kayhan.ir

کد خبر: ۱۹۱۹۶
تاریخ انتشار : ۳۱ تير ۱۳۹۳ - ۲۱:۳۹

عامل محبوب شدن در میان مردم

انسان بر فرض قادر باشد در مُلك اثر بگذارد؛ يعني زمين را مهار كند، زمان را كنترل كند، نظام سپهري را ببندد؛ چه اينكه بعيد نيست علم با پيشرفتش بتواند به بشر آن قدرتي را بدهد كه جاذبه‌‌ها را مهار كند، ورود و خروج اين سفينه‌‌ها در كُرات را مهار كند؛ كه هيچ سفينه‌اي بدون استفاده از آن دستگاه نتواند در يك كره‌اي بنشيند يا از آنجا خارج بشود؛ همه اينها ممكن است.


امّا كنترل قلب مقدور كسي نيست؛ يعني انسان بتواند دل را مهار كند، خاطره‌اي بي‌جا خطور نكند، مطلبي از ذهن بيرون نرود، چيزي را كه مورد علاقه اوست فراموش نشود، چيزي كه مورد علاقه او نيست در ذهنش خطور نكند؛ اينگونه از امور مقدور كسي نيست كه بتواند قلب خودش را كنترل كند! دشوارتر از اين، کنترل قلب يك امت و جامعه است كه بتواند دلهاي يك امتي را كنترل كند، قلب كسي را متوجه يك جایي كند يا قلب كسي را از جایي منصرف كند.
ايمان و عمل صالح، عامل محبوبيّت انسان
ذات أقدس اله فرمود اين دو تا كار به عهده من است؛ و شرایطي هم دارد كه من طبق آن شرایط دل‌ها را يا به سود يا به ضرر منقلب مي‌كنم؛ چون او مُقلِّبُ القُلُوبِ وَ الاَحوال است. فرمود: اگر كسي بخواهد محبتش در دلهاي ديگران راه پيدا كند، دلهاي ديگران نه در اختيار اوست، نه در اختيار خود ديگران است؛ در اختيار مُقلِّبُ القُلُوب است: اِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتْ سَيَجعَلُ لَهُمُ الرَّحمنُ وُدّاً (1). كساني كه حُسن فعلي و فاعلي را جمع كرده‌اند؛ يعني هم مؤمنند، هم كار خوب مي‌كنند. اگر كسي مؤمن باشد و كار خوب نكند؛ حُسن فاعلي دارد، ولي فاقد حُسن فعلي است. كسي كار خوب مي‌كند، ولي مؤمن نيست؛ اين از حُسن فعلي برخوردار است، ولي فاقد حُسن فاعلي است؛ هر كدام از اينها بي‌بهره از فيض خاص الهي‌اند. كسي كه جامع بين حُسنَين است، او از اين فيض بهره مي‌برد؛ اِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا، اصل اوّل؛ وَ عَمِلُوا الصّالِحات، اصل دوّم؛ سَيَجعَلُ لَهُمُ الرَّحمنُ وُدّاً.
تصرّف در قلوب در اختيار خداي سبحان
امّا اين مطلب كه تصرّف در دل‌ها فقط مقدور ذات أقدس اله است؛ در سوره مباركه انفال، آيه 63 به بعد اينچنين فرمود: وَ اَلَّفَ بِينَ قُلُوبِهِِم. كينه و عداوت در حجاز، مخصوصاً در مكه و مدينه، در بين قبيله اُوس و خَزرج و مانند آن سابقه ديرينه داشت. ذات أقدس إله بين دلهاي مردم حجاز الفت برقرار كرد؛ وَ اَلَّفَ بِينَ قُلُوبِهِم، اين يك. بعد به پيغمبر (ص) فرمود: اگر همه ذخائر و معادن زمين در اختيار تو باشد و اين را تقسيم بكني بين مردم، بخواهي با مال، دل‌ها را به هم متّحد بكني، اين شدني نيست: لُو اَنْفَقْتَ مَا فِي‌الأرضِ جَميعاً مَا اَلَّفْتَ بِينَ قُلُوبِهِم. يك جامعه ملتهب و متشتّت را با مسائل مالي نمي‌شود متّحد كرد. وَ لكِنَّ اللهَ اَلَّفَ بِينَهُم؛ ذات أقدس إله بين اينها الفت بر قرار كرد. از تو پيغمبر با مال بر نمي‌آيد؛ البتّه معجزه و عنايت الهي كه فيض خداست، به وسيله تو حاصل مي‌شود.
بنابراين هيچ كس نمي‌تواند بگويد كه ما مي‌توانيم دل‌ها را تسخير بكنيم! اين كار مقدور ذات أقدس اله است و لا غير؛ حتّي پيغمبر (ص) هم اگر تمام طلا‌ها در اختيارش باشد، بخواهد تقسيم بكند و با طلا و نقره دل‌ها را مرتبط بكند، شدني نيست؛ چون دل‌ها با كوثر مرتبط مي‌شوند نه با تكاثر! قلب از سنخ كوثر است، از سنخ ملكوت است؛ جز ايمان چيزي دل‌ها را به هم مرتبط نمي كند.
علّت وجود داستان، تمثيل و نمونه‌‌ها در قرآن كريم
