شرح حکیمانه رهبر معظم انقلاب بر فرازهایی از نهج البلاغه
۴ کارکرد یک مسئول در تراز اسلامی - شماره 29
ما با تظاهر بهاشرافيگرى، کمک نکنيم به فرهنگاشرافيگرى در جامعه. خب، روى اين مسئله واقعاً بنشينيد برنامهريزى کنيد، کار کنيد؛ در وزارتخانههايتان، در زندگىهاى شخصىتان، در آنچه در عبورومرور و رفتوآمدها ديده میشود. بگذاريد طبقه متوسّط و پايينتر از متوسّط احساس کند که با شما فاصلهاى ندارد؛ بگذاريد بدانند که شما با آن طبقهاى و به سمت آن نوکيسههايى که از اوضاع انقلاب استفاده کردند و کيسههايشان را پُر کردند نيستيد، جزو آنها نيستيد. بنابراين ترويج نکنيد اشرافيگرى را و با آن مبارزه کنيد، در محيط زندگىتان، جلوى دوربين، بخصوص جلوى چشم مردم. اين يک مطلب است.
داشتن احساس مسئولیّت کامل
از ویژگیهای مسئول مطلوب
يک مطلب ديگر اين است که مسئول، در هرجا که هست، در هر مسئوليّتى- الان همه ما که اينجا نشستهايم يکايکمان مسئوليم، منتها نوع مسئوليّتهاى هرکداممان فرق میکند؛ هرکسى يک نوع مسئوليّتى دارد- بايد در موضع مسئول قرار بگيرد؛ يعنى حقيقتاً احساس مسئوليّت بکند. مسئوليّت بهمعناى اختياردارى و صاحباختيارى و عنانگسيختگى نيست؛ بعضى در ذهنشان اينجور است که وقتى به يک مسئوليّتى ميرسند، کأنّه يک امکان تاختنى و يک مجال واسعى برايشان پيدا شد؛ به اين معنا نبايد گرفت مسئوليّت را. البتّه امکانات وقتى در اختيار کسى قرار میگیرد، قدرتى در يک بخش وقتى در اختيار کسى قرار میگیرد براى يک مقصودى، طبعاً دست او را باز ميگذارد براى اينکه کار بکند؛ در اين که شکّى نيست؛ منتها اين دستِ باز و اين توان کار، بايست همراه باشد با احساس مسئوليّت کامل؛ يعنى انسان خودش را در موضع [يک] مسئول بداند و هميشه آمادهباشد که از او سؤال کنند «آقا اين ]کار[ را چرا کردى؟» و بتواند جواب بدهد. بعضى از کارها را انسان پنهانى انجام میدهد و طبيعت آن کارها پنهانى است امّا همان کارها را هم بايد جورى انجام داد که اگر چنانچه قرار شد همين کار پنهانى بيايد در صفحه تلويزيون، انسان ابائى نداشته باشد؛ اين از توصيههاى هميشگى امام بود به ما؛ ميگفتند کارها را جورى بکنيد- همان کارهاى مخفى را که بايد مخفى بماند بهخاطر مصلحتش- جورى انجام بدهيد که اگر قرار شد آشکار بشود، ابائى نداشته باشيد از اينکه بخواهد آشکار بشود. يک مذاکره سياسى انجام داديد، يک معامله سياسى انجام داديد، يک دستورى به کسى داديد، يک قراردادى با کسى بستيد، که بنا است مکتوم بماند؛ خيلى خب،اشکال ندارد، مکتوم بماند امّا جورى آن کار را انجام بدهيد، آن مذاکره را يا آن قرارداد را که اگر يک روزى ناگزير بايد افشا بشود، شما مشکلى نداشته باشيد براى افشا شدنش؛ کاملاً سربلند بگوييد خيلى خب، بله، اين کار را کردم، قاعدهاش اين است. بنابراين در موضع مسئول بايد قرار گرفت.
حالا اين مسئول بودن بهمعناى اين است که ممکن است از ما سؤال کنند؛ چه چيزهايى را از ما ممکن است سؤال کنند؟
1) اقدام به کار
يکى سؤال از نفْس اقدام به کار. چون بعضى از دوستان- من شنيدهام در برخى از بخشهاى دولت و غير دولت- اينجورى هستند که اقدام نمیکنند و میگویند آقا ما دستمان ميلرزد براى اقدام کردن. نه آقا! دستْ لرزيدن خلاف مسئوليّت است؛ اگر دستتان ميلرزد، کار را رها کنيد تا ديگرى بگيرد؛ اصلاً مسئول نبايد دستش بلرزد؛ «من دستم ميلرزد!» خب اگر آدم واقعاً به جايى رسيده که دستش ميلرزد، خيلى خب، پس از اين کار کنار بيايد. اوّلين سؤالى که از آدم بايد بشود اين است که آيا اين کار را شما اقدام کرديد يا نه؛ نفْس اقدام به اين کار اوّلين سؤالى است که ممکن است از ما بشود. ما نميتوانيم بگوييم ما اقدام نکرديم بهخاطر اينکه ترسيديم بد دربيايد، يا ترسيديم از ما مثلاً مؤاخذه کنند و بازخواست کنند؛ نه، اين بههيچوجه منطقى نيست. اين اوّلين سؤالى است که ممکن است بشود.
