منطق قدرت (3)(پرسش و پاسخ)
پرسش:
از منظر آموزههای وحیانی، قدرت در منظومه فکری و عملی فرد مسلمان و جامعه اسلامی از چه جایگاه و پشتوانه منطقی برخوردار است؟
پاسخ:
در دو بخش قبلی پاسخ به این سوال، وجوه تمایز منطق قدرت در نظام طبیعت و نظام اسلامی را با مباحثی همچون: ملزومات جامعه اسلامی و دارا شدن اقتدار درونی و بیرونی، تفاوت قدرت و قوه، اقتدار ملی، تحصیل قدرت و وحدت را مطرح کردیم.
اینک در ادامه دنباله مطلب را پی میگیریم.
منطق اسلام در مسئله قدرت
منطق اسلام در اینجا چیست؟ آیا اسلام قدرت را تبلیغ کرده است یا ضعف را، و یا نه قدرت و نه ضعف را به این معنا تبلیغ نکرده است؟ جواب این است که اسلام به یک معنا قدرت را تبلیغ کرده است ولی قدرتی که
نه تنها قدرت نیچهای (نیست) بلکه قدرتی است که از آن همه صفات عالی انسانیت مانند مهربانی، رحم، شفقت و احسان برمیخیزد.
(تجلی پیام، شهید مطهری، ص 527)
در اسلام بدون شک، دعوت به قدرت و توانایی شده است و نصّ قرآن و احادیث ماست. دیگران هم که در موضوع اسلام مطالعه کردهاند، اسلام را در میان ادیان به این مشخصه شناختهاند که هیچ دینی بهاندازه اسلام پیروان خود را به قوت و قدرت دعوت نکرده است. ویل دورانت در جلد یازدهم کتاب تاریخ تمدن که اختصاص به تاریخ تمدن اسلام دارد، این جمله را میگوید: «هیچ دینی بهاندازه اسلام، مردم را به قدرت و قوّت دعوت نکرده است.
آیات مربوط به قدرت
در این زمینه در قرآن مطلب خیلی زیاد است. یک جا خطاب به یحیی میفرماید:
«یا یحیی خذ الکتاب بقوّه» (مریم- 12)
آیاتی که در اول سخنم [آمد را] ببینید با چه حماسهای راجع به اینکه مومنین مردمی قوی هستند و هرگز ضعف و وهن را به خودشان راه نمیدهند سخن میگوید!
«و کاین من نبی قاتل معه ربیون کثیر فما و هنوا لما اصابهم فی سبیل الله و ما ضعفوا و ما استکانوا و الله یحبّ الصّابرین». «چه بسیار پیامبرانی که مردانی الهی همراه آنان جنگیدند و با باطل نبرد کردند و هرگز سستی پیدا نکردند و ضعف نشان ندادند و خداوند مقاومتکنندگان را دوست میدارد» (العمران- 146)
در جای دیگر میفرماید: «انّ الله یحبّ الّذین یقاتلون فی سبیله صفّاً کانّهم بنیان مرصوص» (صف-4)
خداوند مردمی را که در راه او میجنگند و مانند دیواری روئین و فلزی که هیچ قدرتی نمیتواند آنها را از جا بکند و حرکت دهد، ایستادگی میکنند، دوست دارد. باز در این زمینه میفرماید: «محمّد رسول الله و الّذین معه اشداء علی الکفّار رحماء بینهم» (فتح-29) و امثال این آیات در قرآن زیاد است. (تجلی پیام- ص 528)
شجاعت در اسلام یک حقیقت ممدوح است. عزت (یعنی مقامی منیع داشتن) و در آن حد قدرت داشتن که کسی نتواند انسان را خوار و ذلیل کند، در اسلام امری ممدوح است. ببینید قرآن راجع به مقابله با دشمن چه میگوید:
و اعدّوا لهم ما استطعتم من قوّه و من رباط الخیل ترهبون به عدوّ الله و عدوّکم» (انفال-60)
در مقابل دشمن تا آن حد نهایی قدرتتان نیرو تهیه کنید که دشمن هرگز نتواند به شما طمع ببندد. در آیه دیگری میفرماید:
و قاتلوا فی سبیل الله الّذین یقاتلونکم و لاتعتدوا ان الله لایحبّ المعتدین» (بقره-19) با کسانی که با شما نبرد میکنند به نبرد بپردازید ولی تجاوز نکنید. «و لاتعتدوا» یعنی با دشمن هم که نبرد میکنید حق و عدالت را هرگز فراموش نکنید. در تفسیر این آیه گفتهاند: با دشمن که نبرد میکنید تا آن وقت ادامه دهید که دشمن نبرد را ادامه میدهد. اگر دشمن گفت: «تسلیم» و اسلحه را زمین گذاشت، شما دیگر اسلحه به کار نبرید، که این اعتداء و تجاوز است. پیرمردها را نکشید، بچهها و زنها را نکشید و معترض آنها نشوید، به کسی که از میدان جنگ بیرون رفته است، کاری نداشته باشید. فقط با کسی که با شما نبرد میکند، در کمال نیرومندی نبرد کنید. اینها یک سلسله دستورهاست که در قرآن مجید هست، که باز هم آیاتی شبیه به این آیات در قرآن وجود دارد.
ادامه دارد