منتقد انحلال سازمان مدیریت منتقد احیاء آن شد (نکته)
یکی از اصلیترین منتقدان انحلال سازمان مدیریت در سالهای گذشته، اینک که دولت مورد حمایت وی تمایلی به احیاء این سازمان نشان نمیدهد، از ایرادات و نواقص سازمان مدیریت سخن میگوید.
بیژن رحیمی دانش از مدیران اصلاحطلبی بود که سالها در سازمان مدیریت دولت اصلاحات، دبیری شورای اقتصاد و مشاور رئیس سازمان را برعهده داشت. وی در سالهای گذشته که دولت قبل اقدام به تغییر ساختار سازمان مدیریت کرد، پای ثابت تمامی جریانهای انتقادی از آن اقدام بود.
رد پای انتقادات رحیمیدانش را میتوان در بایگانی رسانههای اصلاحطلب طی چند سال اخیر پیدا کرد که دهها گفتوگو و یادداشت در دفاع از سازمان مدیریت و تقبیح انحلال آن، ارائه کرده است. حتی با یک جستوجوی ساده اینترنتی میتوان نمونههای متعددی از دفاعیات این فرد از سازمان مدیریت و نقد انحلال آن و رد ایرادات دولت سابق به سازمان مدیریت، پیدا کرد.
اساسا انتقاد از انحلال سازمان مدیریت به یکی از محورهای انتقادی اصلاحطلبان از دولت سابق تبدیل شده بود، به طوری که ریشه تمامی مشکلات اقتصادی کشور را به انحلال آن سازمان ربط میدادند.
حسن روحانی نیز در انتخابات سال گذشته وعده داد که سازمان مدیریت را احیا خواهد کرد. پس از تشکیل دولت یازدهم نیز از سوی مقامات ارشد دولتی اعلام شد که احیای سازمان مدیریت جزو برنامههای 100 روزه دولت است.
با این حال، اینک در حالی که بیش از یک سال از روی کار آمدن دولت یازدهم میگذرد، خبری از تشکیل سازمان مدیریت نیست و به نظر میرسد دولتیها چندان هم به انتقادات سالهای گذشته خود که نبود سازمان مدیریت را علتالعلل مشکلات اقتصادی کشور میدانستند، اعتقادی ندارند.
بر پایه همین تحلیل مدتی است که رسانههای اصلاحطلب نیز عقبگرد کرده و مطالبی درباره عدم نیاز فوری به تشکیل سازمان مدیریت منتشر کردهاند. در همین راستا، میتوان به اظهارات رحیمی دانش اشاره کرد. او که از منتقدان چند ساله انحلال سازمان مدیریت بود، به ناگاه به یکی از مدافعان انحلال این سازمان تبدیل شده است.
وی در گفتوگویی که روز یکشنبه 22 تیر 1393 در خبرگزاری فارس منتشر شد، ایرادات فاحشی به عملکرد سازمان مدیریت منحله مطرح کرد که بخشهایی از آن را میخوانیم؛
بدترین کار سازمان مدیریت دخالت در کار اجرایی دستگاهها بود، این سازمان درست نشده بود که این قدر در کار دستگاهها دخالت کند و این مسئله مسئولان دستگاههای اجرایی را عصبانی میکرد و موافقتنامهها محملی برای این مسئله بود.
در سازمان مدیریت سابق بعد از تصویب بودجه هر دستگاه، تفاهم انجام میشد و گاهی این تفاهمها تا اسفندماه طول میکشید در حالی که تفاهم بعد از تصویب بودجه یعنی اینکه دو طرف باید یکدیگر را راضی کنند.
اصل مطلب این بود که دستگاه اجرایی میتوانست با راضی کردن کارشناس، مدیریت و معاونت ذیربط کارش را انجام دهد و این معنا ندارد، زمانی که بودجه مصوب میشود دیگر مجالی برای تفاهم کردن نیست و این ایراد به سازمان مدیریت وارد بود که بعد از تصویب بودجه تفاهم میکرد و در واقع موافقتنامهها عامل قدرت و عامل دخالت سازمان مدیریت در دستگاههای اجرایی و در برخی موارد موجب فساد اداری شده بود...
