اخبار ویژه
روایت آشنا از آغاز دوره پسا روحانی
مشاور رئیس جمهور تصریح کرد با انتخابات مجلس، دوره پسا روحانی آغاز شده است.
حسامالدین آشنا در مصاحبه با روزنامه ایران گفته است: دولت روحانی بخشی از مسائل را حل کرد و بخشی از مسائل را ایجاد کرد. بخش اول دوره «پسا روحانی» برای جامعه ما در انتخابات اخیر مجلس اتفاق افتاد. یعنی ما مجلسی داریم که به یک معنا، نه اصولگرا است نه اصلاحطلب و هویت سیاسی تثبیتشده ندارد. در دولت بعدی یا انتخابات ریاست جمهوری بعد، میتواند اتفاق مهمتری بیفتد، به این معنی که ممکن است جریانی در انتخابات بعدی روی کار بیاید که کاملا تکلیف کشور را معلوم کند و تکلیف کشور به یک معنا یکسره شود.
او در پاسخ به این سوال که «این تکلیف در نسبت به میان چه چیزهایی مشخص میشود؟» تصریح میکند: در نسبت به فهرست مسائل موجود سیاست خارجی، سیاست داخلی، سیاست فرهنگی و سیاست اقتصادی. فکر میکنم جریانهایی کاملا خود را آماده کردند تا کشور مسیر خود را تغییر دهد و از مسیر مرسومی که تاکنون در 40 سال گذشته بوده است، عبور نکند.
به گزارش مشرق، خبرنگار ایران سپس از آشنا میپرسد: «فکر میکنید این جریان، همانی است که شعارهای تند میدهد؟» و او پاسخ میدهد: حتما شعارهایش تند خواهد بود.
رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری مجددا تصریح میکند: ممکن است آقای روحانی به گونهای فرود بیاید که جامعه بگوید ما راهی جز اینکه همین مسیر را ادامه دهیم، نداریم. در این صورت کار برای خیلیها سخت میشود.
اظهارات آشنا در حالی است که اکثریت منتخبان مجلس جدید، هویت انقلابی و اصولگرایانه دارند و اتفاقا به همین دلایل است که به تصریح آقای آشنا، دوران «پسا روحانی» آغاز شده است؛ دوره بازگشت به اصول انقلاب و عقلانیت و شجاعت و تدبیر و کار و تلاش و بیاعتمادی به دشمن و اعتماد به ظرفیتهای داخلی.
سونامی کرونا در آمریکا 27 میلیون بیکار و 50 میلیون گرسنه
در حالی که شمار بیکاران در یک ماه اخیر به نزدیک 27 میلیون نفر رسید، گزارشهای رسمی حاکی از آن است که حداقل 50 میلیون شهروند آمریکایی قادر به خرید و تهیه غذا نیستند.
رئیس موسسه آمریکای عاری از گرسنگی اعلام کرد در حال حاضر بیش از 50 میلیون آمریکایی زیر خط فقر زندگی میکنند و توان خرید غذای روزمره خود را ندارند.
راشا تودی در گزارشی اعلام کرد: در سراسر آمریکا، صفهای طولانی در مقابل بانکهای غذا در حال شکلگیری است. بسیاری از ایالتها فشار بیکاری ناشی از ویروس همهگیر کرونا را احساس میکنند. خانوادههای نیازمند نیز چشم به کمک دولت فدرال دارند. بر اساس گزارش سازمان غذا و داروی آمریکا، ثبتنام برای دریافت غذا از ماه مارس تاکنون 40 درصد افزایش یافته است.
جول برگ مدیر ارشد اجرایی موسسه «آمریکای عاری از گرسنگی» به راشا تودی گفت: قبل از این بحران، 37 میلیون آمریکایی توان خرید مواد غذایی کافی را نداشتند. اما احتمالا این آمار اکنون دستکم 50 میلیون یا بیشتر است، مشکل اصلی پول خرید غذاست.
به گزارش راشا تودی، تعداد افرادی که توان خرید غذا را ندارند بیشتر هم خواهد شد، زیرا آمار بیکاران در حال عبور از تعداد بیکاران دوران رکود بزرگ آمریکاست. نظرسنجی اخیر موسسه «آمریکای عاری از گرسنگی» نشان میدهد میزان گرسنگی در میان کودکان پنج برابر افزایش یافته است. بر اساس این نظرسنجی، 37 درصد والدین حجم وعده غذایی را کم کرده یا به طور کامل از وعده غذایی برای کودکانشان صرف نظر کردهاند.
