احترام به دیگران، از نگاه قرآن
صابر جلالوند
انسان موجودی اجتماعی است و بدون روابط اجتماعی نمیتواند به زندگی خویش در دنیا ادامه دهد؛ زیرا نیازهای هر انسانی تنها در اجتماع برآورده میشود و هیچ انسانی به تنهایی نمیتواند همه نیازها بویژه نیازهای احساسی و عاطفی خویش را برآورده سازد.
بنابراین، با توجه به ضرورت حضور اجتماعی و بهرهمندی از اجتماع برای تامین نیازهای فردی و جمعی، لازم است تا افراد اجتماع نسبت به یکدیگر احترام بگذارند تا بتوانند در یک فضای آرام، تعاملات اجتماعی داشته باشند. از همینرو یکی از مهارتهای جامعه پذیری، آموزش و تربیت افراد بر اساس احترام به یکدیگر است؛ آموزههای قرآن نیز به این مهم پرداخته است. نویسنده در این مطلب نگرش قرآن درباره احترام به دیگران را تبیین و توصیههای آن را بیان کرده است.
احترام، عامل انسجام اجتماعی
واژه احترام مصدر باب افتعال از مادّه «حرم» به معناى حرمت داشتن چیزى است. وقتی سخن از احترام به کسی یا چیزی میشود به معنای آن است که شکستن «حریم» آن امر، کاری ناروا و باطل و نادرست است؛ زیرا هر چیزی دارای یک محدودهای است که باید آن را مراعات کرد و عدم مراعات آن حدود و ثغور آن چیز به معنای بیاحترامی به آن کس یا چیز است.
به عنوان نمونه احترام به قانون یا احکام به معنای پذیرش محدودیتهای قانونی است که وضع شده و اگر کسی آن را «هتک» کند و برخلاف قانون عمل نماید، در حقیقت به قانون بیاحترامی کرده است.
از نظر آموزههای قرآن، هر انسانی میبایست حدود و ثغور هر چیزی را بشناسد و به آن احترام بگذارد و هتک نکند؛ زیرا عدم شناخت نسبت به حدود هر چیزی، زمینه ساز مخالفت ناآگاهانه یا نا آگاهانه با آن است. بسیاری از مردم به سبب عدم شناخت در ورطه مخالفت با قوانین تکوینی یا تشریعی میافتند و این گونه به خود و دیگران ضربه و زیان وارد میسازند.
از آنجا که اجتماع انسانی محیطی است که شرایط برای تجاوز به حدود دیگران بیشتر از محیطهای دیگر فراهم است، لازم است تا افراد اجتماع نسبت به حقوق خود و دیگران شناخت داشته باشند و نسبت به مراعات آن اهتمام ورزند.
از تعالیم وحیانی میتوان استنباط کرد که بخش بزرگی از آنها ناظر به روابط اجتماعی است؛ زیرا احکام و قوانین اسلامی، بیشتر از آنکه به طور مستقیم ناظر به روابط انسان با خدا باشد، ناظر به روابط انسان با انسان است؛ چون اگر روابط انسانها با یکدیگر به شکل درست انجام شود، تامینکننده روابط انسان با خدا است؛ چرا که خروجی احکام عبادی در ارتباط با خدا را میتوان در خلق و خوی شخص نسبت به دیگران جستجو کرد؛ از همین رو مومن را کسی دانستهاند که «خلق نیکو» در روابط اجتماعی داشته باشد و حتی پیامبر(ص) هدف و حکمت و فلسفه بعثت پیامبران از جمله خویشتن را «اتمام مکارم اخلاقی» دانسته است.(بحارالانوار، ج 16، ص 210؛ ج 70، ص 372) این بدان معناست که هدف و فلسفه آموزههای وحیانی از جمله آموزههای دستوری و احکام و قوانین آن، دستیابی انسان به «اخلاق نیک» است. از همینرو وقتی از احترام، تکریم، تعظیم و حرمت نهادن نسبت به شعائر الهی و حدود و قوانین آن سخن به میان میآید، به معنای احترام گذاشتن به حقوق انسانی و تکریم انسانها نسبت به یکدیگر است.
به سخن دیگر، هر کسی با احترام گذاشتن به حقوق دیگران، به خود انسانی خویش احترام میگذارد؛ زیرا افزون بر اینکه مراعات حقوق دیگران موجب میشود تا دیگران نیز نسبت به حقوق ما احترام بگذارند و مراعات کنند، عامل اصلی در احترام به خویشتن خویش است و این نشان دهنده دستیابی به کمالات اخلاقی است که هدف بعثت پیامبر(ص) بوده است.
