اخبار ویژه
مشاور خاتمی به ضدانقلاب پیوست «انتخابات را تحریم کنیم»!
عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان میگوید: بالاخره باید «اصلاحطلبان واقعی» و «حکومتمحور» از هم متمایز شوند.
عبداله ناصری عضو سازمان (منحله) مجاهدین انقلاب و مشاور خاتمی، تصریح کرد: ارائه لیست در انتخابات، به معنای همراهی شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان با شورای نگهبان است. نامهنیوز نوشت: بهنظر میرسد اصلاحطلبان از دوراهی ارائه لیست دادن و ندادن عبور کردهاند. شاهد آنکه محمدرضا عارف رئیس شورای عالی اصلاحطلبان اخیراً ضمن ابراز خوشبینی نسبت به رایزنیهای خود با شورای نگهبان تاکید کرد که اصلاحطلبان یک لیست خوب اما غیرائتلافی ارائه میکنند. بر این اساس اختلافات در جریان اصلاحطلب بالا خواهد گرفت زیرا همزمان که برخی به ناگزیری ائتلاف اعتقاد دارند، عدهای از اساس ارائه لیست را نادرست میدانند. عبدالله ناصری، در همین گروه جای میگیرد.
او در گفتوگو با «نامهنیوز» ارائه لیست را همراهی با شورای نگهبان دانست و گفت: «شورای نگهبان مثل ادوار قبلی عمل کرد. با این وصف حتماً لیست دادن اصلاحطلبان مخصوصاً در تهران بسیار معنادار است و حتماً همه جوانب باید درنظر گرفته شود.»
وی افزود: «به نظر من اصلاحطلبان در این دوره نباید لیست ارائه کنند زیرا این شورا تمام کسانی که در این چهار سال از تریبون مجلس به نفع مردم استفاده کرده بودند، رد صلاحیت شده و یک سری نماینده منفعل و یا نسبتاً خنثی تایید صلاحیت شدهاند. در این شرایط لیستدادن شورای سیاستگذاری از تهران به معنای همراهی با شورای نگهبان است.»
ناصری همچنین گفت: «واقعیت این است که من در بین تایید صلاحیتشدگان کسی را سراغ ندارم که با توجه به تجربه مجلس دهم بتواند انتظارات جامعه مدنی از اصلاحات را نمایندگی کند».
وی گفت: ما بالاخره یک جایی باید در برابر این بازی بایستیم و این یعنی ضمن اینکه انتخابات را تحریم میکنیم، لیست ندهیم.
مشاور خاتمی همچنین گفت: بخشی از هواداران اصلاحات بر این باورند که همه اصلاحطلبان تحت هر شرایطی میخواهند با حکومت تعامل کنند و آتش انتخابات یک طرفه نظارت استصوابی باشد. ما اصلاحطلبان و شورای سیاستگذاری باید این باور مردم را یکبار برای همیشه اصلاح کنیم.»
ناصری درباره اینکه موضع او موجب انشقاق و دودستگی در جریان اصلاحات میشود، گفت: «بله، ولی اصلاحطلبان واقعی نمیتوانند به بهانه انشقاق یا شکاف این مسیر لاپوشانی و غیرصادقبودن با مردم را ادامه دهند. درست است که به احتمال زیاد انشقاق ایجاد میشود اما بالاخره یک روزی باید اصلاحطلبان واقعی از اصلاحطلبان حکومتمحور و قدرتطلب جدا و متمایز شوند».
یادآور میشود عبداله ناصری در کنار اصغرزاده یکی از افراطیونی است که به صراحت گفته بود: «دولت روحانی، رحم اجارهای اصلاحطلبان است» و از جهت نگاه ابزاری و نفاقآلود، تنه به تنه گروهکهای نفاق و ضدانقلاب میزند که برخی همراهیها و همسوییهایشان در جهت معارضه است.
