حقوق زنان، میان افراط و تفریط(زلال بصیرت)
انسان، کاملترین مخلوقات است که خداوند او را به عنوان خلیفه خودش معرفی کرده،خداوند براي همه مراحل رشد و تکامل انسان کمکهایی به او کرده است؛ در مرحله اول، برای شناخت صحیح، عقل را به او داده و در ادامه نیز پیامبران الهی را فرستاده است تا راه صحیح را به او نشان دهند.
در همه افراد انسان ویژگیهای مشترک وجود دارد، اما با وجود اين ويژگيهاي مشترك، همه انسانها یکسان نیستند؛ حتی میتوان گفت در ویژگیهای شخصی افراد نمیتوان دو نفر را مثل هم یافت. از اینرو نمیتوان برنامه واحدی برای همه انسانها در راه رسیدن به کمال ارائه داد؛ زیرا هر يك از افراد بشر ویژگیهای خاصی دارند که بسیاری از آنها قابل تغییر نیست. این مسئله ایجاب میکند که برنامههای متفاوتی برای تکامل افراد مختلف وجود داشته باشد.
اشتراک انسانها در اصل انسانیت و تکامل
البته استعدادها، وظایف و حقوق انسانها، دارای جهات مشترکي است؛ زيرا هدف خلقت انسانها یک امر مشترک است و از همين رو برای رسيدن به اين هدف باید برنامه مشترکی در نظر گرفته شود و اگر غیر از این باشد، در حق افراد ظلم شده است؛ اما با توجه به تفاوتهای انسانها، گاهی شیوه رسیدن افراد به آن هدف با دیگران متفاوت است.
همه انسانها، در اصل انسانیت مشترک هستند؛ لذا خداوند برخی حقوق، وظایف و استعدادهای مشترک برای آنها در نظر گرفته است. اما برخی انسانها، مرد و بخش دیگر زن هستند که هر یک ویژگیهای جسمی، روانی و استعدادهای خاصی دارند. اما تشخیص اینکه مرز مشترک و مرز اختصاصی کجاست، نیاز به دقت دارد و همین امر از دیرباز مورد مناقشه بوده که اشتراکات حقوق و تکالیف زن و مرد و اختلافاتشان کدام است؟ در اینباره نظریههایی نيز ابراز شده که میتوان گفت اکثر آنها اشتباه است. مرد و زن در کمال نهایی نیز مشترک هستند و هر دو استعداد رسیدن به این کمال را دارند. این کمال، همان قرب الهی است. اینکه انسان میتواند به مقام خلیفهاللهی برسد، به خاطر این است که این استعداد را دارد که شبیه خدا شود.
حضرت مریم، همسر فرعون و بالاتر از همه زنها، حضرت زهرا(س) الگویی برای همه زنان و مردان عالم هستند. در جهت قرب الهی، فرقی بین زن و مرد نیست و حتی زنان میتوانند در این مسیر الگوی مردان باشند.
ظلم به زنان در اثر افراط و تفریط
با وجود تفاوتهای جسمی و روحی زن و مرد که مستلزم تفاوت در برخی حقوق و تکالیف آنهاست، اما این مسئله در طول تاریخ، برای بسیاری از انسانها حتی بسیاری از پیروان ادیان آسمانی، درست حل نشده است. به عنوان مثال يك خانم مسلمان مصري در سخنرانی خود كه در کنفرانسي در سوئیس ايراد كرد، اعلام كرد که ادیان ،زن را انسان نمیدانند! حال آنکه در قرآن بوضوح چنین دیدگاهی مردود شناخته شده است.
از سوی دیگر عدهای راه افراط را پیموده و معتقدند بین زن و مرد در حقوق و تکالیف هیچ تفاوتی نیست و فقط اختلافاتی جزئی وجود دارد که تأثیری در وظایف، حقوق و مسئولیتها ندارد.
