روزه ؛ آزمایشگاه صبر و تحمل
مرتضی طباطبائی
انسان موجودی عجول و ضعیف و ناتوان است. در آیات قرآنی دهها صفت نقصان در کنار دهها صفت کمالی بیان شده است. البته صفات کمالی در آدمی به شکل اسمی است و میبایست در فتنهها و آزمونها و بلا و مصیبت به فعلیت در آید و ظهور پیدا کند. تکالیف اسلامی برنامهای برای اظهار و فعلیت بخشی اسمای الهی و رهایی از نواقص ذاتی است تا انسان بتواند ربانی شده و مقام خلافت را به درستی به عهده گیرد. یکی از مهمترین احکام و تکالیف اسلامی، روزه است که فواید بسیاری چون کسب تقوا، صبر، استقامت، بردباری و شکیبایی و مانند آن دارد. نویسنده در این مطلب به یکی از آثار روزه پرداخته است.
* * *
فقر ذاتی و ظرفیت رشدی انسان
بر اساس آموزههای قرآنی، انسان همانند دیگر آفریدههای الهی موجودی است که فقر، جزو ذات اوست؛ زیرا از نظر ایجاد و بقا نیازمند دایمی به خدای غنی حمید است.(فاطر، آیه 15) پس در اصل وجود و هر کمالی که برای انسان متصور است، هیچ استقلالی برای انسان نیست و هرچه دارد از خداوند غنی است که دم به دم این کمالات را از مجاری فیض به او میرساند. از این رو اگر خداوند دمی فیض را قطع کند نعمتی از دست میرود و یا اصل وجودش تباه خواهد شد و چیزی نیست که بتواند جایگزین فیض الهی شود.(نحل، آیه 79؛ حج، آیه 65؛ زمر، آیه 42؛ ملک، آیه 19) پس میتوان گفت داشتههای انسان در اصل وجود و کمالات همواره متوقف بر فیض الهی است.
از طرفی انسان در ذات خود همه کمالات را به شکل قوه و اسم در اختیار دارد و فعلیت و ظهور آنها نیازمند اراده و عزم انسانی است تا نقص فعلی را به کمال فعلی تبدیل کند؛ زیرا همان طوری که خداوند دانایی را با تعلیم کل الاسماء(بقره، آیه 31) به انسان داده، همچنین توانایی این را داده که آن دانایی را به توانایی تبدیل کرده و از نقص به کمال برسد.
عبودیت، تنها راه فعلیت اسمای الهی
از آموزههای قرآنی این معنا به دست میآید که تنها راه کمال یابی و فعلیت بخشی به قوای کمالی در ذات، عبودیت است که از آن به صراط مستقیم نیز یاد میشود؛ زیرا راهی است که مقصد و مقصود در آن نمایان است و نیاز به پرسش نیست و کسی در آن راه گم نمیشود.
اینکه خداوند در آیه 56 سوره «ق» هدف و فلسفه آفرینش انسان را عبودیت معرفی کرده برای آن است که انسان از این راه میتواند متاله شده و صفات و اسمای الهی را به ظهور رساند و فعلیت بخشد و دانایی را به توانایی تبدیل کرده و بتواند در مقام ربوبیت ظهور یابد و ربانی شود و خلیفه گری کند.(آل عمران، آیه 79)
تکالیف الهی، عامل رهایی از نقص
هر تکلیف الهی که در قالب برنامه عبادی بیان شده در حقیقت راهی برای کسب یک یا چند کمال و فعلیت بخشی به آن و یا برداشتن موانعی است که در برابر کمال یابی و اظهار آن کمال وجود دارد.
به سخن دیگر، هر کمالی اگر بخواهد از دانایی به توانایی در ما تبدیل شود و فعلیت یابد، نیازمند دو امر است که شامل ایجاد مقتضی و حذف موانع است. احکامی که خداوند در آیات قرآنی و یا از طریق اهل بیت(ع) بیان کرده همواره بر اساس مصالح و منافع برتر است. بنابراین، نمیبایست هیچ عمل عبادی را دست کم گرفت.