یادآور میشود در عرف سیاسی دنیا، اصلاحطلبی در چارچوب قانون اساسی و نظام سیاسی مستقر معنا میشود. و از این جهت ادعای اصلاحطلبی در کنار قطببندی در مقابل حکومت و حاکمیت، ادعایی دروغ و متناقض است.و در واقع چنان رفتاری، معارضه اپوزیسیونی با ژست همراهی است. به همین دلیل هم طیف مذکور به بهانه دروغ تقلب در سال 88، به پیادهنظام آشوب نیابتی دشمن شدن تن دادند.
یادآور میشود در گذشته فقط گروهکهای نشاندار ضدانقلاب مانند سلطنتطلبها، منافقین و بهائیت دعوت به تحریم انتخابات میکردند.
دیپلمات، حقوقدان یا هیچکدام؟
آقای روحانی خود را به عنوان دیپلمات و حقوقدان معرفی کرد اما گفتار و رفتار او نشان میدهد نه دیپلمات است و نه حقوقدان.
روزنامه رسالت در یادداشتی مینویسد: آقای روحانی خود را با دو کلمه دیپلمات و حقوقدان معرفی کرد.
در عرصه دیپلماسی رفتند قراردادی را با آمریکا و پنج کشور امضا کردند و در آن کمترین دقتهای دیپلماتیک و حقوقی را رعایت نکردند. برخی شروط رهبری، مجلس و شورای عالی امنیت ملی را نادیده گرفتند و در اجرا گرفتار شدند.
همین باعث شد همه تعهدات خود را عمل کنند و آمریکا نه تنها به تعهدات خود عمل نکرد بلکه قرارداد را پاره کرد و بر حجم و وزن و قافیه تحریمها در طول و عرض و ارتفاع افزود: الان به جایی رسیدهاند که وزیر خارجه ما را به آمریکا راه نمیدهند. به هواپیمای او در آلمان بنزین نمیدهند و او را هم در فهرست تحریمها گذاشتهاند. معلوم شد از ادب و آداب دیپلماتیک چیزی نمیدانند.
در عرصه حقوقدانی معلوم شد از حقوق بینالملل، روابط بینالملل و شناخت حریف و شناخت حریم منافع ملی چیزی نمیدانند اما ادعای آنها گوش فلک را کر کرده است. ترامپ فرمانده ارشد نظامی ما که مهمان دولت عراق بود با یک فرمانده ارشد عراقی را ترور میکند. دنیا این عمل را تقبیح میکند. مجلس ما ترامپ و دار و دسته نظامی آمریکا را به عنوان تروریست محکوم میکند و مصوبهای با صددرصد آراء به تصویب میرساند. رئیس دیپلماسی دولت هنوز معتقد است با این تروریست قمارباز و حرامزاده باید مذاکره کرد، کجای این رویکرد با مبانی عقلی و حقوقی و دیپلماتیک میخواند.
در عرصه داخلی این حقوقدانی و دیپلماتمنشی فراموش میشود با منتقدین با بدترین لحنها سخن میگویند و تا کنون 52 ناسزای سیاسی و... به منتقدین در پاسخ به نقدهای دلسوزانه و مشفقانه دادهاند.
طرح برخی حرفها بهگونهای است که در صدق و کذبش رئیسجمهور محکوم است. مثلا میگوید شما در جلسات خصوصی و محرمانهتان گفتید فلان... خوب اگر این دروغ است چرا رئیسجمهور باید حرف دروغ بزند. اگر راست است رئیسجمهور چه حقی دارد در جلسات خصوصی رقبا شنود بگذارد.
در این دوره صلاحیت چند نفر از دوستان وی رد شده که همین تعداد و یا بیشتر از آن صلاحیت رقبای حزب رئیسجمهور را شورای نگهبان طبق قانون رد کرده است.
