جایگاه امنیت در نگاه امام علی(ع)
کاظم رضایی
در مطلب پیش رو اهمیت و ضرورت امنیت بهویژه امنیت اجتماعی از دیدگاه حضرت علی(ع) مورد بررسی قرار گرفته است.
* * *
اهمیت امنیت فردی و اجتماعی
امنیت دارای ابعاد چندی است که مهمترین آنها، امنیت فردی و اجتماعی است. از شاخههای امنیت اجتماعی میتوان به امنیت سیاسی و نیز امنیت انتظامی و امنیت نظامی اشاره کرد. امنیت انتظامی در چارچوب امنیت داخلی و امنیت نظامی در چارچوب امنیت خارجی معنا مییابد.
بنابراین، باید گفت که امنیت سیاسی و همچنین انتظامی و نظامی با امنیت اجتماعی پیوند عمیقی دارد؛ زیرا امنیت اجتماعی بهدنبال ایجاد امنیت و آسایش زیست جمعی و مدنی افراد از طریق قوانین و اقامه نظم و حکومت است. این امنیت در ساختار امنیت انتظامی معنا پیدا میکند. البته دستیابی به چنین امنیتی مستلزم تامین امنیت نظامی است؛ زیرا در صورت تجاوز کشورها و جوامع دیگر، امنیت اجتماعی جامعه به خطر میافتد. بنابراین امنیت نظامی نیز در ارتباط با امنیت اجتماعی است.
باید توجه داشت امنیت نظامی، در ارتباط یک جامعه با جامعه یا جوامع دیگر شکل میگیرد. بنابراین، اگر همه بشریت در یک جامعه مانند جامعه جهانی عصر امام زمان(عج) سامانیافته باشند، دیگر نیازی به امنیت نظامی نیست؛ اما امنیت انتظامی ضرورت هر جامعهای است؛ چنانکه امنیت سیاسی اینگونه است؛ زیرا امنیت سیاسی بهمعنای تأمین آرامش و طمأنینه لازم توسط حاکمیت یک کشور برای شهروندان قلمرو حکومت خویش از راه مقابله با تهدیدات مختلف خارجی و همچنین تضمین حقوق سیاسی آنان در مشارکت جهت تعیین سرنوشت اجتماعی و سیاسی از طریق حکومتی مردمسالار است. در امنیت انتظامی نیز تلاش میشود تا شهروندان از نظر جان و مال و عرض در امنیت باشند وترس و خوفی از عوامل تهدیدکننده نداشته باشند.
به سخن دیگر، امنیت اجتماعی دارای زیر شاخههایی چون امنیت سیاسی، امنیت انتظامی ، امنیت نظامی، امنیت شغلی، امنیت اقتصادی، امنیت اخلاقی، امنیت معنوی و مانند آنها است. پس وقتی ما از امنیت جامع و کامل و فراگیر سخن میگوییم، مقصود تامین همه ابعاد فردی و اجتماعی امنیت است.
از نظر آموزههای قرآنی، امنیت واقعی در گرو ایمان است؛ زیرا خداوند تامینکننده هر نوع امنیت و خاستگاه آن است.
وقتی در آیات قرآن سخن از امان و امنیت است، مراد امنیت و رهایی از ضد آن خوف و ترس در همه ابعاد از جمله دنیوی و اخروی است.
قرآن وقتی از امنیت سخن میگوید به امنیت فردی و امنیت اجتماعی در همه ابعاد و اقسام آن نیز توجه دارد؛ زیرا امنیت نمیتواند بهطور ناقص تأمین شود؛ بلکه زمانی انسان احساس امنیت میکند که همه اقسام آن تأمین شده باشد. بنابراین، میان امنیت فردی و اجتماعی پیوندی عمیق است؛ چنانکه میان امنیت اجتماعی و دیگر شقوق آن از جمله سیاسی و نظامی و انتظامی چنین پیوندی است.
امنیت سیاسی، یک ضرورت اجتماعی
از نظر اسلام نمیتوان سخن از امنیت اجتماعی داشت، در حالی که از نظر سیاسی جامعه در آشوب باشد و مردم از داخل یا خارج مورد تهدید باشند. پس وقتی سخن از امنیت اجتماعی است، بهطور طبیعی باید شقوق دیگر امنیت تامین باشد.
