شاعرانی که «صدای مردم» شدند برای اعتراض به کژیها
غفلت دولتیان فتنه فزاست
شب شعر خودجوش «صدای مردم» دوشنبه شب با حضور جمعی از شاعران متعهد کشورمان و در میان استقبال پرشور جوانان در تالار سوره حوزه هنری برگزار شد.
ادب و هنر:
این شب شعر، صدای اعتراض و گلایههای مردم کشورمان با زبان شعر بود و حاضران که حالا حرفهای دلشان و گلایههایی که داشتند را با زبان شعر و از حنجره شاعران میشنیدند بارها تالار سوره را به وجد آوردند و با تشویقها و تحسینهای خود از شعرخوانیها استقبال میکردند. در این برنامه محمد رسولی بهعنوان اولین شاعر به روی صحنه رفت و بعد از او احمد بابایی شعر اعتراضی خود را قرائت کرد که با استقبال و تشویقهای پیدرپی حضار همراه شد.
احمد بابایی که به سرودن اشعار اعتراضی صریح و بیرودربایستی شهرت دارد، شعر «خط قرمز» خود را با این مطلع قرائت کرد:
بغض، فریاد میشود گاهی
داد، بیداد میشود گاهی!
...
بیتفاوت نباش،ای شاعر!
همسفر! وقت گوشهگیری نیست...
جنگ فقر و غنا مبَر از یاد
مزد احسان ما فقیری نیست!
بعد از احمد بابایی نوبت به میلاد عرفان پور شاعر جوان کشورمان رسید که شعری با این مطلع خواند:
جهان و هرچه در آن است آزمایش ما است
همهْ زمین و زمان، پرده نمایش ما است
به قتلگاه خودش میرود نفس به نفس
کسی که نگذرد از سیم خاردار هوس
پلی شویم که از خود گذشتن آموزیم
نه موج سرکش طغیان که فتنه افروزیم
خوشا به یاری مردم به چشمتر رفتن
جهاد چیست؟ در این جادهها به سر رفتن
پس از عرفانپور نوبت به عارفه دهقان رسید و به شعرخوانی پرداخت:
لبیک یا سیدعلی تا بر لب ماست
هستیم در اوج و پیاپی با بصیرت
این خاک با خون جوانان تازه مانده
هر کس که با ایران در افتاده ور افتاد
حجتالاسلام جواد محمد زمانی شاعر دیگری بود که شعری با ابیات زیر قرائت کرد:
گاه تدبیر عین تزویر است
چون اساسش هوالمدبر نیست
چه مدیری که نور میبارد
از تلاشش به قبر اجدادش
چه مدیری که از هلند آید
گل برای عروس و دامادش
حاج ولیالله کلامی زنجانی، شاعر پیشکسوت آذری زبان نیز از شاعرانی بود که در شب شعر «صدای مردم» به شعرخوانی پرداخت و شعرش بارها با تشویق حضار همراه
شد.
دل مردم سپر تیر بلاست
این چه ظلمی است که بر ملت ماست
غفلت دولتیان فتنه فزاست
اعتراض ار کنیای دوست بجاست
صف ما از صف اشرار جداست
بارها گفته شده در منبر
گفتنیها ز زبان رهبر
بس کنید این همه طغیان دیگر
درد را نسخه تدبیر دواست
صف ما از صف اشرار جداست
مرغ حق شو سر هر بام نرو
قدمیجز ره اسلام نرو
ای مسلمان پی برجام نرو
پنج به علاوه یک دام بلاست
صف ما از صف اشرار جداست
بعد از شعرخوانی کلامی زنجانی، محمدحسین پویانفر از مداحان کشورمان روی سن رفت و به شعرخوانی پرداخت و بعد از او نوبت به اجرای گروه سرود احسان رسید و بعد از آن از خانواده شهید شیخی از شهدای اغتشاشات اخیر تهران تجلیل شد.
شاعر بعدی دکتر محمدمهدی سیار بود که شعری با ابیات زیر قرائت کرد:
در این کشتی درآ، پا در رکاب ماست دریاها
مترس از موج، بسمالله مجراها و مُرساها
اگر این ساحران اطوار میریزند طوْری نیست!
عصا در دست اینک میرسند از کوه موسیها
به حال خویش بگذارید خاک تیره را یاران
کسی چشم انتظار ماست آن بالا و بالاها
بیاید هر که از فرهاد، شیرین عقلتر باشد
نیاید هیچکس جز ما و مجنونها و لیلاها
همین از سر گذشتن سرگذشت ماست انگاری
که همرنگ غروب ماست صبح سرخ فرداها
مهدی جهاندار شاعر خوشنام اصفهانی کشورمان از دیگر شاعرانی بود که در این برنامه به شعرخوانی پرداخت. جهاندار یکی از شعرهای خود، با موضوع سلبریتیها را با این
مطلع آغاز کرد:
نان به دزدان قرض دادند دکاندارها
ناخدا را خون به دل کردند سکاندارها
چالهها را چاه کردند و ستونها را تباه
بس که فرمان غلط دادند فرماندارها
که میداند سلبریتی چطور آمد در این گیتی
یه لبریتی دو لبریتی علی برکت سلبریتی
قاسم صرافان دیگر شاعر نام آشنای کشورمان نیز شعری با مطلع زیر خواند:
این سفرهها خالی است پس تدبیرها کو
فکر جوانترها به جای پیرها کو
میثم مطیعی از دیگر مداحان کشورمان در پایان این برنامه روی صحنه رفت و شعری با ابیات زیر قرائت
کرد:
صد گلو بغضیم، از گفتن چرا پروا کنیم
غنچه زخمیم ما، فریاد اگر لب وا کنیم
درد دل داریم ما، گوشِ شنیدن نیز هست؟
پرسش ما را جوابی آنسوی این میز هست؟
میزهای بیغمِ از غصه ما بیخبر
بیخبر، از کارهای خویش حتی بیخبر
میزهای وعده پرطَمطَراق بیاساس
میزهای بیخبر از میزهای اختلاس
میزهای زیر میزی، صندلیهای غرور
میزهای خو گرفته با زر و تزویر و زور
آنطرفتر میزهای سرخوش پرادعا
میزهایی از نژاد خوب آقازادهها
وای اگر مردان خدمت، در ریاست گم شوند
میزهای خدمتِ بیمزد و منّت، گم شوند