نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
پیشنهاد مذاکره از سوی بانیان خسارت محض برجام!
سرویس سیاسی-
روزنامه همشهری-ارگان رسانهای شهرداری تهران- در مطلبی نوشت:«رابطه تحریم و جنگ یک رابطه خطی است. شما وضعیت عراق را ببینید! اول این کشور را با تحریمها تضعیف کردند و بعد هدف جنگ نظامیشان قراردادند. همه جهان ترامپ را فردی غیرقابل اطمینان میدانند. روزانه هزاران نفر او را مورد نقدهای تند قرار میدهند. اما کدام کشور مثل ما به طور کلی ارتباطش را با آمریکا قطع کرده و خودش را در چاله مشکلاتانداخته است؟ میتوانستیم با اهرمهای خودمان و با حفظ عزت از راه تازهای وارد مذاکره با همین ترامپ شویم و از آمریکا امتیاز بگیریم».
دولت روحانی همصدا با مدعیان اصلاحات در سال 92 تاکید کرد که «آمریکاییها کدخدای ده هستند و با کدخدا بستن راحتتر است». برهمین اساس مذاکرات هستهای در قالب جدید و با حضور آمریکا کلید خورد.
دیدارهای وزرای خارجه ایران و آمریکا در طول مذاکرات هستهای ایران و 1+5 رکورد زد. گفتوگوی تلفنی روحانی و اوباما(رئیسجمهور وقت آمریکا) و پیادهروی 15 دقیقهای ظریف و کری(وزیر خارجه وقت آمریکا) و گفتوگوی کوتاه ظریف و اوباما در حاشیه اجلاس سازمان ملل، در کنار هم موجب شد که تحلیلگران مسائل بینالملل، مذاکرات هستهای را نه مذاکره ایران و گروه 1+5، بلکه مذاکرات دوجانبه ایران و آمریکا بنامند.
اگر ادعاهای طیف مدعی اصلاحات صحیح باشد، باید بخاطر این حجم ارتباط، تغییر مثبت و ویژهای در رفتار آمریکا در قبال ایران صورت بگیرد؛آیا چنین شد؟! پاسخ منفی است. اتفاقا آمریکا نسبت به قبل گستاختر هم شد.
برای مثال، دقیقا در ماه عسل دولت روحانی با طرف آمریکایی، دولت اوباما در اقدامی بیسابقه نماینده ویژه دولت ایران در سازمان ملل- ابوطالبی- را تروریست! نامید و مانع از حضور وی در سازمانملل شد. برجام بارها و بارها به صورت فاحش توسط دولت اوباما و سپس دولت ترامپ لگدمال شد و در نهایت ترامپ بدون هیچ هزینهای از توافق خارج شد.
به واسطه برجام، هستهای رفت ولی تحریمها ماند. حالا بانیان خسارت محض برجام بجای عذرخواهی و جبران خسارت و تغییر رویه، مجددا پیشنهاد خسارت بار مذاکره با دولت تروریست و غارتگر آمریکا را مطرح میکنند.
دولت جنایتکاری که همین چند ماه پیش در اقدامی تروریستی، سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی را به شهادت رساند.
هراس مدعیان اصلاحات از مجلس انقلابی
روزنامه ابتکار در گزارش تیتر یک خود با عنوان «سایه عوامفریبی بر جایگاه مجلس» نوشت: «مجلس یازدهم از ۷ خردادماه فعالیت خودش را آغاز کرد، مجلسی با اکثریت اصولگرا. اما با وجود آنکه هنوز دو هفته از شروع به کار مجلس یازدهم نگذشته است، برخی منتخبان آن حواشی زیادی را ایجاد کردهاند که گفته میشود نه تنها مجلس را از وظیفه اصلی خود دور میکند بلکه حتی جایگاه آن را نزد مردم تنزل میدهد.»
این روزنامه به نقل از ابراهیم نکو، فعال سیاسی اصلاحطلب نوشت: «به نظر من در مجلس یازدهم نسبت به دورههای قبل نگرانی برای به حاشیه کشاندن مجلس و کاهش اعتبار آن بیشتر است، چرا که تعداد افراد با رفتارهای پوپولیستی در این دوره بیشتر است. امیدوارم در همین ابتدای شروع فعالیت یازدهمیها، جلوی قدرت گرفتن و تاثیرگذاری این طیف گرفته شود... مجلس یازدهم با وجود چنین افرادی یک مجلس بسیار پیچیده و درگیر حواشی خواهد بود. نمایندگانی که از هماکنون واقعیتها را به مردم نگویند و مشکلات جاری کشور را صادقانه مطرح نکنند اما با سیاهنمایی در تلاش باشند تا محبوبیتی را کسب کنند در واقع این افراد بیشتر خیانت میکنند تا خدمت.»
