kayhan.ir

کد خبر: ۱۹۰۳۶۳
تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ - ۲۰:۳۵

منافع اقتصادی در سایه خودکفایی تسلیحاتی



علی قربان نژاد
در سال‌های گذشته دو جمله پیرامون موشک مطرح شد که این وجیزه تلاش دارد به تأمل پیرامون آنها و تبعاتشان بپردازد. چارچوب محتوایی هر جمله‌ای که بیان می‌شود را یک نظام فکری پشتیبانی می‌کند. هر نظام فکری جهان‌بینی خاصی را تبیین می‌کند و هر جهان‌بینی زاویه دید و نگرش خاص خود را به مسایل و موضوعات مختلف دارد.
جمله نخست از این قرار است «دنیای فردا دنیای گفتمان‌هاست، نه دنیای موشک‌ها». جملاتی از این دست ممکن است در ظاهر زیبا و روشنفکرانه بنماید اما باطن آنها در تناقض آشکار با ظاهر آن‌هاست و از قضا بسیار خطرناک. حرکت بر مدار چنین تفکری نه تنها فردایی آرام برای معتقدانش نمی‌آورد بلکه آنچه به بار می‌آورد کاملاً برعکس است.
از اواخر دوره صفویه بود که آشنایی ایرانیان با عالم جدید غرب آغاز شد. به تدریج دو نوع رویکرد در مواجهه با عالم جدید غربی شکل گرفت. کسی مانند «سیدحسن تقی‌زاده» با جمله مشهورش که «باید از فرق سر تا نوک پا غربی شویم تا پیشرفت کنیم» یک گروه را نمایندگی می‌کند که به اصطلاح به آنها «روشنفکر» نیز می‌گفتند. رویکرد این گروه در برابر غرب وادادگی محض بود. در مقابل گروه دیگری نیز بودند که کسی مانند «سیدجمال الدین اسدآبادی» نماینده گروه دوم است. این گروه میان پیشرفت علمی‌ و فرهنگ تفاوت قایل می‌شدند و خلاصه حرف‌شان این بود که پیشرفت علمی‌غرب را می‌توان دریافت بدون آنکه از جهت فرهنگی و هویتی دچار وادادگی شویم.
غرب نیز برای انتقال علم و تکنولوژی خود به کشورهایی نظیر ایران نه تنها‌اشتیاق چندانی نداشت بلکه در موارد بسیاری مانع آن می‌شد اما در مقابل در بحث فرهنگی با تمام قوا در پی انتقال فرهنگش به کشورهای هدف و هضم فرهنگ آن کشورها در فرهنگ خود و هدم آنها بود. در این مسیر و با رشد روز افزون رسانه‌های جدید شاهد هجوم گزاره‌هایی بوده‌ایم که این گزاره‌ها از قضا در فرهنگ غربی نیز نمی‌توان مصادیق اجرایی برای آنها یافت. جمله مذکور در ابتدای متن هم از آن دسته است: «دنیای فردا دنیای گفتمان‌هاست، نه دنیای موشک‌ها»
این دست گزاره‌هایی که به فرهنگ ما تزریق شده‌اند اما در فرهنگ غربی مصادیق اجرایی ندارند نشانه‌هایی دارند؛ از قبیل ظاهر زیبا و فریبنده آن و همچنین تفاوت بسیار زیاد میان ظاهر این گزاره‌ها و تبعات آنها. معمولا در دهه‌های اخیر طیف موسوم به روشنفکر واسطه انتقال آنها به جامعه ایرانی بوده است و رسانه‌های وابسته به نظام سلطه مبلغ این دست تفکرات هستند. نکته قابل تأمل آنکه در حالی رسانه‌های نظام سلطه بر این گزاره‌ها پافشاری می‌کنند که بزرگ‌ترین شرکت‌های سازنده تسلیحات غربی هستند و سالانه گردش مالی شرکت‌های سازنده اسلحه و جنگ افزار رقم‌هایی نجومی است.
به غیراز این هزینه تحقیقات نظامی- امنیتی و هزینه‌های طراحی و ساخت جنگ افزارهای جدید در کشورهایی نظیر آمریکا رقم‌های سنگینی است. حال در چنین وضعیتی چرا طیفی در داخل کشور به تفکراتی نظیر آنچه گفته شد دامن می‌زنند؟!
در این‌باره ما حکم صریح خداوند را نیز داریم که در آیه 60سوره انفال می‌فرماید: «شما (ای مؤمنان) تا می‌‏توانید در برابر آنها نیرو و اسب‏هاى آماده و زین کرده، بسیج کنید تا با آن، دشمن خدا و دشمن خودتان و دیگر دشمنان را که آنها را نمی‌‏شناسید (منافقان) و خدا می‌‏شناسد، بترسانید و هرچه در راه خدا هزینه کنید به تمامى به شما بازگردانده می‌‏شود و بر شما ستم نمی‌‏رود.»