جول برگ گفت: طی چند هفته گذشته، دو عامل موجب افزایش میزان گرسنگی در آمریکا شده است. یکی، از بین رفتن مشاغل. آمار بیکاری در حال حاضر به اندازه میزان بیکاری در اوج رکود است. در دوران رکود، 4 سال طول کشید تا این اندازه آدم بیکار ایجاد شود، اما اکنون ظرف چند هفته این تعداد بیکار شدهاند. دلیل دوم این است که ما در آمریکا برنامه غذا در مدارس داریم. 29 میلیون کودک در مدارس خود ناهار کامل میخورند. بسیاری از این کودکان از خانوادههای کمدرآمد و یا متوسط رو به پایین هستند. اما در حال حاضر این وعدههای غذایی تقریبا از بین رفته است.
میلیونها شغل را کرونا نابود میکند یا شما که بخش مسکن را تعطیل کردید؟!
وزیر مستعفی راه و شهرسازی میگوید پیشبینی میشود 3 میلیون نفر به خاطر کرونا بیکار شوند.
عباس آخوندی در کانال تلگرامی نوشت: کرونا عرضه و تقاضا را همزمان تحتتاثیر قرار داده و اقتصاد را به سمت یک رکود تورمی سخت به پیش میراند. با توجه به آثار مستقیم کرونا بر اشتغال که برآورد میشود به بیکاری 3 میلیون شاغل موجود و تعطیلی هزاران کارگاه و بنگاه کوچک و متوسط بیانجامد که ممکن است برای مدتها نتوانند فعال شوند، مداخله فوری و هدفمند دولت را ضروری ساخته است.
پیش از ارزیابی بسته حمایتی اعلام شده از سوی دولت ضرورت دارد به این نکته توجه شود که کمتوجهی و یا عدم تناسب تدابیر اتخاذی و اندازه فاجعه و یا اقدام دیرهنگام میتواند منجر به مخاطره افتادن همبستگی ملی شود. لذا حفظ همبستگی اجتماعی برترین راهبردی است که باید در ارائه هر سیاستی مورد توجه قرار گیرد. در همین راستا، جانمایه سیاستهای پیشنهادی باید اهداف اجتماعی و افزایش سرمایه اجتماعی دولت و گسترش امنیت، صلح و امید اجتماعی در سطح ملی باشد. تنها در این صورت است که اقتصاد میتواند مورد بازآفرینی قرار گیرد و از این دوران سخت عبور کند.
به گمان من، بسته یکصد هزار میلیاردی دولت و جدول توزیع آن هیچ تناسبی با میزان عمق فاجعه ندارد. مشخصا پیشنهادمن انتشار معادل ریالی دستکم 20 میلیارد دلار اوراق مشارکت به پشتوانه داراییهای صندوق توسعه ملی و تخصیص آن جهت حمایت از خانوارها و کسب و کارهای کوچک و متوسط با هدف حفظ سطح اشتغال موجود است.
اگر فرصتی دست داد، مستقلا درباره اقتصاد سیاسی حساب ذخیره ارزی پیشین و صندوق توسعه ملی، نرخ بهرهوری و ذینفعان سود برده از آن خواهم نوشت. عجالتا، نکته مورد تاکید من این است که اگر این صندوق امروز به داد مردم ایران نرسد پس کی میخواهد به طور موثر عمل کند. چه توسعهای موثرتر از حفظ کلیت همبستگی اجتماعی و اقتصاد ملی ایران وجود دارد؟ چه طرح و پروژهای وجود دارد که از نجات اقتصاد ایران از وضعیت وجود مهمتر باشد؟
وی همچنین طی یادداشت مفصلی، سیاستهای دولت روحانی در مقابله با کرونا را زیر سوال برد و نوشت:
* دو نقد کلی به دولت وارد است. یکی ابهام در مورد منطق تصمیمگیری دولت و دیگری نحوه ارتباط دولت با مردم است.
آن هم مسئلهای که به زندگی تکتک مردم مرتبط است و ارتباط آمرانه نه تنها کمکی به پیشبرد اهداف دولت نمیکند که ممکن است تبدیل به ضد خود شود.