شایان ذکر است اصلاحطلبان که این روزها درخصوص کارنامه مجلس دهم، از پاسخگویی فرار میکنند در تلاش هستند تا به مخدوشسازی و منکوب کردن مجلس انقلابی بپردازند. مجلسی که در ابتدای کار خود، مسائلی مانند «شفافیت آرای نمایندگان»، «مسئله دوتابعیتیها»، «مشکلات غیزانیه» و همچنین طرحهای جامانده از مجلس قبلی را تاکنون پیگیری کرده است.
تدبیر دولت امید برای بیخانهها!
روزنامه زنجیرهای اعتماد روز گذشته در گزارش اقتصادی خود با عنوان « خانه با «نخريدن» ارزان ميشود؟» نوشت: «بر اساس آخرين گزارش بانك مركزي متوسط قيمت هر مترمربع واحد مسكوني در ارديبهشت سال جاري نسبت به مدت مشابه سال گذشته 34 درصد افزايش داشته و از 12 ميليون و 672 هزار تومان به 16 ميليون و 972 هزار تومان رسيده است. افزايش قيمت مسكن در كنار افزايش تورم (كه بر اساس گزارشهاي مركز آمار با 4/3 درصد كاهش نسبت به ارديبهشت 98 به 30 درصد رسيد) تعداد معاملات مسكن را در فاصله ارديبهشت 98 تا 99 حدود 20 درصد كاهش داده است. با وجود اينكه مسئولان و فعالان بازار مسكن بارها بر «نبود قدرت خريد مردم» تاكيد كردند، اما بازار باز هم شاهد افزايش قيمتهاست. تنها راهكار ارايه شده نيز «نخريدن خانه و صبر تا زمان كاهش قيمتها» است. راهكاري كه نهتنها سياستي براي بهبود وضعيت مسكن نيست، بلكه واگذاردن آن به دست دلالان و جهشهاي قيمتي آينده است. نمونه اين مدعا در توصيه محمد اسلامي، وزير مسكن در تيرماه سال 98 بود. اسلامي در واكنش به گراني مسكن در ماههاي منتهي به خرداد همان سال بود. اما توصيه وزير مسكن نيز نتوانست از التهاب قيمتي در بازار مسكن بكاهد».
گفتنی است جمعیت جوان کشور، نیازهای دائمی زوجهای جوان و... جمع کثیری از مردم را در زمره مستاجرها و بیخانهها قرارداده و یکی از وظایف هر دولتی، تلاش برای خانهدار شدن آنهاست. در دولت نهم و دهم طرح مسکن مهر با همه محاسن و معایبش، بارقه امیدی در دل میلیونها ایرانی روشن کرد و باعث شد بیش از دو میلیون خانوار صاحب خانه شوند.
روحانی رئیسجمهور در هنگامه تبلیغات انتخاباتی با صراحت به مردم وعده ادامه مسکن مهر را داد و در روز رای اعتماد به وزرا هم این وعده را تکرار کرد.اما از این جالبتر، عباس آخوندی وزیر قبلی راه و شهرسازی بود که اولا خود را طراح مسکن مهر معرفی کرد(!) و بعد هم سوگند خورد که این طرح را ادامه دهد. اما به محض رسیدن به وزارت، همهچیز تغییر کرد!وی حداقل سه مرتبه این طرح را مزخرف نامید! هدردهنده منابع و خلاف منطق اقتصادی! در نگاه دولت تدبیر تامین مسکن مردم بهعهده دولت نیست و مردم باید برای آن فکری کنند! در نهایت هم در پایان مسئولیت خود به نساختن حتی یک خانه وقیحانه به خود افتخار کرد و سکان را به دست فرد دیگری سپرد. دیری نپائید که او هم همچون سلف خود امیدها را نا امید کرد چرا که تنها راه کار آن برای بهتر شدن بازار مسکن برای بیخانه نيز «نخريدن خانه و صبر تا زمان كاهش قيمتها».
