kayhan.ir

کد خبر: ۱۸۹۸۸۰
تاریخ انتشار : ۱۶ خرداد ۱۳۹۹ - ۲۰:۱۶
نقش شبه روشنفکران در تاریخ معاصر ایران

سیاست‌های خاتمی زمینه حمله به مقدسات دینی را فراهم کرد



   خاتمی روشن نمی‌کند زمانی که او اظهار می‌دارد که دین باید محدود شود و نه آزادی و قدرت مهار آتش برانگیخته شده از این اظهارات را ندارد، آیا خسارت‌های ناشی از آن را ارزیابی می‌کرده یا نه؟ اگر ارزیابی می‌کرده و آن را به حساب گذر از استبداد قلمداد کرده است، پس چرا می‌گوید: «متأسفانه به نام اصلاحات هم تمام شد»؟ آیا او که در سال 1391 سخن می‌گوید، دوران پیروزی انقلاب از 1357 تا 1376 (به قدرت رسیدن اصلاح‌طلبان) را دوره استبداد می‌نامد؟ «اصلاحات افتخار می‌کند که در حد توان خود البته نه در حد مطلوب، فضا را باز کرد تا هر کس نظری دارد ابراز کند. چرا که معتقد بود که محدود کردن‌اندیشه و بیان و سلب حقوق اساسی مردم منجر به بروز مشکلات سهمگین می‌شود و چه بسا که محدودشدگان نه با کلام که با زبان تخریب و حتی سلاح سخن بگویند. امری که کم و بیش همه نظام‌های مستبد گرفتار آن شده‌اند».1
اینکه مردم با این ادعا، سلب حقوق اساسی شده‌اند هیچ مصداق عینی نداشته است، چرا که مردم با عشق و علاقه در تمامی صحنه‌های نظام حاضر بوده‌اند. آنهایی هم که از نشر‌اندیشه ممنوع بوده‌اند، جمعی روشنفکر غرب‌زده و بی‌اعتقاد به دین و نظام بودند که می‌خواستند از آزادی سوءاستفاده کنند و در عین حال فریاد وا آزادی سر بدهند! امری که امام خمینی را هم برآشفته کرده و بارها به روشنفکران و قلم‌به‌دستان اخطار داده و آنها را از خیانت به آرمان‌های مردم برحذر داشته بودند.
آنچه منافقین و گروهک‌های چپ آمریکایی انجام دادند، اتفاقا به خاطر ‌آزادی‌هایی بود که دولت موقت غربگرا به آنان داده بود، نه به خاطر محدود کردن‌اندیشه آنان. آنان سالها با این‌اندیشه در میان مردم زندگی کردند لیکن آن‌گاه که رودرروی نظام برآمده از رأی قاطع مردم قرار گرفتند، توسط همان مردم سرکوب شدند و لاجرم به دامان مادر خود- ‌آمریکا و اروپا-‌گریختند.
رکن چهارم «دموکراسی» یعنی مطبوعات به واسطه تعریف‌های ناصواب، نادرست و افراطی از آزادی، به صورت لجام گسیخته به مقدسات انقلاب و اسلام هجوم ‌آوردند. نشریاتی همچون کیان، صبح امروز، توس، نشاط، جامعه، بهار، دوران امروز، عصر آزادگان، آینه جنوب، عصر ما، مشارکت، بنیان، نوروز، خرداد، ایران‌فردا، آفتاب امروز، هم‌میهن، پیام ‌هاجر و دهها روزنامه و مجله و هفته‌نامه و ماهنامه دیگر، توسط دست‌پرورده‌های خوئینی‌ها، سروش و خاتمی در حلقه‌های کیهان و کیان و سلام و مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری گفتند و نوشتند تا جایی که رهبری نسبت به این هجمه واکنش نشان دادند و این گونه مطبوعات را پایگاه دشمن خواندند: «بعضی از این مطبوعاتی که امروز هستند، پایگاه‌های دشمن‌اند؛ همان کاری را می‌کنند که رادیو و تلویزیونهای بی.بی.