دست دشمن خالی است (یادداشت میهمان)
حدود سه سال قبل، در کاخ سفید و کنگره آمریکا، واژه جدیدی ابداع شده بود و کم و بیش در بین مقامات سیاسی آمریکا رایج و مصطلح شده بود، واژهای که سرانجام اوباما آن را در یک برنامه رسمی، آشکارا علیه کشورمان به کار برد. او خبر از اعمال «تحریمهای فلجکننده» علیه ایران میداد. تحریمهایی که قرار بود در مدت کوتاهی اقتصاد ایران را فلج کرده و وادارمان کند از مواضع اصولی و به حق خودمان عقبنشینی کنیم. این سخنان که در سال90 گفته میشد، برای مردم ما بیگانه نبود، ذهن و حافظه آنها، با شنیدن اینکه قرار است آمریکا در مدت کوتاهی - به خیال خودش- به حساب ما برسد، مردم را به یاد جملاتی مشابه در سالهایی دور انداخته بود. سالهایی که ایران، ایران سال 90 نبود، سالهای دوری که ایران تازه انقلاب کرده بود. بسیاری از ساختارهای حاکمیتی به درستی شکل نگرفته بود و منافقان و تفالههای آمریکا با قتل و جنایت، ناامنی و وحشت را به هموطنانشان تقدیم میکردند! در آن سالها بود که «صدام» در مصاحبه آغاز جنگ در 31 شهریور 59، وعده کرد بقیه سخنانش را یک هفته بعد در تهران به خبرنگاران بگوید! چه شباهت تام و تمامی بین آن ادعای صدام و این لاف اوباما بود! ایران آن روزها هم در تحریم بود! تا جایی که در خرید ضروریترین مایحتاج حیاتی کشور با مشکل مواجه بودیم. در آن سالها تامین معاش مردم، کاری سخت و دشوار بود، صنایع داخلی با جنگ و خاموشی و بمباران مواجه بودند، خرید خارجی نیاز به پول داشت، فروش نفت به سختی و دشواری انجام میشد و... و همه اینها کافی بود که انقلاب جوان ما از پای بیفتد و کاخ آرزوهای مردم ویران شود! صدام وحشیانه میتاخت و مشکلات اقتصادی امان مردم را بریده بود اما آنچه آنها میخواستند، نمیشد! مردم، با دست خالی کشور را اداره کردند، جنگ را پیش بردند، متجاوز را بیرون راندند و از همه عقبهها و گردنههای خوفناک و ویرانگری که هر یک به تنهایی و در شرایط عادی- یعنی شرایطی که خدا نباشد و مردم هم حامی نظامشان نباشند- برای نابودی یک تمدن کهن کافی بود، عبور کردند. عبوری سرفراز و سربلند. گرچه عبور از این شرایط سخت به بهای خون سرخ بهترین فرزندان ایران بود، اما امروز ایران به اقتدار و عزتی رسیده که به یقین حسرت بسیاری از مردمان است و استقلال آن، رشک خیلی از رجال سیاسی دنیا. امروز صدام دیوانه در اسفلالسافلین است و جز ننگ و پلیدی چیزی از او به یادگار نمانده و در مقابل ملت ایران هر روزه و هر ساله پاسداشت شهیدانش را پرشکوهتر برگزار میکند. کشوری که در تامین ابتداییترین امکاناتش با مشکل مواجه بود، اکنون به حیاتیترین و جدیدترین علوم روز دست یافته، ماهواره به فضا میفرستد، در ژنتیک مرزهای علم را میشکافد و دهها و صدها دستآورد علمی و فنی دیگر را با غرور و افتخار به رخ جهانیان میکشد. اما راز این اتفاق سترگ و این پیروزی بزرگ چیست؟ چه شد که ایران از آن وضعیت به این نقطه کمال رسید؟
دو روز قبل که مسئولان ارشد کشور به حضور رهبر انقلاب رسیدند، ایشان در سخنان مهمی از راز و رمز این توفیقات سخن گفتند و از وضعیت امروز و آرایش سیاسی دشمن و طمعی که او در ما کرده است پرده برداشتند. تشبیه نظام مقدس اسلامی به «شجره طیبه» از زیباترین سخنانی بود که آن شب از آقا شنیدیم. شجره طیبهای که فهم و درک آن از منظر قرآن، همان راز و رمز پیروزی انقلاب و بالندگی آن تا امروز است. از دید ایشان، اتکا به عالم غیب و باور اینکه نیرویی به جز اسباب و علل مادی و ظاهری در دنیا موثر و موجود است، و باور و اطمینان به سنتهای الهی رمز مهم پیروزیهای شگرف مردم ایران است. «در دنیای مادی، در دنیای تسلط ابرقدرتها، در دنیای ستیزهگری همهجانبه با اسلام و معارف اسلامی و ارزشهای اسلامی، یک نظامی به وجود بیاید بر پایه اسلام، آن هم درست در نقطهای که بیش از همه جای دنیا عوامل آن قدرتهای منحرفکننده، نفوذ و حضور داشتند. این چیز عجیبی است. من و شما عادت داریم اما این همان «ان تنصرالله ینصرکم» است.» باور به این وعده غیب نصرت الهی بود که دشمن را تا امروز ناکام و ناامید کرده است.