نظریهپردازیهای آقای آخوندی درحالی است که در طی 5 سال وزارت، عملا فرصتهای رونق اقتصاد در بستر بخش مسکن را از کشور دریغ کرد. و به خاطر دهنکجی به ساخت و ساز در این زمینه، هم رکودی عمیق را به این بخش که میتوانست شغل در تیراژ چند میلیونی ایجاد کند، تحمیل کرد و هم تورمی سنگین را متوجه زندگی مردم نمود؛ به نحوی که فقط در یک سال گذشته در اثر انباشت تقاضا و نقصان تولید، تورم 128 درصدی در بخش مسکن پدید آمد.
بخش مسکن با 120 شاخه شغلی و صنعتی مرتبط است و عموما نیز نیازمندیهای آن در داخل قابل تامین است. به همین دلیل چرخش چرخ آن با توجه به نیازهای عمومی موجود میتواند چرخ صنایع و کارخانههای بسیاری را بچرخاند.
بنابراین میتوان گفت در حالی که ادعای نابودی میلیونها شغل در اثر کرونا، صرفا یک احتمال است، سوء مدیریت امثال آقای آخوندی قطعا میلیونها شغل را از مردم دریغ کرد.
مؤمنی: سوداگری در بورس خطرناک است دستگاههای نظارتی ورود کنند
رشد حبابی بورس، خطری بزرگ برای اقتصاد کشور است.
فرشاد مؤمنی کارشناس اقتصادی حامی دولت، ضمن بیان مطلب فوق افزود: اگر روند فعلی متوقف نشود، بههمریختگیهای ایجادشده از کانال بورس از نظر مشکلآفرینی برای اقتصاد ملی بسیار بیش از گذشته بوده و بیشتر نیز خواهد شد.
مؤمنی در گفتوگو با ایلنا با اشاره به تحولات روی داده در بازار سرمایه، گفت: رشد خطرناک و حبابی بورس کشور، بزرگترین خطری است که اقتصاد ایران را در سال 99 تهدید میکند و متاسفانه کسانی که میدانند این موضوع چه فجایعی میتواند در سرنوشت بنگاهها و مردم داشته باشد، سکوت کردهاند. او تصریح کرد: باید امیدوار بود که قبل از منتهی شدن این مسیر به بحرانهای عمقیافته جدید، نهادهای نظارتی مسئول، نقش بایسته خود را ایفا
کنند.
اگر شرایط دوران بعد از کرونا را نیز نادیده بگیریم رشد مشکوک چندماهه اخیر بورس در شرایطی که بالغ بر نصف ارزش این بورس به بنگاههای معدنی و به اصطلاح صنعتی وابسته به نفت و گاز و انرژی است که قیمت آنها در مقیاس جهانی سقوط بیسابقه کرده است، معنی مشکوک بودن را بهتر میشود، درک کرد.
این استاد دانشگاه افزود: از منظر ساختار نهادی ضدتولیدی داخلی نیز در شرایطی که کشور بیسابقهترین رکودها را تجربه میکند جهش بورس به اندازه دوبرابر سایر حیطههای تاثیرپذیر از تب سوداگری مانند زمین، مسکن و ارز به وضوح واقعیت را به نمایش میگذارد. مشاهده میشود حباب سهام برخی شرکتهای ورشکسته تا چهار برابر افزایش یافته است. همچنین تورم ارزش داراییهای بورس در دو سال اخیر چیزی حدود 60 درصد از قیمت ارز در سال 97 بیشتر شده و از دوبرابر جهشهای قیمتی مسکن نیز فراتر رفته است. این کارشناس اقتصادی یادآور شد: از سوی دیگر، این تحولات بابی برای زحمت نکشیدن و از طریق سوداگری، برخورداری رانتی و ضدتوسعهای پیدا کردن، فراهم میکند که ریشههای تولید را خواهد سوزاند. مومنی بیان کرد: در همه دنیا سرمایهگذاری در بورس از طریق تمهیدات نهادی سنجیدهای صورت میگیرد تا این منابع مالی در خدمت تامین مالی بنگاهها باشد؛ اما آنچه در ایران مشاهده میکنیم هیچ نسبتی با آن ندارد و هیچ کنترلی بر مناسبات سوداگرانه اعمال نمیشود.
فراکسیون ورشکستههای سیاسی و امید به اختلاف اصولگرایان(!)
ورشکستگان سیاسی و انتخاباتی در پی اختلافافکنی میان منتخبان جدید هستند و عقدههای ناکام خود را از این طریق پیگیری میکنند.