کسانی که به حقوق دیگران احترام میگذارند بستری برای انسجام اجتماعی میشوند؛ زیرا مردم با احترام به یکدیگر در قالب مثلا احترام به قوانین و حقوق اجتماعی میتوانند به همدیگر نزدیک شوند و محبت خویش را ابراز کنند. این محبت میتواند در همه ابعاد از جمله محبت از طریق احسان و انفاقات مالی، صله رحم، همکاری در برّ و تقوا و مانند آنها خودنمایی کند.(مائده، آیه 2)
احترام در قالب حرمت به قوانین اجتماعی
بهترین و کاملترین احترام به دیگران در احترام به قوانین اجتماعی جلوه میکند، زیرا قوانین اجتماعی اعم از شفاهی یا کتبی آن، تامینکننده روابط سالم اجتماعی است، به طوری که هر یک از افراد اجتماع میتواند در سایه قوانین اجتماعی از حقوق حقه خویش بهره مند شود. به عنوان نمونه قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی به گونهای وضع شده تا به دور از هر گونه تبعیض جنسیتی، نژادی، فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و مانند آنها، هر عضو اجتماع از مواهب رانندگی و آثار آن بهره مند شود؛ پس وقتی کسی به قوانین آن احترام میگذارد و مثلا از چراغ قرمز رد نمیشود، نه تنها به حقوق دیگران احترام گذاشته است، بلکه به حقوق خود در قالب احترام به قانون، احترام گذاشته و این گونه خود را از هر گونه خطر جانی و مالی در امان نگه داشته است.
بایدها و نبایدهای قانونی و بلکه اخلاقی در سطح آداب حتی اگر به شکل تجویزی باشد، به افراد اجتماع کمک میکند تا هم به سادگی حقوق دیگران را تامین کنند و هم حقوق خویش را استیفا نمایند؛ زیرا هر کسی بر خلاف قانون و اخلاق عمل کند و هتک حرمت قانون کند، در حقیقت به خویشتن ظلم روا داشته و نخستین کسی که آسیب میبیند خود اوست، هر چند که در ظاهر توانسته است مثلا از چراغ قرمز بگذرد، ولی شرایط را برای آینده خویش دشوارتر ساخته است؛ زیرا گسترش هنجارشکنی به شکل یک پدیده اجتماعی موجب میشود تا خود این فرد که مثلا عنوان نخستین هنجارشکن را برای خود رقم زده است، در آینده متاثر از هنجارشکنی خویش مورد تعدی و تجاوز قرار گیرد و حقوق حقه او نادیده گرفته شود.
وقتی در قانون بیان شده که جان و مال و عرض افراد اجتماع محترم است(نساء، آیه 92؛ اسراء، آیه 33؛ فرقان، آیه 68)، نادیده گرفتن این قانون و هتک و بیاحترامی نسبت به آن به معنای آن خواهد بود که شخص در آینده نتواند در چنین اجتماعی زندگی سالمی داشته باشد؛ زیرا هنجارشکنی و حرمت شکنی نسبت به قانون به سرعت به یک پدیده اجتماعی تبدیل میشود که خود شخص و خانوادهاش را نیز متاثر از آن میسازد.