2) چگونگى کار ازلحاظ تعادل هزينه و سود
دوّمى، چگونگى کار است ازلحاظ تعادل هزينه و سود. خب ممکن است يک کارى را انسان انجام بدهد؛ [مثلاً] به من بگويند آقا شما اين را بساز، اين مطالعه را براى ما بکن؛ خيلى خب، حالا ميسازيم امّا چند درمىآوريم اين را؟ بالاخره اين بنا را، اين سالن را من براى اين سود میخواهم، براى اين منفعت میخواهم که نمىارزد در مقابل اين هزينه. پس يک سؤال ديگر اين است که بايد کار را متعادل و درست دربياوريم، به قاعده کار را از آب دربياوريم؛ اينجور نباشد که هزينه و سودش باهم متعادل نباشد؛ کار را کرديم امّا پُرخرج و پُرهزينه، درحالىکه ميتوانست در آن هزينهاى نشود. البتّه اينها مال قبل از سوءاستفاده است، بحث سوءاستفاده جدا است؛ اين، آن وقتى است که شما هيچ سوءاستفادهاى را هم اجازه نداديد بشود امّا بد تصميمگيرى کرديد، کار را بدون تعادل سود و هزينه از آب درآورديد.
3) اتقان کار
سوّمين چيزى که ممکن است از ما سؤال بشود اين است که آيا اين کار را محکم انجام داديد يا نه؟ بادوام يا بىدوام؟ اين روايت را من مکرّر خواندهام که از قول پيغمبر(صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم) است؛ نقل شده که فرمودند: «رَحِمَ الله امرَا عَمِلَ عَمَلاً فَاَتقَنَه»؛ [انسان] کارى را انجام بدهد و با اتقان انجام بدهد، نه بىاتقان؛ همه کارها اينجورى است؛ ما هميشه مثال ميزديم به کفّاشى- کفّاشهاى مشهد با دست کفش ميدوختند، از دو طرف اين نخ را ميکشيدند- ميگفتيم خب اين را، هم میشود محکم کشيد، هم میشود نصفهکاره کشيد. در شِقّ دوّم، دست آدم کمتر خسته میشود امّا کار هم، کار درنمىآيد؛ آن بخيه درمیرود؛ بايد محکم بکشيد. در همه کارها محکم کشيدنِ اين نخ متصوّر است؛ در کارهاى صنعتى، در کارهاى عمرانى، در کارهاى سياسى، در کارهاى خارجى، در کارهاى فرهنگى، در يک تحقيق، در يک پروژهاى که در اختيار انسان قرار گرفته، در خود اداره حوزه حکومتى- يعنى همان وزارتتان، همان مؤسّسهتان و مانند اينها- محکمکارى بايد داشته باشيد؛ آن کار را که انجام ميدهيد بايد با استحکام و با اتقان انجام بدهيد. اين را هم از ما سؤال میکنند؛ اگر کار را کرديم امّا محکمکارى نکرديم، بازهم مسئوليم؛ يعنى بايستى پاسخگو باشيم؛ اين هم يکى.
4) سلامت کار از سوءاستفاده
چيز ديگرى که از ما سؤال میکنند اين است که کار را سالمِ از سوءاستفاده، از آب دربياوريم. اين هم به عهده ما است؛ يعنى شما بايد اجازه ندهيد که اين کارى که مربوط به شما است- اگر توليد است، اگر تجارت است، هرچه هست- همراه بشود با سوءاستفاده؛ يعنى نگذاريد دستِ سوءاستفادهکن دراز بشود و سوءاستفاده کند؛ اين را اجازه ندهيد. هيچ رودربايستىاى هم نداشته باشيد؛ يعنى آن کسى که به شما خيانت میکند، توقّع اغماض از شما نبايد داشته باشد. آن کسى که از اعتماد شما سوءاستفاده میکند، نبايد توقّع داشته باشد که شما نسبت به او اغماض بکنيد و سهلانگارى کنيد؛ نخير، بههيچوجه رودربايستى و ملاحظه نکنيد.
نهجالبلاغه؛ هم کتاب معرفت
و هم کتاب عمل
در روزهاى ماه رمضان، هدف اصلى اين جلسه ديدار با آقايان هيئت دولت، در واقع دادن افطارى به شما است و اينکه يک اجتماع دوستانهاى در ماه رمضان و بهمناسبت افطار- که خودش هم يک کار خوبى است- صورت بگيرد و همديگر را ببينيم؛ هدف اصلى در واقع اين است. منتها سالها است رويّه بر اين جارى شده که در اين روز، ما يک چند جملهاى هم از نهجالبلاغه براى آقايان میخوانیم و معنا میکنیم و مختصر توضيحى ميدهيم. اين هم البتّه خوب است؛ نهجالبلاغه کتاب علم و عمل- هر دو- است؛ هم کتاب معرفت است، هم کتاب عمل؛ بخصوص براى ما که حالا مسئوليّتى داريم و دولتى داريم و مانند اينها. آن وقتى که دست ما از قدرت قبض و بسط خالى بود، با نهجالبلاغه سروکار داشتيم- شماها، اغلبتان سروکار داشتيد با نهجالبلاغه و هرکسى هر مقدارى که مرتبط بوده با نهجالبلاغه، به هماناندازه عمق معارف دينى در دل او بيشتر است؛ هرکسى کمتر سروکار داشته، عمقش کمتر است؛ نهجالبلاغه، قرآن و متون برخى از احاديث، اين حالت را دارد، اين خصوصيّت را دارد- حالا که نياز عملى به نهجالبلاغه داريم، بيشتر بايد مراجعه کنيم. و ميدانم شماها هم وقت نمیکنید؛ يعنى واقعاً کمتر وقت میکنید. اگر مجال میکردید و به قصد عمل کردن مطالعه میکردید- مطالعه کاربردى، نه مطالعه فقط [براى] کسب اطّلاع؛ براى اينکه واقعاً عمل کنيم به آنها- خيلى ميتوانست مفيد باشد. حالا ما آن مقدارى که در يک جلسه دوستانه محدودى مثل اين جلسه اقتضا دارد، عرض میکنیم.