دفتر ریاستجمهوری با دفتر شورای نگهبان چند قدم فاصله دارد رئیسجمهور نمیتواند زیر سقف گفتوگو، شبهه رد آنها را حل کند. چطور میرود 2 سال با دشمن ملت مذاکره میکند آنهم برای هیچ. اما حاضر نیست 2 ساعت با دوست آنهم حقوقدانان و فقهای برجسته کشور گفتوگو کند و مسئله را از باب حفظ امنیت و اقتدار ملی حل کند. مردم در هر انتخابات میخواهند فرصتی برای نقد و داوری عملکرد دولت و مجلس پیدا کنند. این فرصت در ایام انتخابات به آنها داده میشود. مردم میخواهند بدانند رئیسجمهور به کدام یک از وعدههای خود عمل کرده؟ چه به روز ارزش پول ملی آورده است؟ تورم و حجم نقدینگی و رشد اقتصادی را چقدر تحویل گرفته و چقدر الان دارد تحویل میدهد؟
مردم میخواهند بدانند با این حقوقهای نجومی، مدیران دولتی چه گلی بر سر مردم زدهاند و با مشکلاتشان چگونه برخورد کردهاند؟ چرا باید رئیسجمهور با حاشیهسازی و فضاسازی کاذب و تشکیک در اصلیترین و حساسترین وظایف شورای نگهبان موجب تشویش اذهان عمومی شود و نگذارد مردم دوغ را از دوشاب تشخیص دهند.
استانداران و فرمانداران را یکدست کردید حالا از دغدغه انتخاباتی دم میزنید؟!
روحانی در حالی درباره سلامت انتخابات و نظارت بر آن تردیدافکنی کرد که عمده استانداران و فرمانداران برگزارکننده انتخابات از یک طیف خاص دولتی هستند.
روزنامه فرهیختگان نوشت: دولت چه اثری بر انتخابات مجلس داشته و دارد؟ و دوم اینکه دولت در این فرصت چه اقدامی میتواند انجام دهد و چه بهرهای از اقدامات خود خواهد برد؟ در پاسخ به سوال اول باید گفت دولتهای یازدهم و دوازدهم به دو گونه در انتخابات موثر بودهاند؛ یکی به صورت غیرمستقیم و دیگری بهصورت مستقیم.
الف) تاثیرگذاری دولت بهصورت غیرمستقیم حاصل عملکرد ناموفق آن در عمل به وعدههای انتخابات سالهای ۹۲ و ۹۶ و بهعبارتی، ناامید کردن مردم از نهاد انتخابات است. در این دو انتخابات مردم به امید بهبود فضای اقتصادی به حسن روحانی رأی دادند و او را در مواجهه با رقیبانش برگزیدند. وعده چرخیدن چرخ سانتریفیوژها همزمان با چرخش اقتصاد کشور در سال ۹۲ و ایجاد یک میلیون شغل بهصورت سالیانه در انتخابات ۹۶ نمادهایی از شعارهای اساسی دولت بود و تورم افسارگسیخته، رکود منفی 9/5 درصدی، تضعیف ۱۱ پلهای ایران در فضای کسبوکار، رشد ۲۳۹ درصدی قیمت مسکن و تلاطمهای سنگین بازارهای ارز و طلا و افزایش ناباورانه قیمت دلار و سکه، نماد ناتوانی از عمل به این وعدههاست.
در این مورد نظرسنجی از مردم با پارامترهای جزئیتر گویای این است که آنها اصلیترین علت ناامیدی خود و بیاعتمادی و ذیل آن را تشدید مشکلات اقتصادی میدانند. دولت اما به صورت مستقیم هم میتواند بر انتخابات تاثیر داشته باشد. در عین حالی که این روزها روحانی خود را دغدغهمند سلامت برگزاری انتخابات عنوان میکند و حتی ابایی از قیاس وضعیت کنونی با دوران پهلوی هم ندارد، با تغییرات گستردهای که در ترکیب استانداران و فرمانداران ایجاد کرده، و این شائبه را میان مردم، فعالان رسانهای و کارشناسان سیاسی و اجتماعی ایجاد کرد که نکند حضور بسیار پررنگ یک جریان خاص سیاسی میان برگزارکنندگان انتخابات، تاثیری بر سلامت و شمارش رای مردم بگذارد.