به گزارش جهاننیوز، جریان اصلاحات همچنان از شکست تلخی که در انتخابات یازدهمین دوره مجلس خورد، دچار تشتت در درون خود شده اما همزمان جنگ روانی را علیه مجلسی که اکثریت اصولگرا در آن حضور دارند، آغاز کرده است و هر روز برگی دیگر از تاکتیکهای سیاسی را در رسانههای زنجیرهای رو میکند.
اخیرا روزنامه سازندگی وابسته به حزب اصلاحطلب کارگزاران در صفحه اول خود تصویر رئیس جمهور دولت دهم را با تیتر «سایه احمدینژاد بر سر مجلس» منتشر کرد. موضوعی که اینگونه القا میکرد که گروه سیاسی دیگری در داخل مجلس یازدهم وجود دارد که حرف و خواسته مجزایی دارد.
اینگونه القاسازیها برای تاکتیک تفرقهافکنی در نیروهای اصولگرای مجلس است. در واقع به نوعی اصلاحطلبان تاکتیک قدیمی «تفرقه بینداز و حکومت کن» را سرلوحه کار خود برای مجلس آینده در دستور کار قرار دادهاند. برخی از مقامات و وزرای دو دولت نهم و دهم از حوزههای انتخابیه مختلف وارد مجلس شدهاند که این به سبب شناخته شده بودن آنهاست. اما اینکه القا شود که این افراد احمدی نژادی هستند غیر واقعی است.
روزنامه شرق دیگر جریده اصلاحطلب نیز در تیتر «احمدینژادیها کلید زدند» سعی کرد با همین شیوه بیان کند که فراکسیونی زیر نظر احمدینژاد تشکیل میشود. این تقلا در حالی است که اصولگرایان بهخصوص در تهران با ارائه لیست واحد نشان دادند که میتوانند به اجماع برسند.
روزنامه فرهیختگان نیز در گزارشی با عنوان «فراکسیون امید بر اختلافات مجلس یازدهم» نوشت: اصلاحطلبان در جریان انتخابات مجلس دوشقه شده بودند. به همین دلیل جمع قابل توجهی از چهرههای مشهور جریان اصلاحطلب از حضور در انتخابات صرف نظر کردند و نه شورای عالی اصلاحات و نه حتی شخص خاتمی نتوانستند آنها را مجاب به ثبتنام کنند. یکشنبه بعد از پایان مهلت ثبتنام در انتخابات مجلس روزنامه سازندگی ارگان اطلاعرسانی حزب کارگزاران منتقدانه شورای عالی اصلاحات را هدف گرفت و اعتراض کرد که چرا این شورا نتوانسته به وظایف خود عمل کند و اصلاحطلبان را برای ثبتنام در انتخابات مجاب کند. این روزنامه حتی به این هم اشاره کرد که سیدمحمد خاتمی روز آخر نامنویسی دست به تلفن شده و شخصا بسیاری از فعالان اصلاحطلب را برای ثبتنام دعوت کرده است.
اصلاحطلبان بعد از ناکامی دولت در عمل به وعدهها و عدم ارائه یک کارنامه قابل دفاع از سوی فراکسیون امید، از ریزش بدنه اجتماعی خود به خوبی اطلاع دارند و از ترس عدم کسب رای از حضور در میدان سر باز زدهاند. در این باره سیدمحمد خاتمی هم گفته بود که دیگر با «تکرار میکنم» کسی پای صندوق نمیآید.
ترفندهای رسانهای این جریان برای توجیه ریزش بدنه اجتماعی ادامه داشت و عدم اقبال عمومی در انتخابات به آنها نیز مزید بر علت شد تا هرچه توانشان هست برای بازسازی خود به کار گیرند، ولو اینکه در این مسیر ابزارهایی چون تخریب چهره رقیب و یا حتی تخریب جایگاه مجلس هم مورد استفاده قرار
گیرد.
تاکید مداوم و مکرر بر اینکه منتخبان مجلس آینده صرفا از یک جریان تند سیاسی هستند تنها یکی از این ابزارهاست. اصلاحطلبان در این روزها همچنین تمام تلاش خود را میکنند تا بگویند یک درگیری و چالش بزرگ سیاسی در جریان انتخاب رئیس مجلس شکل خواهد گرفت و لاجرم با رویارویی چهرهها و طیفهای مختلف شکاف عمیقی میان نمایندگان مجلس یازدهم ایجاد خواهد شد.