تقریبا در تمام کشورهای عالم، به زنان ظلم شده است،شاید نتوان کشوری را یافت که در برههای از زمان حقوق زنان را آنگونه كه شایسته جايگاه انسانی زن است، به وی داده باشند. زنان همواره مورد ظلم بودهاند؛ حتی امروز نیز به نام طرفداری از زن، زنان را فریب میدهند! این مسئله حتی در پیروان ادیان و حتی مسلمانان نیز وجود دارد؛ همین مسئله سبب شده تا زنها همواره احساس کمبود، محرومیت و عقب ماندن از حقوق خود داشته باشند و به دنبال عکسالعملی جهت گرفتن حقوق از دست رفته خود از مردان باشند.
گاهی به عنوان دفاع از حق زن و انتقام از محرومیتهای گذشته، مجدداً زنان مورد ظلم قرار گرفتهاند. حتی در برخي جوامع اسلامي نیز این احساس در برخی زنان وجود دارد که باید انتقام حقوق از دست رفته خود را از مردان بگیرند. شاید حتی در ذهن برخی زنان مؤمن و مقید به احکام شرعی نیز این تصور وجود داشته باشد که مورد ظلم قرار گرفتهاند و ازهمين رو به ابراز مخالفت با بعضی از احکام اسلامی و افراط و تفریط کشیده شوند.
متأسفانه بسیاری از زنان جامعه ما نیز به خاطر همین افراط و تفریط مورد ظلم قرار میگیرند، از سويي در برخی نقاط، بخصوص روستاها، علیرغم اینکه بیش از توان زنان از آنها کار کشیده میشود، اما در شأن و منزلت یک انسان مورد تکریم و احترام نیستند و حقوقشان تضییع میشود؛ از سوي دیگر افراط و انگیزه مطرح شدن برای انتقام گیری نیز سبب ظلم به خود زنان شده است.
مطرح شدن در جامعه، یکی از علل روانی بیحجابی
یکی از علل روانی بیحجابیها انگیزه مطرح کردن خود در جامعه است، در واقع فرد با این ذهنیت که به زن ظلم شده و باید انتقام بگيرد، میخواهد با انجام رفتارهايي خود را مطرح کند. به عبارت بهتر این یک امر طبیعی است که وقتی انسان سرمایهای دارد و کسی قدرش را نمیداند، میخواهد با مطرح کردن خود، سرمایهاش را به دیگران نشان دهد و عدهای گمان میکنند بیحجابی، نوعی مطرح شدن در جامعه است. امروز بین افراط و تفریط قرار داریم و باید اعتراف کنیم که متدینان نیز در این زمینه به وظیفهشان عمل نکردهاند، برخي از همین متدینان سالهای طولانی حقوق زنها را آنگونه که باید، ادا نکردند و همین امر سبب شده تا نوعی احساس شکست، افسردگی و عقبماندگی در ايشان به وجود بیاید. عکسالعمل طبیعی اين احساس نیز انتقام از طرف مقابل است که نمودهای آن در جوامع مختلف ديده ميشود. امروز عدهای از غربزدهها و روشنفکران با تمسک به ظلمهایی که به زنها شده، وضعیت کشورهای به اصطلاح پیشرفته که حجاب را کنار گذاشتهاند را به عنوان الگو معرفي كرده و چنين القا میكنند كه در آن کشورها به زنان حقوقی همانند مردان داده شده و ما هم باید چنین کنیم.
عدم تعادل بین حقوق زن و مرد، از کمبودهای جامعه
یکی از کمبودهای جامعه اسلامی ما بر هم خوردن تعادل حقوق زن و مرد در جامعه است، از جمله مسائل مهمی که باید به آن توجه کنیم، همین مسئله است؛ انقلاب اسلامی برای این نبود که یک خانواده سلطنتی از حكومت ساقط شود و جای خود را به دیگری بدهد؛ تمام همّ و غم امام راحل(ره) به عنوان بنیانگذار این نظام، اسلام بود؛ نان و آب از دهان امام میافتاد، اما اسلام نمیافتاد. اين يعني هدف اصلي انقلاب، جاري شدن اسلام در همه زمینهها بود؛ در این مورد نیز هدف اسلام ايجاد تعادل بین حقوق زن و مرد است و انقلاب باید از هرگونه افراط و تفریطي جلوگیری کند.