نقطه ضعف سازمان مدیریت این بود که نظارت نمیکرد و به جای آن در کار دستگاههای اجرایی کشور دخالت میکرد در حالی که وزیر هر وزارتخانه باید مسئول پاسخگویی به نحوه هزینهکرد بودجه باشد نه سازمان مدیریت و برنامهریزی...
احیای سازمان برنامه بدون اصلاح قانون برنامه و بودجه (مصوب سال 51) و قانون محاسبات عمومی بیمعناست چون وظایف این سازمان در این دو برنامه آمده است در غیر این صورت سازمان برنامه مجددا شریک تخلفات دستگاههای اجرایی در مبادله توافقنامه خواهد شد.
اینک بد نیست به اظهارات سابق این مدیر دولت اصلاحات در چند سال اخیر نگاهی بیندازیم که کاملا معکوس با اظهارات اخیرش است:
سازمان مدیریت و برنامهریزی اتاق فکر دولت بود ضمن اینکه کارشناسان زیادی حتی در استانها به دولت کمک میکردند تا تصمیمات بهتری برای اقتصاد کشور اندیشیده شود. حتی در برخی مواقع چندین سناریو توسط این کارشناسان مطرح میشد تا مقامات سیاسی کشور بهترین تصمیم را برای اقتصاد کشور بگیرند. ضمن اینکه جمع و جور کردن کارها از این طریق به راحتی و با سرعت بیشتری انجام میشد اما متاسفانه توسط دولت گذشته منحل شد و مشکلات زیادی را متوجه اقتصاد کشور کرد. از سوی دیگر با انحلال این سازمان، هم این اتاق فکر از بین رفت و هم اداره کشور با مشکل مواجه شد. در این سازمان کارشناسان زیادی فعال بودند و از آنجا که کارها با کار کارشناسی انجام میشد، ویژگیهای مثبتی هم برای کشور بر جای گذاشت اما با انحلال این سازمان عملا تمام کارایی مثبت آن از بین رفت...
غیرفعال شدن شورای اقتصاد و انحلال سازمان مدیریت بیانگر این است که مشورتپذیری و حرکت بر اساس خرد جمعی در دولت احمدینژاد جایی ندارد.
اگر سازمان مدیریت بود میتوانست بحران ارزی را مدیریت کند...
من اعتقاد دارم انحلال سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور در تاخیر ارائه برنامه پنجم توسعه و لوایح سالانه نقش دارد. وقتی دولت این سازمان را منحل میکند باید از این نوع ضربهها بخوریم.
حال باید از آقای رحیمی دانش پرسید چه اتفاقی افتاده که نظرات ایشان یکباره 180 درجه تغییر کرده است؟!
محمدجعفر عبدی
رد پای انتقادات رحیمیدانش را میتوان در بایگانی رسانههای اصلاحطلب طی چند سال اخیر پیدا کرد که دهها گفتوگو و یادداشت در دفاع از سازمان مدیریت و تقبیح انحلال آن، ارائه کرده است. حتی با یک جستوجوی ساده اینترنتی میتوان نمونههای متعددی از دفاعیات این فرد از سازمان مدیریت و نقد انحلال آن و رد ایرادات دولت سابق به سازمان مدیریت، پیدا کرد.
اساسا انتقاد از انحلال سازمان مدیریت به یکی از محورهای انتقادی اصلاحطلبان از دولت سابق تبدیل شده بود، به طوری که ریشه تمامی مشکلات اقتصادی کشور را به انحلال آن سازمان ربط میدادند.
حسن روحانی نیز در انتخابات سال گذشته وعده داد که سازمان مدیریت را احیا خواهد کرد. پس از تشکیل دولت یازدهم نیز از سوی مقامات ارشد دولتی اعلام شد که احیای سازمان مدیریت جزو برنامههای 100 روزه دولت است.
با این حال، اینک در حالی که بیش از یک سال از روی کار آمدن دولت یازدهم میگذرد، خبری از تشکیل سازمان مدیریت نیست و به نظر میرسد دولتیها چندان هم به انتقادات سالهای گذشته خود که نبود سازمان مدیریت را علتالعلل مشکلات اقتصادی کشور میدانستند، اعتقادی ندارند.
بر پایه همین تحلیل مدتی است که رسانههای اصلاحطلب نیز عقبگرد کرده و مطالبی درباره عدم نیاز فوری به تشکیل سازمان مدیریت منتشر کردهاند. در همین راستا، میتوان به اظهارات رحیمی دانش اشاره کرد. او که از منتقدان چند ساله انحلال سازمان مدیریت بود، به ناگاه به یکی از مدافعان انحلال این سازمان تبدیل شده است.
