادبیات دیپلمات‌های ایرانی مصطلح است، سیاست برد- برد، در صورتی امکان‌پذیر است که شاهد شناخت دقیق مناسبات بین‌المللی و خروج از فضای ذهنی جنگ سرد که همچنان بر بخشی از سیاست‌گذاران و گارگزاران سیاست خارجی ایران حاکم است، باشیم.
بخش پایانی این تحلیل در روزنامه سازندگی پیشاپیش مردود محسوب می‌شود. به عبارت دیگر، نویسنده در حالی نسخه برجام‌های جدید یا بزرگ‌تر را می‌دهد که در ابتدای متن تصریح کرد طرف غربی‌ از همان ابتدا، اخلال در توافق را آغاز کرد. «اخلال» در  واقع اراده مسموم و ناسالم غربی را بازگو می‌کند، ضمن این که نویسنده اذعان دارد برجام فاقد ضمانت بود و پرسش این است که اگر با همین ساده‌دلی و سهل‌اندیشی، امتیازات چند برابر نظامی و منطقه‌ای هم به دشمن داده باشد، آیا حجم خسارت‌ها بیشتر نمی‌شد؟! و سوال بعدی این که اگر برجام توافقی بی‌فایده بود، چرا آن‌ همه وعده‌های دهان‌ پرکن در حاشیه آن داده می‌شد و چرا از همان ابتدا فاش نکردند که برجام مطلوب، برجامی است که همه توانمندی‌های کشور را به دشمن واگذار کند و وعده‌ نسیه بخرد؟!