مرز این افراط و تفریط کجاست؟حتی در فهم این مسئله هم نقصها و کمبودهایی داریم؛ زيرا حتی در برخی منابع، پیشفرضها و پیشداوریهایی وجود دارد که اجازه فهم درست را از ما میگیرد؛ پیشفرضهای افراطی از یک سو و پیشفرضهای تفریطی از سوی دیگر. لذا یکی از وظایف فرهیختگان جامعه ما این است که از لحاظ نظری این پیش فرضها را به صورت دقیق بررسی کنند و در عمل نیز تلاش کنند به عدالت و تعادل نزدیک شوند.
به عنوان نمونه، حق تحصيل براي زنان به عنوان یکی از مسائل مطرح در زمينه حقوق زنان است،تحصیل علم برای انسانیت است و به قشری از جامعه اختصاص ندارد؛ همانگونه که تقرب به خدا و معرفت به او برای همه است، تحصیل علم نیز حق همگان است؛ اما اینکه شرایط زندگی و منطقهای به گونهای ایجاب کند که عدهای به دنبال فلان علم بروند یا تزاحماتی بین تکالیف به وجود بیاید که بر اساس آن برخی دنبال علم بروند، مسئله دیگری است؛ اما اصل تحصیل علم اختصاصی به زنان یا مردان ندارد. حقوق و تکالیفی که ناشی از انسانیت انسان است، مشترک بین زن و مرد است، صرف نظر از این مشترکات، بر هیچ عاقل منصفی پوشیده نیست که برخی حقوق و تکالیف با توجه به اقتضائات خلقت مرد یا زن است؛ مثلا بقاء نسل انسان دو رکن دارد که هر رکن وظیفه خاص خود را دارد و وظایف آنها قابل تبادل نیست. یکی از مسائلی که حتي بین زنان مؤمن و متدین مورد بحث است، مسئله چند همسری است؛ در اين زمينه كساني میگویند اگر تعدد همسر جایز است، باید هم برای مرد باشد، هم برای زن! چرا فقط مرد حق ازدواج با چند همسر را داشته باشد؟! این سؤالي است كه به دنبال آن مسائل ديگري نیز مطرح میشود و چه بسا زنان مؤمن تعبداً نظر اسلام را درباره آن بپذیرند؛ اما در ذهنشان چنین سؤالی وجود دارد.
پاسخ بسیاری از سؤالات را ميتوان بر اساس علم، تجربه و تفکر دريافت؛ اما فهميدن برخی مسائل فقط از طريق وحی ممكن است، ما ابتدائاً حکمت بسیاری از مسائلی را که وحی بیان کرده است نمیفهمیم؛ مثل اینکه چرا نماز صبح باید قبل از طلوع خوانده شود؟ شايد در مواردي برخي کلیات را بفهمیم؛ اما درك تمامي جزئيات بسیاری از امور بدون راهنمایی وحی ممکن نیست.
اگر ما واقعا به اين مسئله ایمان داریم و پذیرفتهایم که وحی راه سعادت ماست، بايد به راهنماییهای وحی نیز ملتزم باشیم، لازمه ایمان، پذیرش راهنماییهای وحی است؛ باید قبول کنیم که عقل در فهم کامل همه امور موفق نیست؛ لذا باید به معارف الهی و فهم معصومان(ع)اعتماد کنیم و باور داشته باشیم كه آنها بهتر از ما میفهمند و راه سعادت بشر را بهتر از ما میشناسند.
باید اعتراف کنیم که حتي در جامعه ما نيز در زمينه حقوق انسانی انسانها که برخی از آنها ویژه زنان یا مردان است، خوب عمل نکردهایم.
باید بانوان عالم با تألیف کتاب، تدریس، شرکت در کنفرانسهای علمی و ارائه، با رعایت حدود شرعی نقش خود را ایفا کنند، اما این کارها نباید به حقوق و تکالیف اختصاصی آنها ضرری بزند؛ ولی وقتی زنانی عالم شدند، باید جامعه نیز از علم ايشان استفاده کند.
بیانات آيتالله مصباح يزدي (دام ظله) در دیدار جمعی از مسئولان جامعهًْالزهرا
و شورای سیاستگذاری همایش کتاب سال بانوان؛ قم؛ 27/11/97
زلال بصیرت روزهای پنج شنبه منتشر میشود.