در طول این سالها استراتژی دشمن آنگونه که رهبر عزیز انقلاب در این دیدار تشریح کردند، چیزی جز تهدید و تحریم نبوده و نیست. آنها نه منطق و استدلال مقابله با نظام ما را دارند و نه حاضرند از تفرعن و نخوت خود دست بردارند. پس یا از در جنگ وارد میشوند یا از در تحریم. با اینکه بارها و بارها از مردم ما تو دهنی خوردهاند، اما روش خود را تغییر نمیدهند و چون کمتر نتیجه میگیرند، به ترفند و حیله دیگری متوسل میشوند. آنها میدانند که درحرکت نظامی قطعا ناکام خواهند بود. آنگونه که حضرت آقا فرمودند: «اگر حمله نظامی برای آمریکا مقرون به صرفه بود، یک لحظه تامل نمیکرد» سالها پیش، امام راحل عظیمالشان هم فرموده بود که آمریکا هر کاری که از دستش برمیآمده کرده است و اگر کاری نمیکند، توانش را ندارد! پس باکی از تهدیدهای گاه و بیگاه آنها نیست و نصرت الهی و اقتدار نظامی ایران و قدرت بازدارندگی نیروهای مسلح، امکان عملی ساختن هر تهدیدی را از آنها گرفته است. پس راهی که برایشان میماند، تحریم و تشدید تحریمهاست. آنها این راه را هم طی کردهاند و نتیجهای نگرفتهاند و امروز که در سختترین شرایط تحریمی دشمن قرار داریم، راه نجات، تسلیم و کرنش در برابر دشمن نیست تنها راه نجات، «اقتصاد مقاومتی» و عمل همه جانبه به آن در همه ابعاد است. این امر نیاز به عزم جدی و اراده همه جانبه برای اجرایی کردن دارد همانطور که رهبر انقلاب فرمودهاند: «به مسئولین دولت عرض میکنم؛ اقتصاد مقاومتی را جدی بگیرید... باید عمل کرد... اینجور نباشد که به زبان بگوئیم، در عمل کُند حرکت بکنیم، در اقتصاد مقاومتی تکیه بر تولید داخل است، بر استحکام بنیه درونی اقتصاد است... رونق اقتصاد با تولید حاصل میشود با فعال کردن ظرفیتهای درونی کشور حاصل میشود نه با چیز دیگر» عمل به این اصل مهم دشمن را از این حربه هم نا امید میکند. اما دشمن دستبردار نیست! او برای اینکه مسئولان را از مقاومت و پایمردی بر آرمانها و ارزشها ناامید کند و برای آنکه در صف محکم ایمان و باور مردم رخنه و شکاف ایجاد کند، تلاش میکند «دستگاه محاسبه» ما را دچار اختلال کند. آنچه سبب اخلال در دستگاه محاسبه یک نظام میشود چند چیز است که یکی ترساندن مقامات ارشد یک کشور است.
آنها به فرموده امام راحل «اُشتلم» میزنند تا ما بترسیم و عقبنشینی کنیم اما اگر ایستادگی کردیم و نترسیدیم، خلع سلاح میشوند، راه دیگر وعده دادن و زیبا نشان دادن آینده دوستی با آنهاست. فریبی که بسیار مؤثر و خطرناک است و بخصوص در شرایط سخت اقتصادی، دست و دل مسئولانی که اندکی بصیرت و تدبیرشان کم باشد را میلرزاند. همین محاسبه غلط است که در لحظه حساس تصمیمگیری، یک مقام مسئول را به حرف یا تصمیمی رهنمون میشود که چون با اعتماد به دشمن حاصل شده، هیچ قابل اعتماد نیست و جز خسران و زیان چیزی در پی ندارد. متأسفانه در مقاطع مختلف، کسانی بودهاند که فریب وعدههای دشمن را خورده و بدون توجه به ظرفیتهای داخلی، راه برون رفت از مشکلات را در کنار گذاشتن آرمانها و ارتباط با دشمن دانستهاند! راهی که قطعاً فرجامی جز پشیمانی ندارد. مفهوم این کلام این نیست که آنها که چنین میگویند، از دشمن خط و ربطی میگیرند اما هر چه هست این سخنان از یک سو دل مردم را خالی میکند و از دیگر سو دشمن را امیدوار میکند که نقشه شومش اثر کرده و دستگاههای محاسباتی ما را مختل کرده است. چندی قبل و در حالی که سربازان عرصه دیپلماسی ما در حال نبرد در سختترین عرصهها هستند، قائم مقام بانک مرکزی، در گفتگو با یک نشریه آمریکایی گفته بود: «لغو تحریمها، اقتصاد ایران را به رشد 6 درصدی میرساند»! این سخنان دشمن را در پای میز مذاکره جری و گستاخ و دل مردم را از نگاه به داخل و اقتصاد مقاومتی سرد میکند.
سخنان دو شب قبل آقا، آنقدر گویا و شفاف بود که هر شنونده منصف و مؤمنی را به این باور میرساند که راه یکی است و آن پایمردی در راه خدا. باوری که مردم، در طول سی و پنج سال عمر با برکت انقلاب با همه وجود درک و لمس کردهاند. باور اینکه دشمن قابل اعتماد نیست، راه نجات را فقط در داخل مرزهای کشور و مبتنی بر جوانان مؤمن و متعهد خودمان باید بیابیم و مراقب باشیم نه فریب عشوه و غمزه دشمن را بخوریم نه از اخم او هراسی به دل راه بدهیم که «ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم».
حسین راد