اگر بخواهیم تمامی کمالات اسمایی را در خود از دانایی به توانایی تبدیل کنیم باید به تمام دستورهای عبادی اسلام عمل کنیم. البته برخی به اصول احکام بسنده میکنند که اینان همانند کسانی هستند که تنها سازه اصلی و استخوان بندی ساختمانی را میسازند و به تزیین و نازک کاری آن کاری ندارند. این مستحبات است که تزیینات داخلی ساختمان اصلی را پدید میآورد. البته برخی تنها به مستحبات بسنده میکنند و از اصول واجبات باز میمانند مثلا به احیای شبهای عاشورا و مانند آن میپردازند ولی نماز صبح واجب خود را قضا میکنند. این مانند کسی است که استخوان بندی بنا را نساخته یا نیمه ساخته به تزئینات میپردازد.
ناخنک بزرگان به همه کمالات
از نظر آموزههای اسلامی هر آیهای از آیات قرآنی مسئولیت ساخت یک بخش از ابعاد وجودی انسان را به عهده دارد. از این رو در قیامت گفته میشود: اقرا وارق؛ بخوان و بالا رو! یعنی هر میزان که قرآنی شدهای به همان میزان در بهشت کمالات بالا میرویی.
برخی از عالمان اسلامی برای اینکه بتوانند به همه کمالات، ناخنکی زده باشند در طول عمر خویش تلاش کردهاند تا به هر عمل عبادی از واجب و مستحبی، یک بار هم شده عمل کنند؛ زیرا هر عبادتی ثمره خاص خود را دارد. از نماز نمیتوان همان میوه را برداشت کرد که از روزه به دست میآید و یا از حج همان توقع و انتظاری را داشت که از روزه بر میآید. هر عملی سبب برای کمالی است و برای رسیدن به هر مسببی باید از سبب خاص خودش بهره برد. زیارت امام حسین(ع) بهره خاص خود را دارد که از زیارت امام رضا(ع) به دست نمیآید هر چند که همه یک نور هستند. تسبیحات هر کدام کاری انجام میدهد مثلادر بهشت خشت زر و سیم میسازد یا صلوات درختهای گوناگون و متنوع بهشتی میپروراند.
البته آنچه به عنوان واجبات بیان شده نقش اساسی را دارد؛ چنانکه در میان واجبات برخی اهم از دیگری است؛ زیرا اصول را میسازند. اما نباید از مستحبات غافل ماند که آنها هم آرایهها و تزئینات و نازک کاری را انجام میدهد.
همچنین ترک محرمات به معنای ترک موانع بزرگ و ترک مکروهات به معنای ترک موانع کوچک است؛ البته اگر مکروهات تکرار شود خودش مانند یک محرم ،عمل خواهد کرد و راه را برای تحقق یک امر کمالی در انسان سد میکند.
پس هر عملی از اعمال عبادی گامی از نقص به سمت کمالی است که در انسان است ولی به شکل دانایی. پس باید از این ظرفیت اسباب عمل استفاده کرد و خود را از نقص رهاند و به کمال رساند.
روزه، سبب صبر و استقامت
بر اساس آموزههای قرآنی، روزه همانند اعمالی چون نماز، حج، جهاد، خمس و زکات از اعمال عبادی بسیار کارگشا و اسباب اظهار کمالات فراوان است. به این معنا که روزه در کنار این پنج اصل میتواند آدمی را به تقوایی برساند که جهات مختلفی را پوشش میدهد؛ زیرا تقوا دارای مراتبی است که برخی از مراتب آن مساوی با دست یابی به تمامی کمالات است. از این رو در آیات قرآنی بر روزه و نماز و زکات و دیگر موارد پیش گفته بارها تاکید شده است؛ زیرا هر یک از آنها موجب کسب تقواست و خداوند بیان میکند که اینها مهمترین اسباب تحقق تقوا هستند. (بقره، آیه 183 ؛ بقره، آیه 194؛ حج، آیات 32 و 37 )
با نگاهی به آثار تقوا میتوان دریافت که چگونه با اعمالی چون نماز و روزه و حج میتوان به کمالاتی دست یافت که از راههای دیگر یا شدنی نبود یا سخت دست یافتنی بود.