ارگان دولت: سرمایهگذاری خارجی در سالهای گذشته کاهش یافته است
ارگان دولت دیروز در یادداشتی با عنوان «۵ مانع اصلی سرمایهگذاری» نوشت: «سرمایهگذاری بخصوص سرمایهگذاری خارجی یکی از مولفههایی است که در سالیان گذشته با کاهش همراه بوده است. برای ریشهیابی دلایل عدم موفقیتهای اقتصادی ایران در جذب سرمایهگذاری در ابتدا باید به موانعی که در راه آن وجود دارد نگاه کرد. سرمایهگذاری موضوعی چند بعدی است که برای تحلیل آن باید تمام متغیرهایی که بر آن اثرگذار است مورد بررسی قرار گیرد. در این راستا، یکی از مهمترین موانع جذب سرمایه چه خارجی و چه داخلی، فضای کسب و کار نامساعد کشور است. هم اکنون فضای کسب و کار ایران و شاخصهای مختلف آن در شرایط مناسبی قرار ندارد به طوری که در اکثر شاخصهای آن رتبه ایران سه رقمی است.»
در بخش دیگری از این مطلب آمده است: «مانع دیگری که درمقابل سرمایهگذاری وجود دارد، وضعیت شاخصها و متغیرهای پولی مانند نرخ تورم بالاست. در واقع نرخ تورم بیش از ۳۰ درصدی کشور توجیه سرمایهگذاری را از بین میبرد... همچنین غیرقابل پیشبینی بودن اقتصاد ایران به مانعی در مقابل جذب و ورود سرمایه تبدیل شده است. سرمایهگذار باید توانایی پیشبینی اقتصاد حداقل در میان مدت را داشته باشد تا براساس آن فعالیت و پروژه خود را دنبال کند و این در شرایطی است که هم اکنون امکان پیشبینی بخشهای مختلف اقتصاد ایران از نظر عرضه و تقاضای کالا امکانپذیر نیست. البته همچنان عامل تحریم نیز یکی از موانع مهم پیشروی سرمایهگذاری است.»
در سال جهش تولید؛ مدیران بانکی کشور علیه تولید
روزنامه آفتاب یزد در یادداشتی در شماره دیروز خود نوشت: «امام علی(ع): وقتی خدا بخواهد اهل قریهای را هلاک کند، ربا در آن شایع میشود... شاید خیلی از هموطنان عزیز در جریان موج عظیم رباخواری که در کشور شکل گرفته است باشند...»
در ادامه این یادداشت آمده: «این ایام و بعد از شکلگیری محاکم ویژه جرایم اقتصادی و ورود دستگاههای نظارتی و ضابطین قوه ی قضائیه، بانکها از پرداخت تسهیلات به بخش تولید و صنعت خودداری کردند، همزمان فشار تحریمها، توقف صادرات، افزایش نرخ ارز و کم شدن نقدینگی در کشور، شرکتها و کارخانجات تولیدی و صنعتی را برای پرداخت حقوق و هزینههای تولید و سرمایه در گردش، دچار بحران و در مظان ورشکستگی قرارداد و این اتفاق فرصت و مجالی را جهت ورود کفتاران رباخوار داخلی و خارجی!!! در سطح بسیار کلان (هزاران میلیارد تومانی ) به بازار اقتصادی ایجاد و صدها شرکت و کارخانه عظیم تولیدی با هزاران کارگر را به خاک سیاه نشاند و نتیجتا کارخانهها در تملیک رباخواران درآمد و رژیم صفاک رباخوار بر کرانه باختری تولید و اقتصاد چیره شد.»
این یادداشت افزوده است: «امروزه میان تمامی هیاهوها در زیر پوست اقتصاد و بازار کشور، عدهای سرمایهدار که منشا سرمایههای کلان آنان موهوم است به راحتی و در سایه امنیتی که با ریخته شدن خون هزاران جوان مومن برای میهن عزیزمان بوجود آمده است، با خیالی آسوده برای خود سیستم و دستکی تدارک دیدهاند... و با استفاده از شرایط اضطرار حد اکثری افراد مبلغی را در قالب ارز یا ریال با سودهای سرسامآور بیش از چهل درصد تزریق نموده و در مقابل چندین برابر آن وجه را در قالب ملک با وکالت محضری و اسناد و چک و اوراق بهادار و برگههای سفید امضاء میگیرند و سپس در کمین عدم موفقیت مضطر مینشینند تا اقساطش با تاخیر مواجه شود آنگاه با ابزارهای به ظاهر قانونی و حتی خدمات بعضی ماموران بازنشسته نیروی انتظامی و پلیس آگاهی و وکیل بر روی تمام اسناد ضمانتی اقدام میکنند و تمام اموال بدهکار آبرومند بیچاره را که ممکن است تولیدکننده یا تاجر و کارخانهداری گرفتار باشد تصاحب میکنند و حتی تعدیهای دیگر...»
