شرح حکیمانه رهبر معظم انقلاب بر فرازهایی از نهج البلاغه-۱۱
خطر روی آوردن مسئولان به مالاندوزی
فراوانی نعمت در زمان حکومت امیرالمؤمنین(علیهالسّلام)
خب حالا اين سکره نعمت- که بنده گاهى در بعضى از صحبتها هم به آن تکيه میکنم- بد نيست شما آقايان بدانيد که من چه چيزى را میخواهم عرض بکنم. ببينيد آقايان! زمان اميرالمؤمنين با زمان پيغمبر اين تفاوت را داشت که در زمان پيغمبر آنچه بر جامعه و محيط مسلّط بود فقر بود، [امّا] در زمان اميرالمؤمنين آنچه بر جامعه و محيط مسلّط بود غنا بود يعنى جامعه، جامعه ثروتمندى شده بود؛ ديگر آن اهل صفّه و اين حرفها وجود نداشت. اگر فقرى ديده ميشد براثر خطا بود، براثر خطاى در عمل برخى از مسئولين بود؛ وَالّا اينجور نبود که بهطور طبيعى بتواند فقرى وجود داشته باشد مثل اصحاب صفّه. لذا اميرالمؤمنين وقتىکه در کوفه راه میرود و ميبيند مثلاً يک بيوهزنى دارد بارش را میکشد و گريه میکند و چه میکند، حضرت مىنشيند گريه میکند و خودش را ملامت میکند؛ بااينکه حضرت قطعاً در اين قضيّه مقصّر نبوده؛ يک استاندارى يک خطايى کرده يا [مربوط میشود به] نظام حکومتىِ قبل از آن بزرگوار لکن بههرحال اين قضيّه برميگردد به مسئولين. مثل زمان پيغمبر نيست که فقر پديدهاى بود که اوّلْ حادثه حکومت بود و از آن گريزى و اجتنابى نبود. خب، پس بنابراين زمان اميرالمؤمنين يک چنين وضعى بود؛ زمان نعمت.
دو آفت فراوانی نعمت در جامعه
در نعمت اگر چنانچه اين توجّه به استفاده از نعمت نباشد، دواشکال بزرگ پديد مىآيد: يکاشکال اين است که شکاف طبقاتى زياد خواهد شد، فاصله طبقاتى زياد خواهد شد، فاصله بين فقرا و اغنيا بيشتر خواهد شد اگر استفاده از نعمت و درآمد به شکل صحيحى هدايت نشود؛ دوّمى که از آن [اوّلى] خطرش بيشتر است، اين است که خوبها فاسد خواهند شد. يعنى اگر يکوقتى يک انسان باتقوايى سرِ راه نعمتى قرار گرفت و نعمت او را جذب کرد يا او نعمت را جذب کرد، اين در معرض فاسد شدن است؛ يعنى خوبها خراب میشوند. آنچه اميرالمؤمنين در اين خطبه و بعضى از خطبههاى ديگر به آن توجّه دارند، آن بخش تبعيض و اختلاف طبقاتى و مانند اينها نيست، بخش دورى از فقر و نجات فقرا نيست؛ اين بخش دوّم است که به نظر ما خطرش هم بيشتر است، لذا میفرماید مستى نعمت. بايد مراقب باشيم که در جامعه حالت مستى از نعمت پيش نيايد.
اثر زیانبار روی آوردن مسئولان به مالاندوزی
خب، «اَلنّاسُ بِاُمَرائِهِم اَشبَهُ مِنهُم بِآبائِهِم»؛ يعنى مردم به حکّامشان شبيهترند تا به پدرانشان. هر کارى که حکّام بکنند مردم آن را تکرار خواهند کرد؛ البتّه طبعاً با يک مکانيسمى. خيلى آسان نيست؛ طبعاً يک مکانيسمِ طولانىِ بطىء لکن اجتنابناپذيرى دارد. التفات میکنید؟ يا يک عبارت ديگر که باز در نهجالبلاغه هست: «لا تَصلَحُ الرَّعيَّةُ اِلاّ بِصَلاحِ الوُلاة»؛ [میفرماید:] رعيّت اصلاح پيدا نمیکنند مگر وقتىکه وُلات اصلاح پيدا کنند. ولات چه کسانى هستند؟ فعلاً من و شما وزير و مسئول عالىرتبه و امثال ما. اگر چنانچه شماها نسبت به نعمت و نسبت به لذّات شخصى زندگى و نسبت به آن چيزهايى که جنبه خدايى ندارد بىرغبتى نشان داديد، اين بهطور سلسلهمراتب روى مردم اثر خواهد گذاشت؛ مردم بىرغبتى نشان ميدهند. اين را بايد ببينند در کار شما؛ بايد مردم احساس کنند که شما نسبت به لذّات زندگى براى شخص خودتان بىرغبتيد؛ در امر خانه و مسکن و پوشش و اتومبيل و آنچه مربوط به خانواده است، آنچه مربوط به سفرهاى غير لازم است و ازاينقبيل چيزها؛ اين را مردم بايد در مسئولين حس کنند و ببينند.