سی و آمریکا و رژیم صهیونیستی می‌خواهند بکنند! من نه با آزادی مطبوعات مخالفم، نه با تنوّع مطبوعات. اگر به‌جای بیست عنوان روزنامه، دویست عنوان روزنامه در این کشور در بیاید، بنده خوشحال‌تر هم خواهم بود و از این‌که روزنامه‌های کشور زیاد شوند، هیچ احساس بدی ندارم. اگر مطبوعات، آن‌طوری که در قانون اساسی هست، مایه روشنگری باشند، مصالح کشور را رعایت کنند، به نفع مردم قلم بزنند، به نفع دین قلم بزنند، هرچه بیشتر باشند، بهتر است. اما امروز مطبوعاتی پیدا می‌شوند که همه همّت‌شان، تشویش افکار عمومی و ایجاد اختلاف و بدبینی در مردم و خوانندگان‌شان نسبت به نظام است. ده عنوان، پانزده عنوان‌روزنامه گویا از یک مرکز هدایت می‌شوند! با تیترهای شبیه به هم در قضایای مختلف. قضایای کوچک را بزرگ می‌کنند و تیترهایی می‌زنند که هرکس این تیترها را می‌بیند، خیال می‌کند که همه چیز در کشور از دست رفته است! اینها امید را در جوانان می‌میرانند؛ روح اعتماد به مسئولان را در آحاد مردم کشور تضعیف می‌کنند و نهادهای اصلی کشور را مورد اهانت و توهین قرار می‌دهند».2
آزادی با تفسیر جریان دوم خرداد از آن، موجب تضعیف دین و اعتقادات، شبهه در احکام شریعت، ضدیت با ولایت فقیه و تخریب ماهیت نظام اسلامی گردید که به برخی از این مزخرف‌گویی‌ها در جای خود اشاره خواهد شد.3
در سی‌ام فروردین 1379، مجلس پنجم در آخرین ماه‌های فعالیت خود، مواردی را به قانون مطبوعات اضافه کرد تا از افراط‌گری در آزادی مطبوعات جلوگیری و ساماندهی و انتظام درستی را در این حوزه ایجاد کند. مجلس ششم که با اکثریت اصلاح‌طلبان تشکیل شده بود، اوّلین طرح خود را اصلاح دوباره قانون مطبوعات قرار‌داد تا بتواند مجددا نشریات را در راستای تقدس‌زدایی و افکار لیبرالی فعال کند. در نیمه مرداد 1379 طرح مجدد اصلاح قانون مطبوعات در دستور کار مجلس قرار گرفت. رهبر معظّم انقلاب اسلامی، این طرح را برخلاف مصلحت نظام دانسته و طی نامه‌ای به رئیس‌مجلس خواستار خارج شدن این طرح از دستور کار مجلس شدند و سکوت در این زمینه را برای خود و مسئولین جایز ندانستند: «مطبوعات کشور سازنده افکار عمومی و جهت‌دهنده به همت و اراده مردمند. اگر دشمنان اسلام و انقلاب و نظام اسلامی، مطبوعات را در دست بگیرند یا در آن نفوذ کنند، خطر بزرگی امنیت و وحدت و ایمان مردم را تهدید خواهد کرد و این‌جانب سکوت خود و دیگر دست‌اندرکاران را در این امر حیاتی جایز نمی‌دانم. قانون کنونی تا حدودی توانسته است مانع از بروز این آفت بزرگ بشود و تغییر در آن به امثال آ‌نچه در کمیسیون مجلس پیش‌بینی شده، مشروع و به مصلحت نظام کشور نیست».4
اگرچه این طرح در 16 مرداد 1379 از دستور کار مجلس خارج شد ولی اصلاح‌طلبان در سایه مماشات و سیاست تسامح و تساهل دولت و رئیس‌‌آن، در مطبوعات علیه مصلحت‌اندیشی رهبری جنجال به پا کردند و در داخل مجلس نیز نمایندگان اصلاح‌طلب،‌ فضای مجلس را متشنج کردند و سعی در‌انداختن مجلس از اکثریت داشتند. بهزاد نبوی، محمدرضا خاتمی (برادر رئیس‌جمهور)، احمد بورقانی، محسن آرمین، محسن میردامادی، رجبعلی مزروعی، علی تاجرنیا، علی‌اکبر موسوی خوئینی‌ها، بهروز افخمی، جمیله کدیور، الهه کولایی، فاطمه حقیقت‌جو، فاطمه راکعی، فاطمه خاتمی و‌هادی خامنه‌ای از جمله نمایندگانی بودند که با خروج از صحن مجلس، نمایندگان و هیئت‌رئیسه را تحت فشار قرار‌دادند! آنان نشان دادند که به حمایت از مطبوعات ساختارشکن، علیرغم نامه رهبری و استدلال ایشان مصمم هستند و آنها را برای تفکر دوم خرداد، ضرورتی مهم‌تر از اصل نظام می‌دانند!
پانوشت‌ها
1-- بوی باران، وبگاه خبری تحلیلی سازمان عدالت و آزادی ایران اسلامی، یکشنبه 31 اردیبهشت 1391
2- دیدار با جوانان در مصلای بزرگ تهران، 1/2/1379
3- مجلس ششم از تقلب تا تحصن، صص 97 – 101
4- مورخ 15/5/1379 پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله خامنه‌ای