چندین نکته دقیق در این آیه از مصحف شریف دیده می‌شود: نخست آنکه خداوند دستور می‌دهد تا جامعه اسلامی هر آنچه می‌تواند از لوازم و آلات مربوط به جنگ و رزم مهیا و آماده کند. دوم آنکه این دستور برای دوره‌ای نیست که جامعه اسلامی مورد تهدید آشکار قرار گرفته است بلکه از قضا برای دوره‌ای است که به‌نظر هیچ تهدید بالفعلی وجود ندارد. دلیل این مدعا در نکته سوم است. نکته سوم دقیقاً به ویژگی بازدارندگی به تبع اجرای این حکم الهی به‌وجود می‌آید‌ اشاره می‌کند؛ که خود را آماده کنید تا دشمنان از آمادگی شما بهراسند و فکر تجاوز به سرشان نزند. همین نکته گویای این است که این دستور برای همه زمان‌ها است و برای زمان تهدید نیست. نکته چهارم،‌ اشاره به دشمنان ناشناخته است. کسانی یا کشورهایی که در حالت عادی به ظاهر دوست می‌نمایند اما اگر جامعه اسلامی مورد حمله واقع شود آنها به همراهی با دشمن می‌پردازند و یا منافقانی که در داخل کشور قرار دارند و اگر بدانند که جامعه اسلامی از نظر دفاعی ضعیف است تحرکات خود را افزایش می‌دهند.
موضوع دیگری که در مواجهه با گزاره مذکور (دنیای فردا دنیای گفتمان‌هاست، نه دنیای موشک‌ها) قابل توجه است تبعات این رویکرد است. اگر این گزاره که یک نظام فکری در پس آن قرار دارد به رویکرد اجرایی جامعه اسلامی بدل شود تبعات بسیار مهمی‌خواهد داشت. نظام فکری که آبشخور گزاره مذکور است مبتنی بر سهل‌انگاری مفرط و نگاه ساده‌لوحانه به جهان است.
رویکردی مبتنی بر گزاره مذکور عملا به این منتهی می‌شود که جامعه اسلامی به تدریج در برابر دشمنان  بالقوه خود خلع سلاح شود. نکته بسیار مهم آن است که آبشخور فکری گزاره مدنظر روشنفکران متمایل به غرب هستند. غربی که خود بزرگترین تولیدکننده تسلیحات در جهان است.
در مقابل گزاره مورد بحث، گزاره دیگری مطرح است که می‌گوید: «موشک می‌سازیم تا جنگ نشود» در این گزاره به موشک نمادی از ایستادگی و مقاومت در برابر خواست نظام سلطه اشاره شده است. پس به یک معنا موشک در این گزاره جمیع تسلیحات نظامی را نمایندگی می‌کند. نظام سلطه و در راس آن آمریکا خاصه در یک دهه اخیر فشارهای زیادی بر ایران وارد کردند تا از تحقیقات خود در موضوع ارتقای موشک‌هایش دست بردارد.
دفاع مقدس با تمام تلخی‌هایش اما فواید بسیار بزرگی برای کشورمان داشت که یکی از فواید آن خودباوری بود. صدام که در خطوط مقدم جنگ شکست‌های بزرگی را متحمل شده بود چاره کار را در کشیدن آتش جنگ به شهرهای ایران دید. در مقابل اما ایران از بمباران خانه‌های غیرنظامی پرهیز داشت و تنها تاسیسات اقتصادی و اماکن نظامی رژیم بعث را مورد هدف قرار می‌داد. به این منظور ایران نیاز به موشک داشت اما کشورمان توسط نظام سلطه مورد تحریم‌ قرار گرفته بود. در این میان تنها چند کشور موشک به ایران می‌دادند. از همان روزگار بود که کشورمان به اهمیت خودکفایی در تسلیحات دفاعی پی برد و با مهندسی معکوس موشک‌هایی که به کشور وارد شده بود گام‌های نخست را برداشت.
این روند با مجاهدت‌های کسانی همچون شهید تهرانی‌مقدم در آستانه 40 سالگی انقلاب به آنجا رسید که ایران در موشک به یکی از قدرت‌های دنیا تبدیل شد. «موشک‌ می‌سازیم تا جنگ نشود» این گزاره برخلاف ظاهرش از قضا متضمن آرامش و امنیت مردم است. همچنین این گزاره با دستور قرآن نیز کاملا منطبق می‌نماید.
برای درک بهتر این گزاره کافی است به خبرهای مربوط به 5 نفتکش ایرانی که به مقصد ونزوئلا حرکت کردند رجوع کنیم. آمریکا در ابتدا تهدید کرد که این نفتکش‌ها را خواهد زد. این کشور حتی نیروهای خود را که در جزیره‌ای مستقر بودند افزایش داد؛ جزیره‌ای که بر سر راه نفتکش‌های ایرانی قرار داشت. سخنگوی روسیه علیه این اقدام آمریکا واکنش نشان داد و افزایش نیروهای آمریکایی‌ را در آن جزیره خطرناک توصیف کرد. با این همه اما نفتکش‌های ایرانی بدون هیچ مزاحمتی به لطف خداوند به مقصد رسیدند؛ مقصدی که در حیاط خلوت آمریکا و بیخ گوش او قرار داشت و این سرشکستگی‌ بزرگی برای واشنگتن و پنتاگون بود. به راستی چرا آمریکا از ایجاد مزاحمت برای نفتکش‌های ایرانی صرف‌نظر کرد؟ پاسخ را باید در عراق جست‌وجو کنیم.
پس از ترور شهید سلیمانی ایران با 13 موشک بالستیک ساخت کشورمان بزرگ‌ترین پایگاه آمریکا را در عراق مورد هدف قرار داد. یعنی دیگر «دوره بزن در رو» تمام شده و اگر کشوری حماقت کند و به منافع ایران تعرض نماید با واکنشی سخت و پشیمان‌کننده روبه‌رو خواهد شد.
پس نه تنها وقتی موشک می‌سازیم عملا با قدرت بازدارندگی از جنگ و تعرض کشوری علیه کشورمان جلوگیری می‌کنیم بلکه به راحتی می‌توانیم تجارت کنیم و منافع اقتصادی کسب نماییم.