خب، ما حالا مسئولين درجه اوّل را مخاطب قرارداديم که وزرا هستند. حالا اتّفاقاً وزرا الحمدلله وضعشان خوب است. خوشبختانه وزراى ما نسبت به آنچه توقّع میرود از طرف بعضى آدمهاى ناباب- که چون قياس میکنند وزرا را به ديگران، خيال میکنند وزراى ما هم آنجورى هستند- نسبت به وضع زمان، انصافاً وضعشان خوب است؛ ما واقعاً هيچ شِکوهاى، گلهاى در اين مقوله از وزرا نداريم. مشغول زندگى هستيد. الحمدلله جورى هم بوده است که خب خيلى جلوه تلذّذ و تکيّف و تجمّل و مانند اينها در کار وزرا نبوده. هرچه در کار شما سادگى باشد، در مردم منعکس میشود، منتها به واسطه. به واسطهها بايستى رسيد؛ واسطهها؛ يعنى معاونين، مديران، مسئولان ادارات، رؤساى بخشهاى مختلف دولتى، کارگزاران. گاهى هست که روال کار خوب است، کمااينکه حالا تصوّر ما اين است که انشاءالله روال کار خوب است- يعنى جريان کار جريان صحيحى است، جريان غلطى نيست- لکن مواردى پيدا میشود که اگر روى آن موارد حسّاسيّت بهخرج داده نشود، سرمشق میشود براى ديگران و مشاهدهکنندگان را به توهّم مىاندازد که گويا نسبت به اقبال به دنيا و توجّه به دنيا و غرق شدن در لذّات دنيا حسّاسيّتى نيست. بايد شما نگذاريد که يک چنين احساسى بهوجود بيايد که خيال کنند حسّاسيّتى وجود ندارد نسبت به اقبال به دنيا؛ اين، آن چيزى است که ما ميخواهيم عرض بکنيم.
خطر مستی نعمت در امروز کشور
در عین وجود نابسامانی
در برخی بخشها
الان در جامعه ما وقت سکره نعمت است؛ الان همان زمانى است که ممکن است مستى نعمت جامعه ما را بگيرد، چون کشور در حال بازسازى است، در حال حرکت است. البتّه نابسامانى زياد است. اين را نبادا فراموش کنيد. من هميشه با دوستان، با نزديکان و با مسئولينى که با من ملاقات میکنند- شايد به خيلى از شما آقايان گفتهام- هيچوقت پيشرفتها و خيراتى که وجود دارد، ما را از مشاهده نابسامانىها و بدىها غافل نکند. اينکه ما داريم خيلى کار میکنیم، موجبِ اين نشود که فراموش کنيم که الان همين حالا کسانى هستند که به نان شبشان محتاجند. قطعاً کسانى هستند که الان در بيمارستانها، در جاهاى گوناگون براى يک دواى مختصر ماندهاند و کسى نيست که اينها را نجات بدهد؛ يعنى شديدترين وضعيّتهاى زندگى را الان کسانى دارند؛ نه اينکه خيال کنيد همه مردم راحتند؛ نخير. البتّه کشور دارد پيش میرود و اميد ما اين است که انشاءالله اگر همين حرکت خوب ادامه پيدا بکند، به فاصله ده سال، پانزده سال بتدريج اين فقر کم بشود و مردم حدّاقل لازم را براى يک زندگى شرافتمندانه در اختيار داشته باشند وَالاّ الان آنجور نيست. خب، حالا بههرحال دوران سازندگى است، دوران حرکت است؛ در اين دوران حرکت که پول زياد است، تبادل پول زياد است، دستبهدست شدن ثروت فراوان است، خيلى بايد مراقب باشيد؛ خيلى.
وظیفه مسئولان؛ حسّاسیّت نسبت به فاسد شدن اطرافیان
نبايد اجازه بدهيد که ميکروب فساد در کالبد شما نفوذ بکند؛ چه در شخص خودتان، چه در نزديکانتان؛ چه نزديکان از لحاظ خويشاوندى و فاميلى، چه نزديکان از لحاظ ادارى و کارى؛ نبايد بگذاريد، يعنى نسبت به آنها هم همانطور که نسبت به خودتان حسّاسيد، حسّاس باشيد؛ هم اين [نکته] و هم اينکه نگذاريد به آنچه در دستگاه شما میکنند، احساس بىتفاوتى وجود داشته باشد. يعنى اگر ديديد در دستگاهتان کسى تخلّفى و خداىنکرده کار فاسدى انجام داد، هرکسى هست، بدون هيچ ملاحظهاى با او برخورد بکنيد که اگر چنانچه اينها را انجام داديد، آنوقت اين دستگاه اصلى نظام، همينطور پاکيزه و طاهر و سلامت که هست باقى خواهد ماند؛ و آن وقت میشود راههاى طولانى را پيمود.