گزارشهای مختلف از انتصاب استانداران و فرمانداران توسط وزارت کشور در یکی، دو سال گذشته گویای این است که کفه ترازو بهصورت محسوسی به سمت اصلاحطلبان و بعضاً اصلاحطلبان رادیکال سنگین شده و حالا این افراد هستند که میخواهند انتخابات را برگزار کنند. براساس این گزارشها، از جمع ۳۱ استاندار کنونی کشور، ۲۷ نفر گرایش اصلاحطلبی دارند، یک نفر اصولگراست و سه نفر از نزدیکان حزب اعتدال و توسعه هستند. علاوه بر این، از حدود ۴۳۰ فرماندار هم ۳۰۰ نفر آنها تغییر کردهاند که از میان این جمع عظیم تغییرکرده، هماکنون حدود ۲۵۷ نفر اصلاحطلب هستند، ۲۶ نفر اعتدالگرا، پنج نفر اصولگرا و ۱۲ نفر مستقل که این به آن معناست که از جمع ۳۰۰ فرماندار تغییریافته، ۸۶ درصد اصلاحطلب هستند، ۲ درصد اصولگرا، ۸ درصد اعتدالگرا و ۴ درصد مستقل. پاسخ به سوال دوم، اما آنچنان دشوار نیست.
رئیس دولت در اولین گام در حال تلاش است تا از تغییر ترکیب مجلس به ضرر دولت تا آنجایی که میتواند جلوگیری کند و خود را از یک شکست تاریخی که البته اولین عامل آن عملکرد دولت است، برهاند. از طرف دیگر روحانی سعی میکند این روزها با تداوم و بهروز نگه داشتن دوقطبیهای کاذبی مانند مسئله جنگ یا صلح و مذاکره در عرصه سیاست خارجی که تیم رسانهای نزدیک به وی سالهاست در کشور ایجاد کرده و در آن میدمد، فضای افکارعمومی را از مسائل اصلی منحرف کند و اجازه شکلگیری یک تمرکز عمومی بر مسائلی، چون مشکلات اقتصادی را ندهد.
شرق: سیاست اقتصادی هاشمی و روحانی موجب اعتراض شدید مردم شد
روزنامه اصلاحطلب شرق در گزارشی تصریح کرد تندترین اعتراضات اقتصادی اجتماعی در دولتهای هاشمی و روحانی رخ داده است.
این روزنامه در گزارشی با عنوان «برنامه اقتصادی دولت هاشمی رفسنجانی منجر به اعتراضات اجتماعی شد»، نوشت: مطمئنا گستردهترین اعتراضها مربوط به شورشهای اجتماعی و اقتصادی مردم حاشیهنشین بوده است: مانند آنچه در آبان 98 رقم خورد. اگر بخواهیم مقایسهای میان اعتراضهای سیاسی و اقتصادی داشته باشیم. باید اعتراف کنیم که پتانسیل بالای لایههای فرودست برای طغیان اجتماعی نشان میدهد تا قبل از آبان98، گستردهترین تظاهرات در 9 خرداد 1371 در مشهد و پرتلفاتترین حادثه در 15 فروردین 1374 در اسلامشهر رقم خوردهاند تا دهه 70 آغاز اعتراضهای طبقه فرودست در ابعاد گسترده باشد.
نخستین اعتراضها از جنس نارضایتی مردم حاشیهنشین از برنامههای اقتصادی دولت، برای اولین بار با بحران اعتراض مردم محروم منطقه کوی طلاب مشهد شروع شد و تا شیراز، اراک و... پیش رفت. موج تظاهراتی که در خرداد 1371 و پس از آن آغاز شد، برآمده از تورم در دوره دولت سازندگی در حدود 50 درصد بود. هاشمی رفسنجانی پس از پایان جنگ در جریان برنامه پنج ساله اول توسعه، طرح تعدیل ساختاری را اجرا کرد و نتیجه این سیاستها، کوچک شدن سفرههای مردم بود.