بر اساس آموزههای قرآنی، احترام به قوانین اجتماعی از جمله حرمت و احترام نسبت به عرض و آبروی افراد لازم و ضروری است تا اجتماع در مسیر سالم و سلامت قرار گیرد. هیچ کسی حق ندارد نسبت به جان و مال و عرض خویش بیتفاوت باشد و کاری کند که موجب بیاحترامی نسبت به او شود؛ در حقیقت اگر شخص، امانتدار مال و جان و عرض خویش است، به او این اجازه شرعی داده نمیشود که خودکشی کند(بقره، آیه 195)، یا عرض و آبروی خویش را ببرد یا مال خویش را تباه سازد که قوام اجتماع بدان است.(نساء، آیه 5)؛ همچنانکه اسلام اجازه نمیدهد دیگران به جان و مال و عرض او تعدی و تجاوز کنند و موجب قتل و یا نابودی مال یا هتک حرمت و عرض و آبروی او شوند.(فتح، آیه 25؛ نساء، آیه 92؛ بقره، آیات 14 و 15؛ حجرات، آیات 11 و 12)
خدا در قرآن از پیامبر(ص) و مومنان میخواهد تا علاوه بر مراعات قوانین بویژه قوانین جهانی از جمله عدالت، وفا به عهد، امانتداری و احترام به این اصول اساسی حتی نسبت به دشمنان(مائده، آیات 2 و 8) تا میتوانند در ایجاد محبت و الفت میان مردم تلاش کنند و با احترامگذاری نسبت به یکدیگر این فرصت را فراهم آورند تا قلبهای مردم نسبت به یکدیگر گرایش یابد و رفتاری برادرانه و مبتنی بر اخوت ایمانی و انسانی در پیش گیرند. از همین رو سلام و تحیت فرستادن به دیگران و پیشگامی در این امور به عنوان یک رفتار کریمانه مطرح است؛ زیرا با این رفتار دیگران را تکریم کرده و احترام میگذاریم و دلهای آنان را به سوی خود جلب و جذب میکنیم.(انعام، آیه 54؛ حجر، آیه 88؛ شعراء، آیه 215)
احترام به دیگران در مجالس خیلی مهم است؛ از همین رو از مومنان میخواهد تا به یکدیگر احترام بگذارند و افزون بر سلام و تحیت، برای احترام به دیگران جایی در مجالس برای آنان باز کنند و در مجالس خاص به گونهای عمل کنند که موجب رنجش خاطر و آزار و اذیت میزبان نشوند و اگر پایان مجلس و برنامهای را اعلام کردند، دیگر ماندن در آن مجلس جایز نیست؛ زیرا نشانه بیاحترامی به میزبان و صاحب مجلس است.(مجادله، آیه 11)
احترام به قانون، احترام به دیگران است
به هر حال، از نظر قرآن، احترام به دیگران با احترام به قوانین اجتماعی گره خورده است و کسی که بخواهد واقعا به دیگری بلکه حتی به خویشتن خویش احترام بگذارد، میبایست به قوانین موجود که در قالب قوانین حقوقی و کیفری و حتی آداب و رسوم اخلاقی سامان یافته است، احترام بگذارد و با تعظیم شعائر و قوانین موجود اجتماعی این عمل را انجام دهد و حرمتشکنی و بیاحترامی نسبت به خود و دیگران نداشته باشد.
در حقیقت کسی که به تعظیم و تکریم قوانین و شعائر اجتماعی که همان شعائر و قوانین الهی و سنتهای خداوندی حاکم بر اجتماع است،(یوسف، آیه 76؛ بقره، آیات 194 و 217؛ مائده، آیه 2 و 97)، میپردازد و به رعایت شعایر الهی و تعظیم آن اهتمام میورزد (مائده، آیه 2؛ حج، آیات 30 و 32)، با این شیوه به احترام و تکریم مومنان و تعظیم آنان پرداخته است.(بقره، آیه 125؛ حج، آیه 26)
به سخن دیگر، تعظیم و تکریم قوانین همان تکریم دیگران و خویشتن است. البته خدا در قرآن تاکید دارد کسانی که بیشترین اهتمام را نسبت به قوانین الهی دارند و تلاش میکنند تا همه آنها را چنانکه هست انجام دهند، از موقعیت ویژهای برخوردار خواهند شد؛ زیرا کسی که به قوانین الهی احترام میگذارد، نشان میدهد که به حقوق دیگران توجه خاص دارد و همین امر موجب میشود تا در پیشگاه خدا از موقعیت برتری برخوردار باشد. بر همین اساس، در آیات قرآن خواسته شده تا عالمان خداپرست و خداترس (مجادله، آیه11) باید مورد احترام و تکریم قرار گیرند؛ زیرا اینان بیشترین تعظیم و احترام به قوانین را دارند و خدا کسانی که به حقوق و قوانین احترام میگذارند مورد تکریم قرار میدهد و از دیگران خواسته است تا آنان را مورد تکریم قرار دهند تا ارزش این معنا دانسته شود که تکریم به قانون تکریم به خویشتن خویش است.(همان)
در آیات قرآن به جزئیات روشهای اجرای احترام به دیگران در قالب قوانین و احکام دستوریاشاره شده است که پرداختن به همه مصادیق آن بیرون از حوصله این مقاله است و به همین میزان بسنده میشود.