درست است كه بعضي از آيات بسيار عميق است، امّا براساس يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ (2) محتواي همان آيات عميق در آيات ديگر به وسيله قصّه، تمثيل، تشبيه، تَرقيق مطلب در دسترس عموم قرار مي‌گيرد. در قرآن آياتي است كه بسياري از علماء در آنها مانده‌اند. همان مطالب كه از همان آيه پر پيچ و خم بخواهد استنباط بشود، در بخش‌هاي فراوان قرآن به صورت قصّه، تمثيل، تشبيه، موعظه و خطابه رقيق مي‌شود، نرم مي‌شود، ظريف مي‌شود و در دسترس همه قرار مي‌گيرد؛ لذا شده هُديً لِلْنّاس(3). مطلبي در قرآن نيست كه قابل فهم براي ساده‌انديش‌ترين انسان نباشد! امّا آيات پيچيده و عميقي است كه خيلي‌‌ها را سرگردان كرده.
اقسام و عوامل اختلاف در جوامع انساني
اگر جامعه‌اي گرفتار اختلاف شد، بايد ببيند منشأش چيست.اختلاف 3 قسم است؛ يك اختلاف علمي است كه بين صاحبنظران است، چه در حوزه، چه در دانشگاه؛ اختلاف علمي چيز مقدّس و منزّهي است. يك كسي نظرش مطلب منفي است، يك كسي نظرش مطلب مثبت است؛ يك پزشك معالج مي‌گويد اين شخص را بايد با عمل درمان كرد، ديگري مي‌گويد با دارو حل مي‌شود؛ در فتواهاي فقهاي ما همين طور است، نظرات حكماي ما همين طور است؛ اين اختلاف علمي چيز خوبي است و قابل حل هم نيست.
قسم دوّم اختلاف حقوقي است كه به يك كسي بد رفتاري شده، حق كسي ضايع شده؛ اين با خواهش، با تمنّا و امثال ذلك كاملاً قابل حل است. اگر كسي به او بد رفتاري شده، اين حليمانه و صبورانه اجر خدا را دريافت مي‌كند و مي‌گذرد و نظام را حفظ مي‌كند.
امّا و صد امّا خداي ناكرده اگر قسم سوّم شد؛ قسم سوّم اختلافي است که در واقع عذاب الهي می‌باشد. خود خدا اين اختلاف را القاء مي‌كند، آن‌وقت چاره او جز ناله و ضجّه و لابِه و سحرخيزي و اشك شبانه چيز ديگر نيست! آن اختلاف سوّم در سوره مباركه مائده آمده که هم درباره يهودي‌هاست، هم درباره مسيحي‌ها. درباره يهودي‌‌ها آيه 64 سوره مباركه مائده اين است كه: وَ اَلْقَينَا بَينَهُمُ العَداوَهَ وَ البَغْضاءْ اِلَي يُومِ القِيامَه. ما نصيحت كرديم، موعظه و معجزه فرستاديم، كرامت فرستاديم، مَنّ و سَلوي فرستاديم، بركات ظاهر فرستاديم، بركات باطن فرستاديم؛ اينها به جان هم افتادند. همه راههاي حق را به سوي اين‌ها باز كرديم، اينها بيراهه رفتند؛ از آن به بعد ما اينها را به جان هم‌انداختيم:اَلْقَينَا بِينَهُمُ العَداوَهَ وَ البَغْضاءْ اِلَي يُومِ القِيامِه.
مشابه اين، يك كمي رقيق تر درباره مسيحي‌هاست، در همين سوره مباركه مائده فرمود: وَاَغرَينَا بِينَهُمُ العَداوَهَ وَ البَغْضاء اِلَي يُومِ القِيامَه(4). اِغراء يك مقدار رقيق تر از القاء است. اين قسم سوّم از اختلاف، تنها راهش ناله و ضجّه شبانه است، كه خدايا! مشكل ما را حل كن، اَلِّفْ بِينَنَا، غَيِّرْ سُوءَ حالِنَا بِحُسنِ حالِك، اَصلِحْ كُلِّ فاسِدٍ مِنْ اُمُورِ المُسلِمين(5)، راهش آن است؛ آنوقت آن راه را به آدم نشان مي‌دهد.
امّا در بخش‌هایي كه فرمود: ما مودّت قرار مي‌دهيم، در قبال مودّت عداوت هست، مثل همين جا. درباره يهودي‌‌ها و مسيحي‌‌ها فرمود: ما كينه را در بين اينها قرار داديم؛ اين عذاب الهي است! بدخواهي را و بَغضاء را و عداوت را در بين اينها قرار داديم. پس يك عدّه سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحمنُ وُدّاً، درباره عدّه ديگر اَلْقَينَا بِينَهُمُ العَداوَهَ وَ البَغْضاء، يك؛ اَغرَينَا بِينَهُمُ العَداوَهَ وَ البَغْضاء، دو. پس دوستي و دشمني به دست اوست، كه اين قسم سوّم است و كسبي نيست، عذاب الهي است؛ اين عذاب الهي را از راه ديگر بايد درمان كرد. اين خطر براي هميشه هست؛ ولي آن ناله هم هست، آن در هم باز است، آن سحرخيزي هم باز است؛ سخت‌تر از اين را هم خدا بر طرف مي‌كند. آن درد، اين هم درمان.
بيانات حضرت آيت‌الله جوادي آملي (مدظلّه) در جلسه درس تفسير سوره مباركه مريم در جمع طلاب و فضلاي حوزه علميه قم -  27/10/ 1388  
_________________________________
(1) مريم/ 96         (2) مريم/ 97              (3) بقره/ 185
(4) مائده/ 14                                       (5) المصباح لِلكفعمي/ 618
خوان حکمت در ماه مبارک رمضان روزهای زوج منتشر می‌شود.