kayhan.ir

کد خبر: ۱۹۲۹۶۴
تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱۳۹۹ - ۲۰:۳۷

جولان غریبه‌ها در ورزش!



سرویس ورزشی-
پیش از این در همین صفحه به بهانه‌های مختلف نوشته ایم که در ورزش ما دو دیدگاه اصلی وجود دارد که فقط در یک نقطه مشترک‌اند اما از همه نظر، دانسته و نادانسته و به خاطر ماهیتی که دارند با یکدیگر درگیر ودر نزاع هستند. اما نقطه اشتراک این دو دیدگاه آنجاست که هر دو ورزش را « وسیله» می‌دانند واختلافات هم دست بر قضا از همین نقطه اشتراک آغاز می‌شود!! یعنی از آنجایی که یک دیدگاه ورزش را وسیله‌ای در خدمت منافع و اهداف» خودش» می‌داند و دیگری ورزش را ابزاری می‌داند که با کارکردهای متنوع خودش باید در خدمت جامعه و جوانان، اهداف کلی مملکت و نظام و دریک کلمه» منافع ملی» باشد.
آنچه که در این وسط جای تاسف دارد این است که اگر نگوییم همیشه و در همه دوره‌ها ولی حداقل می‌شود گفت که در اکثر دوره‌ها و مقاطع مدیریتی ورزش، نگاه اول سیطره و حاکمیت داشته است. یعنی نگاهی که سرنوشت و آینده ورزش و همچنین انتظارات و توقع هواداران ورزش برایش چندان مهم نیست بلکه آنچه مهم است « بودن خودش» در ورزش و بهره‌برداری حداکثری به نفع خودش و در جهت تامین اهداف خودش است.
حالا این هدف‌ها چیست؟ این هدف‌ها متفاوت و متنوع است و صاحبان دیدگاه از قبل ورزش و به اسم ورزش و از طریق رخنه در ورزش و مناصب و نفوذ در جایگاه‌های تعیین‌کننده آن یا نزد صاحب‌منصبان تعیین‌کننده آن دنبال هر هدفی می‌توانند باشند، از سیاسی و تبلیغی گرفته تا مالی و فرهنگی و...جز هدف پیشرفت و ارتقاء کیفی و کمی و اعتلای جایگاه ورزش کشور عزیزمان ایران.حاکمیت این نگاه است که ریشه بسیاری از ناکارآمدی‌های مدیریتی ورزش ماست.
خواننده عزیز و صاحب تحلیل حتما تأیید می‌کند که وقتی چنین دیدگاهی حاکم باشد صاحبان این دیدگاه برای اینکه « خودشان باشند» به طور طبیعی اجازه نمی‌دهند« اهل فن و استخوان خرد کرده‌ها باشند» به لطائف الحیل مثلا بازی درآوردن سر اساسنامه‌ها و‌...‌ده‌ها « تروک» و روشی که به اصطلاح عقل جن هم به آن نمی‌رسد!!!مانع از این می‌شوند که اصل
« شایسته‌سالاری» و ده‌ها اصل ثابت شده علمی و روش‌های مثبت و امتحان پس داده مدیریتی‌،در مدیریت ورزش و برای ورزش ایران مصداق عملی و عینی پیدا کند و... واینها همه برای اینکه افراد و جریاناتی ورزش را ملعبه دست خود قرار‌داده و بیش از هر چیز با استفاده از بی‌توجهی یا کم توجهی دولت- یعنی متولی قانونی و رسمی ورزش- در مقاطع مختلف، دنبال کار و کاسبی خودشان هستند و...می خواهند فقط« خودشان باشند».
بارها نوشته ایم مادامی که ورزش در حد خودش جدی گرفته نشود دست اهلش نباشد، در‌باره آن دلسوزی نشود و... از آن به عنوان ابزاری در اختیار اهداف سیاسی و تبلیغاتی و... یاطعمه‌ای برای پروار کردن باندهای دلالی و... استفاده شود، محال است در مسیر رشد و پیشرفت بایسته قرار بگیرد.اشکال عمده و اساسی ورزش که ریشه بسیاری از مشکلات دیگر است همین است که دست اهلش نیست و لاجرم در مسیر بایسته قرار ندارد. این حرف ما به هیچ وجه اغراق و غلو‌نیست بلکه کاملا با واقعیات ورزش همخوانی دارد. باز تاکید می‌کنیم ریشه و علت العلل بسیاری از مشکلات و گرفتاری‌های ورزش د ر ابعاد فنی، فرهنگی، اخلاقی وحقوقی و...در همین جاست که تفکری تقریبا همواره بر ورزش حاکم بوده که دنبال کار ورزش نبوده، دغدغه‌ای در‌باره آن نداشته و... دنبال کار و هدف خودش بوده است.
در ورزش ما درباره عملکرد بعضی از کسانی که به عنوان مدیر بر آن چنگ‌انداخته‌اند بحث فراوان است که پیش از این به بعضی از آنها پرداخته و در آینده اگر نفسی باقی باشد به بعضی دیگر می‌پردازیم. امروز برای نمونه به این موضوع می‌پردازیم که چرا چهره‌های ورزشی کنار هستند و سازوکار انتخابات را طوری ترتیب داده‌اند که اینگونه افراد اگر هم بخواهند نمی‌توانند نقشی در عرصه مدیریتی ورزش بازی کنند؟
راستی یک سؤال دیگر که‌ مکمل این بحث ماست: جریان این اساسنامه‌ها چیست؟ اساسنامه‌هایی که طوری تنظیم می‌شوند که مدیریت ورزش در هرحال در انحصار جریان غیر ورزشی یا حتی ضد ورزشی باشد؟ اساسنامه‌هایی که به درستی معلوم نیست به دست چه کسانی تنظیم می‌شوند؟ اساسنامه‌هایی که در واقع گلوگاه و سرپیچ انحراف ورزش از مسیر درست و عدول آن از اصل شایسته‌سالاری هستند؟
اساسنامه‌هایی که قبل از تصویب حالت محرمانه و سری دارد و در این میان ظاهرا نامحرمترین هم کارشناسان واهالی فن در ورزش هستند و هرگز برای اظهار نظر در اختیار اینان قرار نمی‌گیرند؟چرا این اساسنامه‌ها چه درباره فدراسیون فوتبال و چه درباره کمیته المپیک و چه در‌باره سایر فدراسیون‌ها به گونه‌ای تنظیم وتصویب می‌شوند که چهره‌های صاحب نام ورزش اصلا اجازه شرکت در « انتخابات»!! را ندارند چه رسد به اینکه انتخاب شوند!؟
پاسخ این سؤالات و نظایر آن هر چه باشد حتما این نیست که: چون پای مصالح ورزش در میان است! بلکه حتما این است که متاسفانه در ورزش ما در غالب اوقات از جمله حالا دیدگاهی حکومت می‌کند که ورزش را در خدمت منافع و اهداف خود می‌خواهد و... برای این کار دست به هر کاری می‌زند و مهم‌ترین این کارها هم جلوگیری از حضور و حاکمیت دیدگاهی است که ورزش را در خدمت جامعه، جوانان و منافع ملی می‌خواهد...ان‌شاءالله این بحث ادامه خواهد داشت.