ماجرای کوی طلاب مشهد از این قرار بود که در سال 1371 مسئولان شهری مشهد تصمیم گرفتند برای جلوگیری از مشکل حاشیهنشینی و ساخت و سازهای غیرمجاز در شهر مشهد، سازههای غیرقانونی حاشیهنشینان را تخریب کنند. در نتیجه بدون ارائه امکانات اولیه برای آسایش حاشیهنشینان و ایجاد بستر مناسب، تصمیم به تخریب و نابودی ساخت و سازهای مردم گرفتند؛ موضوعی که با اعتراض مردم شکلی امنیتی به خود گرفت.
نشنال اینترست: اگر جنگی اتفاق بیفتد ایران پیروز آن است
یک نشریه آمریکایی در گزارشی نوشت در صورت وقوع درگیری نظامی، ایران برنده درگیری در منطقه است.
نشنال اینترست مینویسد: ایران با استفاده از توانمندیهای موشکی و همچنین گروههای نیابتیاش قادر است مناطق استراتژیک را در خاورمیانه هدف قرار دهد.
نشنال اینترست با اشاره به حملات موشکی به تاسیسات نفتی عربستان در شهریور گذشته نوشت: ندادن پاسخ به این حملات نشان میدهد تهران مشغول به دست آوردن موقعیت برتر مقابل آمریکا و متحدانش است. دورنمای جنگی گسترده بر خاورمیانه سایه انداخته و ایران از هم اکنون برنده آن است. ایران و گروههای نیابتیاش با استفاده از تسلیحات دوربرد دقیق، این قابلیت را دارند که اهداف کاملا استراتژیک را در سراسر خاورمیانه با حملات فاجعهبار و یا ناتوانکننده، تهدید کنند. این کار از سه طریق انجام میشود: تسلیحات جدید ایران، گسترش حضور منطقهای برای محاصره دشمنان و نبودن عمق استراتژیک از جانب این دشمنان.
ایران بهرغم تحریمها، بودجه کم نظامی، تسلیحات متعارف قدیمی و نداشتن سلاح اتمی، در حال افزایش نفوذ خود است و در عوض از طریق بالا بردن دقت و برد موشکهای بالستیک، کروز و پهپادهای خود، در حال ایجاد برتریهای آشکار تهاجمی است.
ایران در حال صدور این سلاحها به گروههای نیابتی از جمله حزبالله لبنان و حوثیها در یمن است و دشمنان خود را با آتشباری دقیق و به قول اسرائیلیها «حلقهای از آتش» محاصره کرده است. کشورهای خلیج فارس، میتوانند از ایران، عراق و یمن هدف قرار گیرند. اسرائیل هم باید ازجانب لبنان، عراق و سوریه و نهایتاً یمن با این حملات روبرو شود و نیروهای آمریکایی نیز از هرکدام از سواحل ایران هدف قرار خواهند گرفت. تهران این ابتکار را دارد که از چندین جهت به صورت همزمان حمله کند. عمق روبهفزون استراتژیک ایران، قابلیتهای دشمنانش را در این زمینه تحتالشعاع قرار میدهد. ایران هماکنون قادر است مناطقی را که از اهمیت ساختاری برخوردار است، نظیر مراکز فرماندهی نظامی، آشیانههای هواپیما، بنادر، بزرگراهها، برجهای خنک کننده، قصرها و سفارتخانهها را هدف حملات دقیق قرار دهد. اهمیت حمله به تاسیسات نفتی عربستان فراتر از نفت است. در 17 دقیقه، 18 فروند پهپاد و 7 موشک کروز پس از طی 400 مایل در مسیر کمارتفاع، خسارات قابل توجهی به بزرگترین تاسیسات نفتی دنیا وارد کردند. این یک مزیت استراتژیک است. تهران و گروههای نیابتیاش اگر بخواهند قادرند خساراتی بسیار بیشتر آنچه که در حمله به تاسیسات نفتی عربستان رخ داد، علیه اسرائیل بهبار آورند.