روزه دارای آثار اختصاصی کمالاتی است که از مهمترین آنها صبر است. به طوری که در آیاتی از قرآن از روزه به صبر تعبیر شده است.(بقره، آیه 45؛ و روایات تفسیری) از حضرت صادق (ع) نقل شده که ایشان در تفسیر آیه شریفه «واستعینوا بالصبر و الصلوة» فرمود : منظور از صبر در آیه روزه است. هرگاه برای شخصی پیشامد سختی بهوجود آید روزه بگیرد زیرا خداوند میفرماید: به وسیله روزه و نماز کمک بگیرید.(وافی، فیض کاشانی، ج ۲، باب صوم، ص ۶ ؛ پند تاریخ، ج ۵، ص 242)
چنانکه گفته شد روزه دارای آثاری است که مهمترین آن صبر است و همین صبر گامی به سمت حلم است که صبر و بردباری همراه با عقلانیت است. کسی که بتواند آستانه تحمل خود را بالا برد و در مشکلات و مصایب عنان اختیار خود را از دست ندهد، به جایی میرسد که همواره هر رفتارش با عقلانیت است و هرگز هیجانی عمل نمیکند بلکه با عقل برنامهریزی کرده و حلیم میشود.
به سخن دیگر، انسان با روزه به جایی میرسد که قوام و استقامت پیدا میکند و بر پای خود میایستد و نیازی به تکیه گاه ندارد. اگر انسانی بخواهد حمل (به فتح حاء) یا حمل(به کسرحاء) داشته باشد یعنی اگر بخواهد باری چون زن آبستن در درون و باری چون باربر بر دوش داشته باشد، باید اهل استقامت باشد و دارای ستون فقراتی که او را بر پای خود نگه دارد. دست یابی به چنین حالتی نیازمند صبر و حلم است که از سبب روزه به دست میآید.
روزه موجب میشود که انسان از همه شهوات رهایی یابد و قوای نفسانی را تحت مهار و مدیریت خود در آورد. ترک خوردن و آشامیدن و زناشویی و تندی و خشم و مانند آنها موجب میشود تا انسان بیهوده خشمگین نشود و برای پر کردن و ارضای شکم وزیر شکم برده و بنده دیگری نشود و هر خطا و اشتباه و گناهی را مرتکب نشود. بسیاری از مردم برای پاسخگویی به این شهوات است که به هر گناهی دست مییازند.
اگر کسی بتواند شهوات غذایی خود از خوردن و نوشیدن و شهوات جنسی خود و شهوات مقامی و غضبی و مانند آن را مدیریت کند، به صبر و استقامتی میرسد که اجازه نمیدهد با هر بادی تکانی بخورد و برده و بنده دیگران شود. این گونه است که خودش را از بردگی و بندگی غیر آزاد میکند و به آزادی و حریت واقعی میرسد. پس نواقص بسیاری را با این کار از میان برده و به کمالات بسیاری دست مییابد.
روزه دار در زمان روزه میآموزد که دروغ نگوید، تهمت نزند، غیب نکند، خشم بیهوده نگیرد، مجادله نکند، نگاه بد نداشته باشد، سخن ناروا و زشت نگوید و نشنود و دهها عمل دیگری که هر یک او را برای رهایی از موانع رشد و کمال آماده میکند و تقوایی را به دست میآورد که زمینهساز فعلیت یابی کمالات است؛ زیرا وقتی موانع برداشته شود مانند آبی که پشت سد گرد آمده به سرعت آزاد میشود و به مقصد و مقصود خود میرسد. در حقیقت ما با گناه و خطا و اشتباهات در زندگی خود، آب رحمت الهی را پشت درها و دریچههای قلب خود نگه داشتهایم؛ وقتی روزه میگیریم به تقوا میرسیم و این تقوا به معنای مانع زدایی است و وقتی مانعها برداشته شد این انبوه آب پشت سد قلب ما حرکت میکند و همه وجود ما را سیراب کرده و قدرت و توان و استقامت ما را افزایش میدهد و زمینهساز حرکتهای کمالی بزرگ و برتر میشود.
براین اساس در آیات و روایات روزه ماه رمضان به عنوان یک زمان بسیار مناسب برای دست یابی به تقوا معرفی شده است؛ زیرا در این ماه موانع بیرونی چون شیطنتهای شیاطین برداشته میشود و انسان تنها مانع درونی دارد که باید آن را خودش بردارد؛ یعنی مانع بیرونی برداشته شده و شیاطین در غل و زنجیر میشوند و انسان تنها باید سد قلب خود را بردارد تا آب و نور الهی بر آن جاری و ساری شود.