وی در گفتوگویی که روز یکشنبه 22 تیر 1393 در خبرگزاری فارس منتشر شد، ایرادات فاحشی به عملکرد سازمان مدیریت منحله مطرح کرد که بخشهایی از آن را میخوانیم؛
بدترین کار سازمان مدیریت دخالت در کار اجرایی دستگاهها بود، این سازمان درست نشده بود که این قدر در کار دستگاهها دخالت کند و این مسئله مسئولان دستگاههای اجرایی را عصبانی میکرد و موافقتنامهها محملی برای این مسئله بود.
در سازمان مدیریت سابق بعد از تصویب بودجه هر دستگاه، تفاهم انجام میشد و گاهی این تفاهمها تا اسفندماه طول میکشید در حالی که تفاهم بعد از تصویب بودجه یعنی اینکه دو طرف باید یکدیگر را راضی کنند.
اصل مطلب این بود که دستگاه اجرایی میتوانست با راضی کردن کارشناس، مدیریت و معاونت ذیربط کارش را انجام دهد و این معنا ندارد، زمانی که بودجه مصوب میشود دیگر مجالی برای تفاهم کردن نیست و این ایراد به سازمان مدیریت وارد بود که بعد از تصویب بودجه تفاهم میکرد و در واقع موافقتنامهها عامل قدرت و عامل دخالت سازمان مدیریت در دستگاههای اجرایی و در برخی موارد موجب فساد اداری شده بود...
نقطه ضعف سازمان مدیریت این بود که نظارت نمیکرد و به جای آن در کار دستگاههای اجرایی کشور دخالت میکرد در حالی که وزیر هر وزارتخانه باید مسئول پاسخگویی به نحوه هزینهکرد بودجه باشد نه سازمان مدیریت و برنامهریزی...
احیای سازمان برنامه بدون اصلاح قانون برنامه و بودجه (مصوب سال 51) و قانون محاسبات عمومی بیمعناست چون وظایف این سازمان در این دو برنامه آمده است در غیر این صورت سازمان برنامه مجددا شریک تخلفات دستگاههای اجرایی در مبادله توافقنامه خواهد شد.
اینک بد نیست به اظهارات سابق این مدیر دولت اصلاحات در چند سال اخیر نگاهی بیندازیم که کاملا معکوس با اظهارات اخیرش است:
سازمان مدیریت و برنامهریزی اتاق فکر دولت بود ضمن اینکه کارشناسان زیادی حتی در استانها به دولت کمک میکردند تا تصمیمات بهتری برای اقتصاد کشور اندیشیده شود. حتی در برخی مواقع چندین سناریو توسط این کارشناسان مطرح میشد تا مقامات سیاسی کشور بهترین تصمیم را برای اقتصاد کشور بگیرند. ضمن اینکه جمع و جور کردن کارها از این طریق به راحتی و با سرعت بیشتری انجام میشد اما متاسفانه توسط دولت گذشته منحل شد و مشکلات زیادی را متوجه اقتصاد کشور کرد. از سوی دیگر با انحلال این سازمان، هم این اتاق فکر از بین رفت و هم اداره کشور با مشکل مواجه شد. در این سازمان کارشناسان زیادی فعال بودند و از آنجا که کارها با کار کارشناسی انجام میشد، ویژگیهای مثبتی هم برای کشور بر جای گذاشت اما با انحلال این سازمان عملا تمام کارایی مثبت آن از بین رفت...
غیرفعال شدن شورای اقتصاد و انحلال سازمان مدیریت بیانگر این است که مشورتپذیری و حرکت بر اساس خرد جمعی در دولت احمدینژاد جایی ندارد.
اگر سازمان مدیریت بود میتوانست بحران ارزی را مدیریت کند...
من اعتقاد دارم انحلال سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور در تاخیر ارائه برنامه پنجم توسعه و لوایح سالانه نقش دارد. وقتی دولت این سازمان را منحل میکند باید از این نوع ضربهها بخوریم.
حال باید از آقای رحیمی دانش پرسید چه اتفاقی افتاده که نظرات ایشان یکباره 180 درجه تغییر کرده است؟!
محمدجعفر عبدی