مجمع روحانیون با دشمنان نظام تعارف ندارد یا راهبلد آنهاست؟!(خبر ویژه)
عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان میگوید ما مردم را ولینعمت میدانیم اما اصولگرایان آنها را رعیت میدانند.
عبدالواحد موسوی لاری در گفتوگو با «جماران» و درباره انتخابات آتی مجلس گفت: من ناامید نیستم اما به دو دلیل خوشبین هم نیستم. دوستان ما تجربه موفق 92 تا 96 را فراموش کردهاند. اگر مانند این روزها آقای کرباسچی و آقای نعیمیپور و دیگران حرف خود را بزنند و فضای اینچنینی تا آخر ادامه یابد؛ معلوم است که هم 98 و هم 1400 را از دست میدهیم.
این عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون، در ادامه و درباره تفاوت اصلاحطلبان و اصولگرایان گفت: اصلاحطلبان میخواهند فهم ما از جامعه را به عرصه زندگی مردم آورد؛ حال فهم ما چیست؟ این است که انسانها را صغیر و محجور ندانیم و به افراد اعتماد کنیم. مرز ما با اصولگرایان در این است که ما میگوییم مردم ولینعمت ما هستند و آنها میگویند؛ مردم رعیت هستند. چون آنها مردم را رعیت میدانند در نتیجه خود را کسی میدانند که این رعیت را باید هدایت کند. اصلاحطلبان میگویند مردم ولی نعمتاند و باید دنبال موضوعی مشروع برویم که آنها میخواهند من اصلاحطلب به این حرفی که میزنم باید اعتقاد داشته باشم و تصنعی حرف نزنم.
موسوی لاری همچنین درباره مرزبندی خود با جریانهای ضدنظام گفته است: اگر کسی صراحتا بگوید به جمهوری اسلامی اعتقاد ندارم، آن بحث دیگری است مرز ما زیر سقف جمهوری اسلامی و قانون اساسی است. هرکس قانون اساسی جمهوری اسلامی را قبول دارد و ملتزم آن است زیر این سقف قرار دارد. وقتی کسی میگوید قانون اساسی را قبول دارم یعنی همه قانون را قبول دارد و یا ملتزم به همه اصول است ولو برخی از آنها را ناقص و ضعیف بداند. اگر کسی اصل قانون اساسی را قبول ندارد که ما با او تعارفی نداریم و نمیتواند در جمهوری اسلامی مدیریت داشته باشد.
درباره اظهارات موسوی لاری گفتنی است: اولا ادعای رعیت پنداشتن مردم، جزو القائات ضدانقلاب و سلطنتطلبان است که بهخاطر نفوذزدگی مدعیان اصلاحطلبی، وارد ادبیات این طیف هم شد. اصل ماجرا نیز به تحریف محتوای فرمایش پیامبر اعظم(ص) برمیگردد مبنی بر اینکه «کلکم داع و کلکم مسئول عن رعیت»، در واقع این بیان شریف، مطالبه حس «مسئولیت جمعی» و ضمناً «مراعات» همدیگر بهویژه مراعات توده مردم از سوی حاکمان است. اما به غلط و دروغ ادعا میشود که مراعات، رعیت پنداشتن مردم است!!
اما نقض ادعای «ولینعمت انگاشتن مردم از سوی اصلاحطلبان»، 20 سال مدیریت تمایزطلبانه و اشرافی آنها در دولت موسوم به سازندگی، اصلاحات و اعتدال است سیاستبازی و ترجیح علائق جناحی و سیاسی و گروهی بر مصالح عمومی، غلبه دادن سیاست بر اولویتهای معیشت مردم، زراندوزی و اشرافیگری و دستبرد به بیتالمال و نامحرمپنداشتن مردم در بسیای از رویکردهای اقتصادی و سیاسی و دیپلماتیک، اسناد نقض ادعای آقای موسوی لاری است. خروجی این مدیریت برای مردم، تورم 49 درصدی دولت سازندگی و 57 درصدی در دولت مدعی اعتدال است.
اما نکته دوم، به ادعای مرزبندی با معارضان اسلام و قانون اساسی و جمهوری اسلامی برمیگردد. ائتلاف مدعیان اصلاحطلبی با طیفی از گروهکهای برانداز، ناقض این ادعاست که در همکاری و همپوشانی در انتخابات 76 و 84 و 88 و همچنین فتنههای 78 و 88 قابل مشاهده است. این طیف به بهانه اعتراض به تقلب در انتخابات 88 - که به شهادت خاتمی در پستوها، دروغ بود- با گروهکهای معارضی مانند سازمان منافقین و سلطنتطلب و بهائیت هم افق شدند؛ جایی که شعار «انتخابات بهانه است- اصل نظام نشانه است»، «نه غزه نه لبنان»، مرگ بر اصل ولایت فقیه و... سر داده شد و به بیحرمتی علیه ساحت امام خمینی(ره) و سپس امام حسین علیهالسلام در روز عاشورا منتهی شد اما با این وجود خاتمی (عضو مرکزیت مجمع روحانیون) موسوی تا روز آخر، همچنان فتنهانگیزی و تحریک به آشوب میکردند و هرگز حاضر به اعلام برائت از آنها نشدند.