این موضوع بیش از پیش لزوم انجام اصلاحات در سیستم بانکی کشور را نمایان میکند. به راستی چرا مدیران یک بانک در نظام باید به گونهای رفتار کنند که تیشه به ریشه تولید و در نهایت نظام بزنند؟ چرا این دست مدیران بر سر کار قرار دارند؟
انتقاد از فیلم هتاکانه «خانه پدری»
روزنامه دولتی ایران دیروز در مطلبی به قلم پیام فروتن، طراح و استادیار دانشگاه تهران به انتقاد از فیلم توقیف شده و هتاکانه «خانه پدری» پرداخت. این فیلم واجد اهانت به اعتقادات اسلامی، فرهنگ ملی و دینی، ترویج خشونت علیه زنان و ارائه تصویری دگرگون و سیاه از خانواده اصیل ایرانی است.
در این مطلب آمده است: «ریچارد شکنر، کارگردان و نظریهپرداز بزرگ تئاتر امروز جهان، چهار ویژگی برای یک اجرا (پرفورمنس) قائل شده است: شکلگیری بر اساس سنتها و آیینها، سرگرم کنندگی، آموزش و بالاخره خاصیت بهبودبخشی. براستی کدامیک از آثار اجتماعی سینمای اخیر (حداقل در دو دهه گذشته) از چنین ویژگیهایی برخوردار بودهاند؟! کدامیک از معضلات مطرح شده در این گونه آثار، کارکردهای گسترده و پیچیده اجتماعی جامعه ما را دستخوش تغییر و تحولات بنیادین کرده است؟! به فرض که چنین درونمایههایی وجود داشتهاند. مانند اعتیاد یا کودکآزاری و... اما این تنها بخشی از فرآیند شکل گیری اثر هنری میتواند باشد (سوژه یابی). مهمتر از آن چگونگی ورود به این درونمایه و اجرای ایده است. آیا آثار یاد شده «جهان و فهم مخاطبان عام را غنا بخشیدهاند؟»
در ادامه مطلب یاد شده خاطرنشان شده است: «آیا برای نشان دادن مشکلات یک «خانه پدری» نمیتوان از راههای دیگر عمل کرد؟ آیا در صورت وجود مشکلات مختلف برای جوانان و نوجوانان ما در تمام خانههای پدری سرزمینمان قتل صورت میگیرد و مشکل با حذف فیزیکی فرزند حل میشود؟! این، همان رویکرد سیاهی است که بسیاری از منتقدان، به تئاتر و سینمای ایران وارد میدانند. در این میان، بسیاری از این معترضان، مشکلی با وجود معضلات مختلف در نظام اجتماعی ما ندارند؛ تنها نحوه ورود و خلق آثار مربوط به آنها را مورد نقد و ارزیابی قرار میدهند.»
استادیار دانشگاه تهران افزود: «آیا نمیتوان در تئاتر و سینما، نمونههایی ارائه کرد که در آنها دختر از مسیر خارج شده خانواده، مورد حمایت و پشتیبانی پدر و خانواده قرار گرفته و بدین ترتیب الگویی زیبا، جذاب و ستایشبرانگیز را در میان توده مردم به وجود آورد؟ آیا نمیتوان یک «خانه پدری» سرشار از مهر، عطوفت، صمیمیت و عشق به خانواده و فرزندان را در برابر چشم تماشاگر خسته و فرسوده از همین مسائلی که هنرمند به آنها میپردازد قرارداد تا قدری با شرمساری درونی به اعمال خود بیندیشد و بیاموزد میتوان به شکلی دیگر نیز رفتار کرد...«خانه پدری» ما نمونههای ارزشمند، والا، بزرگوار و بخشنده فراوانی دارد که جای آنها در تئاتر و سینمای ما خالی ست. به شرط آنکه از فرط شعار، افراط و گزافهگویی، از آن سوی بام سقوط نکند.»