پيامدهاي تداوم غفلت از ياد خدا (خوان حکمت)
سرّ مكتوم كردن امر قيامت این است كه اگر كسي از جريان مرگ خود باخبر باشد، يا از جريان معاد با خبر باشد؛ توبه را ميگذارد براي آن لحظه آخر، اهل تَسويف ميشود. در روايات هم آمده كه اهل تَسويف معذّبند! اينهائي كه سُوفَ، سُوفَ میكنند. سُوفَ اَتُوبُ، سُوفَ اَفعَلُ، سُوفَ كَذا و كَذا. اينها كه سُوفَ سُوفَ میكنند، اهل تَسويف اند و در روايات مذمّت شده اند. چون حكمت در اين است كه اصل مرگ، وقت مرگ و جريان معاد را انسان نداند؛ لذا خداي سبحان آن را فقط به كساني عطا كرد كه لُو كُشِفَ الغِطاءْ مَا ازْدَدْتُ يَقيناً (1) شعار آنهاست.
روش قرآن كريم براي متذكّر شدن كفّار
قرآن كريم میفرمايد: اينها چرا متذكّر نمیشوند و خيال میكنند كه میمانند؛ در حالي كه مسافرند و مسافر ره توشه میخواهد. چرا غافلند؟ گاهي خداوند اينها را شُوقاً اِلَي الثَّواب به نعمتهاي الهي متذكّر میكند، گاهي خُوفاً مِنَ العِقاب اينها را تهديد میكند كه اگر خداي سبحان خواست شما را عذاب كند، چه عاملي میتواند شما را نجات بدهد؟ بالأخره غالب افراد بشر يا خُوفاً مِنَ العِقاب عبادت میكنند، يا شُوقاً اِلَي الثَّواب؛ يا خُوفاً مِنَ النّار، يا شُوقاً اِلَي الجَنَّه. لذا قرآن كريم گاهي از تطميع و تَحبيب و ترغيب، گاهي هم از تهديد و تخويف و امثال ذلك استفاده میکند. گاهي میفرمايد: مَنْ يَرزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الاَرض(2)، كي به شما روزي میدهد؟ اين ترغيب به ثواب و فيض و دريافت نعمت است. گاهي میفرمايد: مَنْ يَكلَؤُكُم بِاللِّيلِ وَ النَّهارِ مِنَ الرَّحمن(3). اگر خداي سبحان خواست تنبيهتان كند، كي شما را حفظ میكند؟تنها حافظ، خود خداست!
مسأله ليل و نهار، يعني در تمام مدّت عمر؛ كنايه از استمرار زمان است. تقديم « ليل » بر (نهار) هم در اينگونه از موارد براي آن است كه خطرات، نوعاً در تاريكیها میآيد، در شب رخنه میكند. گاهي مسأله كسب فيض است، آنجا (نهار) را بر «ليل» مقدّم میدارد، براي اينكه كسب فيض و طلب رزق، غالباً در نهار است. گاهي كه در مقام تهديد و تخويف و ارعاب است، شب را مقدّم میآورد. منظور از ليل و نهار، يعني در طول زمان. به اينها بگو كي شما را در تمام مدّت زمان حفظ میكند؟
پيامدهاي غفلت دائمي از ياد خدا در قرآن كريم
بَلْ مَتَّعنَا هؤلآءِ وَ آبائَهُمْ حَتّي طالَ عَلِيهِمُ العُمُر(4)؛ اينها مدّتي در خانوادههاي متنعّم و مرفّه زندگي كردند، يا در قبيله مرفّه زندگي كردند؛ اين طول كشيده. اگر غفلت طولاني بشود، همين پيامدهاي تلخ را دارد. در سوره حديد فرمود: چون طول كشيده، قلبشان قاسي شده. آيه 16 سوره مباركه حديد اين است كه: اَلَمْ يَأنِ لِلَّذينَ آمَنُوا اَنْ تَخشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكرِ اللهِ وَ مَا نَزَلَ مِنَ الحَقّ وَ لا يَكُونُوا كَالَّذِينَ اُوتُوا الكِتابَ مِنْ قَبلُ فَطالَ عَلَيهِمُ الاَمَدْ فَقَسَتْ قُلُوبُهُم.
شما ببينيد اين چشمههائي كه از دامنههاي كوه میجوشد، بعضي آب زلال و بدون اَملاح دارند؛ ساليان متمادي است كه آن ريگها و سنگهاي درون آن چشمه همچنان شفاف است، با اينكه اين از درون لجن و گِل در میآيد! اينطور نيست كه زير زمين لوله كشي باشد! دو متر را شما بكنيد، میبينيد پُر لجن است، گِل است. از لاي گِل اين آب شفاف و صاف در میآيد! مثل اينكه اين شير را فرمود: مِنْ بِينِ فَرَثٍ و دَم ما لَبن خالص در میآوريم؛ اينطور نيست كه آنجا لوله كشي باشد! اين طرفش فَرث است، يك طرفش دَم است؛ بين اين فَرث و دَم، بين اين دو جدار و جداره اين مايع طيّب و طاهر در میآيد! خُب آني كه نمیگذارد مخلوط بشود، هُوَ الله است!!