یکی از وظایف اصلی حکومتها تامین امنیت فراگیر و جامع است که شامل امنیت سیاسی و نظامی و انتظامی میشود و دولتها وظیفه دارند افزون بر تامین امنیت انتظامی و حفظ و جان و مال مردم، به مقابله با تهدیدات خارجی هم بپردازند. پس تامین امنیت داخلی از طریق قوای انتظامی و امنیت خارجی از طریق قوای نظامی از وظایف اصلی دولتها و حکومتها است.
امنیت انتظامی و داخلی باید بر پایه نظم و قانون الهی و اجرای شریعت و روابط اخوتی میان مسلمانان از سوی مردم و دولت تامین گردد و از وظایف دولتها تحقق چنین نظم عادلانه و قانونی در درون جامعه اسلامی و میان مسلمانان و امت اسلام است.
همچنین دولتها موظف هستند تا با تهدیدات خارجی مقابله کنند و امنیت را برای امت در برابر دشمن فراهم آورند. بنابراین، جامعه نیازمند دولت و حکومتی است که به این مهم بهعنوان فلسفه وجودی دولت توجه کند. به این معنا که مشروعیت سیاسی دولت و فلسفه وجودی آن، به تامین امنیت بستگی دارد و اگر دولتی عاجز از تامین امنیت باشد، بهطور طبیعی مشروعیت سیاسی خود را از دست میدهد.
اصولا هر جامعهای نیاز به دولتی دارد که تامینکننده آرامش و آسایش یعنی خوشبختی جامعه باشد. اهمیت این موضوع در سخنان امام علی(ع) نیز مشهود است. از نظر ایشان به سبب ضرورت وجود امنیت و قدرتی نظمآفرین، لازم است دولتی هر چند بد وجود داشته باشد. ایشان معتقد به محالبودن عدم وجود حکومت است و حتی حکومت بد و قوانین نامطلوب را از هرجومرج و بیقانونی بهتر و آسیب و تباهیاش را کمتر میداند؛ زیرا در برابر بیقانونی و هرج و مرج، تمام راههای نجات مسدود و کلیه امور و حدود تعطیل میگردد و فتنه، حاکم میشود.
امیر مؤمنان علی(ع)، عدم وجود نظم اجتماعی و قانونمداری و بهدنبال آن، عدم برقراری امنیت را از اسارت انسان در چنگال حیوانی درنده بدتر میداند و میفرماید: «امام عادل خیر من مطر وابل [و] سَبُعٌ حطوم اکول خیر من وال غشوم ظلوم و وال غشوم خیر من فتنه تدوم»؛ پیشوای دادگر از باران پیوسته [که همه چیز را بارور میکند] بهتر است و جانور درنده، از فرمانروای ستمکار بهتر است و فرمانروای بیدادگر از هرج و مرج و فتنهای که ادامه یابد نیکوتر است. (حکمت حکومت، دلشاد تهرانی، 1377: 60)
امام علی(ع) در خطبه 131 نهجالبلاغه ضمن بیان آرمانها و اهداف عالی بر پایی و اقامت حکومت اسلامی، یکی از اساسیترین آن اهداف آن را ایجاد امنیت بهویژه برای مظلومین جامعه دانسته است. امام ضمن تضرع به خداوند تبارک و تعالی عرض میکند: «اللهم انک تعلم انّه لم یکن الذی کان مِنّا منافسهًْ فی سلطان و لا التماس شیءٍ من فضول الحطام و لکن لِنُردَ المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک، فیَأمن المظلومون من عبادک و تقام المعطّلهًْ من حدودک؛ بار الها! تو آگاهی که هدف ما از قیام، عشق به قدرت و دستیابی به فزونی متاع دنیا نیست و تنها بدان منظور است که نشانههای دین تو را به جایی که بود، بازگردانیم و اصلاح را در شهرهای تو ظاهر سازیم تا بندگان ستمدیدهات در امان باشند و حدود ضایع گشتهات بر پا شود.»
خداوند در آیاتی از قرآن درباره اهداف و وظایف حکومت اسلامی میفرماید: همان كسانى كه چون در زمين به آنان توانايى دهيم، نماز برپا مى دارند و زكات مى دهند و به كارهاى پسنديده وامىدارند و از كارهاى ناپسند بازمىدارند و فرجام همه كارها از آن خداست.(حج، آیه41)
در حقیقت اجرای این امور از جمله عدالت اقتصادی و امر به معروف و نهی از منکر در قالب رفتار اجتماعی، بهعنوان وظایف حاکمان و متمکنان بر قدرت، چیزی جز تأمین امنیت نیست؛ زیرا حفظ هنجارها و مقابله با نابهنجاریها و نیز عدالت اقتصادی مهمترین سازوکارهای تأمین امنیت پایدار است. از سوی دیگر اقامه نماز از سوی رهبران و تقویت ابعاد بندگی و معنوی، چیزی جز تقویت امنیتی نیست که در سایه ایمان تحقق مییابد و خداوند امنیت واقعی و حقیقی را در گرو آن میداند.
