الحاق کرانه باختری و ۳ چالش پیش روی رژیم صهیونیستی(نگاه)
دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا سال گذشته از طرحی با عنوان معامله قرن در مورد فلسطین رونمایی کرد که بر اساس آن کشور فلسطین بهصورت مجمعالجزایری جدا از هم خواهد بود. یکی از جنجالیترین بندهای معامله قرن مربوط به الحاق 30 درصد از کرانه باختری به سرزمینهای اشغالی است. بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل در چند هفته اخیر اعلام کرده که به زودی 30 درصد از کرانه باختری را به سرزمینهای اشغالی الحاق خواهد کرد. این مسئله در توافق نتانیاهو و بنی گانتس در هنگام تشکیل دولت ائئلافی نیز مورد موافقت قرار گرفته است. نکته مهم این است که طبق این طرح، شهرکسازیهای اسرائیل قانونی شمرده میشود. اما این مسئله بدون چالش نخواهد بود و پیامدهایی برای رژیم صهیونیستی بهدنبال خواهد داشت.
سیاست شهرکسازی در رژیم صهیونیستی بر اساس دلایلی چند استوار شده و بهصورت مستمر پیگیری میشود؛ پس از اعلام موجودیت رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۴۸، به دلیل محدودیت سرزمینی این رژیم همواره از فقدان عمق استراتژیک رنج میبرد. بنابراین در طراحی استراتژیهای امنیتی رژیم صهیونیستی، تلاش بر این بوده که راهی برای جبران این ضعف و در نتیجه غلبه بر احساس نا امنی پیدا شود. در این زمینه اسرائیل «شهرکسازی» را بهعنوان استراتژی خود انتخاب نمود و در جهت عملی کردن آن کوشید. هدف بعدی اسرائیل از تصرف اراضی و شهرکسازی، ممانعت از تشکیل کشور فلسطینی در آینده است. این در حالی است که بر اساس قوانین بینالمللی، کرانه باختری شامل شرق قدس بهعنوان «اراضی اشغالی» شناخته میشود و تمامی فعالیتهای شهرکسازی یهودی در آنجا غیرقانونی است. با مطرح شدن معامله قرن، مسئله الحاق کرانه باختری به اسرائیل نیز بسیار جدیتر از قبل مطرح شده است. در واقع ترامپ سعی دارد تا در قالب معامله قرن به نوعی شهرکهای ساخته شده اسرائیل در کرانه باختری را به رسمیت بشناسد. «استفان والت» استاد آمریکایی دانشگاه هاروارد نیز معتقد است که هدف از «معامله قرن»، دائمیکردن کنترل رژیم صهیونیستی بر کرانه باختری است. در واقع زمانی که از الحاق کرانه باختری به اسرائیل سخن به میان میآید منظور الحاق شهرکهای ساخته شده در این منطقه است.
اما نکته مهم این است که الحاق 30 درصد از کرانه باختری با چالشهای زیادی مواجه است و حتی بسیاری از رسانههای صهیونیستی نیز نسبت به پیامدهای این الحاق به نتانیاهو هشدار دادهاند.
چالش اول به احتمال شروع انتفاضه سوم در سرزمینهای اشغالی بر میگردد. از آخرین انتفاضه فلسطین 15 سال میگذرد و رژیم صهیونیستی همواره از شروع انتفاضه دیگری در کرانه باختری در هراس به سر برده است. نوار غزه در 13 سال گذشته عملیاتهای زیادی علیه اسرائیل انجام داده و اخیرا نیز با به راه انداختن تظاهرات بازگشت و ارسال بالونهای آتشزا به سمت سرزمینهای اشغالی، باعث شده تا اسرائیل شکستهای مهمی را تجربه کند. اما با این حال بهدلیل همکاریهای امنیتی تشکیلات خودگردان با اسرائیل وامیدواری این تشکیلات به راهحل دو دولتی، کرانه باختری وارد فاز مسلحانه علیه رژیم صهیونیستی نشده است. اما معامله قرن و تلاش اسرائیل برای الحاق بخشهایی از کرانه باختری به سرزمینهای اشغالی باعث شده تا گروههای کرانه باختری در این مسیر حرکت کنند. مخالفت تشکیلات خودگردان با معامله قرن و رد کردن این طرح، درنهایت میتواند همکاریهای امنیتی با اسرائیل را پایان داده و مردم کرانه باختری را در کنار نوار غزه در صفی واحد علیه اسرائیل قرار دهد. این مسئله میتواند به شکلگیری یک انتفاضه دیگر منجر شود.
دومین چالش نیز به پایان همکاریهای تشکیلات خودگردان با رژیم صهیونیستی برمیگردد. تشکیلات خودگردان فلسطین به رهبری محمود عباس در چند دهه گذشته در راستای هماهنگیهای امنیتی، توافقنامههای زیادی با اسرائیل امضا کرده است. اعلام معامله قرن و تلاش نتانیاهو برای الحاق کرانه باختری باعث شده تا گروههای فلسطینی در کرانه باختری بهدنبال لغو این توافقها باشند. در نهایت محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین تأکید کرده که رامالله دیگر به هیچ توافقی با اسرائیل و آمریکا پایبند نیست و صائب عریقات دبیر کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) نیز در مورد تصمیم محمود عباس برای لغو توافقنامهها با دولت رژیم صهیونیستی و آمریکا اعلام کرده که این تصمیم فورا اجرایی شده است. این مسئله میتواند کرانه باختری را در مسیر مسلح شدن و پیوستن به گروههای مقاومت در نوار غزه قرار دهد.
چالش سوم در مسیر الحاق کرانه باختری به سرزمینهای اشغالی به مخالفت قاطع جامعه جهانی با این طرح بر میگردد. 25 کشور از 27 کشور اتحادیه اروپا با این طرح مخالفت کرده و اتحادیه عرب و سازمان ملل نیز آن را ناقض قوانین بینالمللی دانستهاند. حتی جو بایدن نامزد دموکراتها درانتخابات ریاستجمهوری 2020 آمریکا نیز مخالفت خود را با این طرح اعلام کرده است. بنابراین رژیم صهیونیستی به سادگی نخواهد توانست این طرح شوم خود را پیش ببرد و اجرایی کند.
در پایان باید تأکید کرد که عامل اصلی که منجر به تداوم اشغالگری اسرائیل در فلسطین شده به خیانت شیوخ نفتی عرب به آرمان فلسطین بر میگردد. چرا که حمایتهای این شیوخ از اسرائیل و تلاش برای عادیسازی روابط با این رژیم به اسرائیل جسارت بیشتری داده تا بتواند بخش دیگری از فلسطین را اشغال کند. اما گروههای مقاومت اکنون در بهترین دوران حیات خود به سر برده و قطعا رژیم صهیونیستی با این اقدامات یک گام به زوال خود نزدیک خواهد شد.
محمدرضا کلهر