شما اين ريگ ها را كه میبينيد، الآن هزار سال است بعضي از اين چشمههاي جوشان دامنه قلّه دماوند دارند آب تحويل مردم میدهند! يك لكه جِرم يك سانتي روي اين سنگها نيست، با اينكه ساليان متمادي است كه دارد میجوشد؛ چون چيزي همراه او نبود! اين شفاف و صاف است. امّا اگر يك چيزي از رسوبات داشته باشد، مثل بعضي از چشمههائي كه با اَملاح همراهند. اين بعد از چند مدّت، و لو همين چند مدت كوتاهي كه گذشت، جلوي خودش را میبندد. میبينيد بعضي از چشمهها كنارش صخرههائي است كه اين صخرهها قديم نبود، مثلاً 200 سال قبل نبود و اين صخره محصول جِرمهایروي همين اَملاح است. اين آب آلوده به اَملاح كه میآيد، چون با اَملاح همراه است؛ اوّلين كاري كه میكند، راه خودش را میبندد. آن علفها را هم خشك میكند، نه میگذارد اين علفهاي بيچاره سبز بشوند، نه میگذارد تشنههاي بعدي سيراب بشوند، نه خودش میتواند برود؛ اين چشمه همان جا دفن میشود. براي اينكه جلوي خودش را خودش بست! اينجا كه كوه نبود، سنگ نبود، سنگ چين هم نبود، سدّي هم نبود! آرزو همين طور است، خيال همين طور است، معاصي همين طور است؛ جلوي خود آدم را میبندد! اين وجَعَلْنَا مِنْ بَينِ اَيديهِمْ سَدّاً وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً (5)، اين اَملاح و رسوبات خود آدم است در حقيقت!
عوامل داخلي و خارجي ضلالت در كلام امير مؤمنان(ع)
درست است كه نفس مُسوّله هست، نفس اَمّاره هست و غَلَبَنِي هَواي(6) هست، شهوت بر من غالب شده است، هست؛ امّا اَسعَدَهُ عَلي ذلِكَ القَضاء(7) هم هست. اين در بيان نوراني حضرت امير(ع) در دعاي كميل داخل و خارج، هر دو را گفته. فرمود: شهوت من، غَلَبَنِي هَواي و امثال ذلك هست؛ و امّا اَسعَدَهُ عَلي ذلِكَ القَضاء، قضاي الهي هم به همين نفوذ ابليس و شيطان است كه گفت: لَاَحتَنِكَنَّ ذُرِيَّتَهُ(8).من سوار میشوم، از اينها سواري میگيرم، دهنه اينها، حَنَك اينها، تحت حَنك اينها دست من است؛ اِحتَنَكَ الفَرَس؛ يعني سوار اسب شد، دهنه زد، حَنَك و تحت حَنَكش را گرفت. شيطان گفت: من سواري میخواهم؛ لَاَحتَنِكَنَّ ذُرِيَّتَهُ. اينها هم كه دارند گناهي میكنند، به او دارند سواري میدهند.
منتها فرشتهها انسان را پرواز میدهند، عامل بعيد، فرشتههاي الهي است؛ عامل قريب عقل است و فطرت. شيطان انسان را میخواباند، از او سواري میگيرد؛ عامل بعيد شيطان است و عامل قريب شهوت و غضب. كه گفت: اِتَّقُوا اِنَّ الهَوي، حَيضُ الرِّجال(9). آن بزرگان گفتند: اگر با تقوا بوديد، طاهريد؛ و اگر كسي بیتقوا بود، حيض شده است و انسان حائض از عبادت الهي محروم است، از عمود دين محروم است.
عاقبت غفلت از ياد خداي سبحان
اينكه فرمود: ما اين كار را انجام میدهيم، ما خودمان میآئيم، اينها ما را نمیبينند؛ براي اينكه: لا تَعمَي الاَبصارْ وَ لكِنْ تَعمَي القُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُور(10). اگر در سوره مباركه حديد فرمود: طالَ عَلَيهِمُ الاَمَدْ فَقَسَتْ قُلُوبُهُم، همين است؛ تشبيه معقول به محسوساش همين است. كه اگر با رسوبات همراه باشد، يك مقدار طول بكشد؛ میشود (قَسي). قساوت قلب از همين جا نشأت میگيرد. مثل قَساوت آن سرزمين که از ادامه اين آب با اَملاح پيدا شده، و گرنه آنجا صخرهاي در كار نبود!در سوره حديد فرمود: طالَ عَلَيهِمُ الاَمَد. اگر طول بكشد، آدم يك مقداري در غفلت به سر ببرد؛ همين مشكل را دارد! فرمود: ما بارها آمديم، خودمان را نشان داديم؛ چراغهائي را خاموش كرديم، قبيلههایي را از بين برديم و گروهي را روي كار آورديم؛ چرا ما را نديدند: اَنّا نَأتِي الاَرضَ نَنْقُصُهَا مِنْ اَطرافِهَا (11).
بيانات حضرت آيت الله جواديآملي (دام ظلّه) در جلسه درس تفسير سوره مباركه انبياء در جمع طلاب و فضلاي حوزه علميه قم ـ 11/ 8/ 1389
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) غرر الحكم/ 119 (2) يونس/ 31 (3) انبياء/ 42 (4) انبياء/ 44 (5) يس/ 9
(6) اقبال الأعمال/ 72 ـ ( فَصلُ فِيمَا نَذكُرُه مِنْ اَدعيه تتكرّر (متكرّره) كلّ ليله مِنه وَقت السَّحَر )
(7) مفاتيح الجنان/ دعاي كميل (8) اسراء/ 62
(9) ر. ك: مثنوي معنوي/ دفتر ششم/ بيت 2935 (10) حج/ 46 (11) رعد/ 41 و انبياء/ 44
خوان حکمت در ماه مبارک رمضان روزهای زوج منتشر می شود