ایجاد امنیت زمینه ساز رشد جامعه
خداوند در آیات سوره حج از جمله آیات 38 تا 40 از دفاع از مومنان و مظلومان سخن میگوید و با اذن جهاد علیه ستمگران، از مظلومانی حمایت میکند که از سرزمین و خانههایشان آواره شدهاند و اینگونه حوزه امنیت اجتماعی را با امنیت نظامی و انتظامی گره میزند. در حقیقت از وظایف دولت و حکومت این است که در چارچوب قوانین محوری و اخلاق محوری، هنجارهای اجتماعی را تقویت و از عدالت حمایت کرده و علیه ظالمان و متجاوزان به جنگ برخیزد و جامعه را در امنیت کامل و فراگیر حفظ و صیانت کند.
امیرمومنان علی(ع) بر اساس این دسته از آیات است که علاوهبر احیای دین و حاکمساختن شعائر و قوانین الهی و اقامة حدود الهی، ایجاد امنیت و حمایت از بندگان مظلوم و محروم، برچیدن آثار فتنه و فساد، مستقرساختن صلاح، پاکی، صلح و صمیمیت و طرد عناصر فاسد و مفسد را بهعنوان اهداف عالی خود در قبول حکومت و زعامت دنیوی اعلام میکند. امام(ع) در فرازی از خطبهاش، فراهمکردن امنیت همهجانبه را مقصد اساسی میداند که در سایه آن، رشد و تعالی مردمان صورت میگیرد و هر کسی میتواند در چنین فضا و ظرفیتی کمالات خویش را آشکار کرده و به بلوغ برساند.
از نظر آن حضرت اسلام و فلسفه و سبک زندگی آنکه در قالب آموزههای معرفتی و دستوری آن مطرح شده است، مایه امنیت اساسی جامعه است. ایشان میفرماید:«الحمدلله الذی شرع الاسلام... فجعله امناً لمن علقه»؛ ستايش مخصوص خداوندى است که اسلام را تشريع کرد... و آن را برای هر که به آن چنگ زند، مایه امنیت قرار داد. (نهجالبلاغه، خطبه 106)
از این سخن امیرمومنان(ع) میتوان این معنا را استنباط کرد که آموزش تعالیم اسلامی به مردم و آگاه کردن آنان از معارف و احکام اسلامی، یکی از راههای دستیابی به امنیت پایدار است؛ چرا که از نظر قرآن، ایمان همان امنیت است و امنیت تنها در سایه ایمان به اسلام و آموزههای آن دست یافتنی است.
برخی وظایف حاکم و حکومت
یکی از گروههای انارشیست که اصولا با نهاد اجتماعی بهعنوان دولت و حکومت مخالف بودند، گروه خوارج بودند. از نظر آنان حکم به معنای حکومت و قانونگذاری اختصاص به خدا دارد. بنابراین، کسی نمیتواند در مقام حاکم قرار گیرد و به حکومت بپردازد. امیرالمؤمنین(ع) در خطبهای که بعد از جنگ صفین و خطاب به خوارج ایراد فرمود، به مباحث مهمی درباره حکومت و ضرورت آن و از جمله هفت وظیفه حاکم عادل الهی اشاره میکند که سه وظیفه آن بهگونهای مستقیم با موضوع امنیت مرتبط است. ایشان نخست از مغالطة خوارج با شعار «لاحکم الا لله» پرده برمیدارد و میفرماید: «سخن حقی است که معنای باطلی از آن اراده شده است». سپس به ضرورت تشکیل حکومت میپردازد و برای اثبات این مدعا در عباراتی کوتاه و پرمعنا چند دلیل روشن را بیان میفرماید.
به بیان ایشان، مردم نیازمند امیری چه نیکوکار یا بدکار هستند؛ و اگر توفیق پیروی از حاکم نیکوکاری نصیبشان نشود، وجود امیر فاجر از نبود حکومت بهتر است. ایشان به فواید و برکات معنوی و مادی حکومت اشاره میکند و میفرماید:«و انه لا بد من امیر برّ او فاجر یعمل فی امرته المؤمن و یستمتع فیها الکافر و یبلغ الله فیها الاجل و یجمع به الفیء و یقاتل به العدو و تأمن به السبل و نوخذ به للضعیف من القوی حتی یستریح برُّ و یستراح من فاجر»؛ بيقين مردم نيازمند امير و حاکمى هستند، خواه نيکوکار باشد يا بدکار(اگر دسترسى به حاکم نيکوکارى نداشته باشند وجود امير فاجر از نبودن حکومت بهتر است). اميرى که در حکومتش مؤمن به کار خويش بپردازد و کافر از مواهب مادى بهرهمند شود و به اين ترتيب خداوند به مردم فرصت مىدهد که زندگى خود را تا پايان ادامه دهند. به وسيله او اموال بيتالمال جمعآورى مى گردد، و به کمک او با دشمنان مبارزه مىشود، جادهها امن و امان خواهد شد و حقّ ضعيفان به کمک او از زورمندان گرفته مى شود و به اين ترتيب نيکوکاران در رفاه قرار گرفته و از دست بدکاران در امان مى باشند.(نهج البلاغه، خطبه 40)
در این بیان مهم، تعامل میان ایمان و امنیت و ضرورت تأمین امنیت از سوی حکومت برای همه شهروندان اعم از مسلمان و غیرمسلمان بهخوبی مشاهده میگردد. از این رو، میتوان آرمانهای حکومت اسلامی را 1- بسترسازی برای حیات مادی و معنوی مؤمنان در قالب اقامه نماز و امر به معروف و نهی از منکر و پرداخت زکات و مانند آنها؛ 2- تأمین حقوق شهروندان و تأمین حیات مادی ایشان و اجرای عدالت؛ 3- تأمین امنیت و استیفای حقوق مردم بهویژه مظلومان و آوارگان و مقابله با دشمنان آیینها و معابد و تأمین امنیت عبادی، نظامی و انتظامی ؛ 4- به سامانرساندن نظام اقتصادی برای اداره صحیح و توانمند جامعه و تامین امنیت اقتصادی و مانند آنها دانست که در آیات سوره حج و آیات دیگر قرآن و سخنان معصومان(ع) از جمله امیرمومنان(ع) بیان شده است.
امام(ع) در عهدنامه مالک اشتر - که منشوری برای آرمانها و مقاصد حکومت علوی است - از جمله وظایف مالک در استانداری مصر را «جمعآوری خراج مصر، جهاد با دشمنان آن، اصلاح اهل آن و عمران و آباد کردن آن» بیان میفرماید(نهجالبلاغه، نامه 53).با استناد به این فرمان میتوان بخشی از آرمانهای اساسی حکومت را، انتظام اقتصادی جامعه، تأمین امنیت، توجه به رشد، اصلاح، تربیت و بالندگی افراد، آبادانی مملکت و تأمین رفاه عمومی دانست.
از نظر اسلام میان سامانیافتن نظام اقتصادی، میزان آبادانی و رفاه اقتصادی و پرورش و بالندگی معنوی افراد جامعه، ارتباط مستقیمی وجود دارد که از دیدگاه قرآن در آیات 38 تا 41 سوره حج و نیز سخنان امام علی(ع)، امنیت در این زمینه و در ارتباط با این اهداف، نقش محوری و کلیدی داشته و با استقرار آن، بقیه این اهداف در نظام سیاسی محقق خواهند شد.
به اعتقاد امام علی(ع) رفاه زندگی مردم در سایه امنیت تأمین میشود: رفاهیهًْ العیش فی الامن (غرر الحکم، تمیمی آمدی، ج4: 100) و دولت و مردم باید در جستوجوی سازوکارهایی برای تأمین آن بر آیند؛ زیرا هیچ نعمتی گواراتر از امنیت نیست: لا نعمهًْ اَهنأ من الامن (همان، ج6: 435) و اگر امنیت نباشد گویی زندگی و عیشی و آبادانی و تمدنی نیست؛ چرا که از نظر ایشان، بدترین شهرها و وطنها، شهر و موطنی است که فاقد امنیت باشد: شر البلاد بلد لا أمن فیه... شر الاوطان ما لم یأمن فیه القطان.(همان، ج4: 165و171).