بازخوانی مکتوب مستند « خارج از دید۲ »-۲۷
«زیگزاگ» بیبیسی میان خبرنگاران ایرانی!
یکی از مشهورترین بازیهایی که به ابزار جاسوسی بدل شده، بازی معروف به PokeMon Go است. این بازی را یک شرکت آمریکایی به نام نیانتیک در سال 1395 ساخت و به سرعت با استقبال وسیع مخاطبان در سراسر جهان روبهرو شد. در یک مدت کوتاه، پوکمون گو ده میلیون بار از گوگل پلی و پنج میلیون و هفتصد هزار بار از اَپ استور دانلود شد. این بازی تا مدتها به همین نحو در صدر ماند تا جایی که شرکت منتشر کنندة بازی، پس از انتشار در کشورهای آمریکا، آلمان، انگلیس و نیوزیلند، انتشار جهانی اش را به دلیل پر شدن حجم سرورها به تعویقانداخت. در همین چهارکشور ۲۱ میلیون کاربر فعال پوکمون گو را بازی میکردند. پوکمون گو، ترکیبی از فضای مجازی و واقعی است و کاربر برای انجام بازی باید مدام در فضاهای واقعی حضور داشته باشد. کارشناسان این بازی را یکی از ابزارهای جاسوسی آمریکا و رژیم صهیونیستی برای جاسوسی از مراکز مختلف و کسب اطلاعات معرفی میکنند. پوکمونها در مناطقی آشکار میشوند که کاربران رفت و آمد دارند. جایی که رفت و آمد کاربران کم است، فورا به عنوان مرکزی که احتمالا محرمانه است توسط بازی شناسایی میشود و جایی که رفت و آمد به شدتاندک است آن بخش از نقشة جغرافیایی به عنوان یک منطقه نظامی و امنیتی با سطح طبقهبندی بسیار بالا شناسایی میشود.
با همه منافع فرهنگی، سیاسی، امنیتی و جاسوسی که بازیهای طراحی شده غرب برای آنان دارد، این منافع اقتصادی است که باعث میشود این بازیها همچنان به حیات خود ادامه دهند. منفعت اقتصادی به این معناست که اینجاسوسی و القای فرهنگی در حالی صورت میپذیرد که شرکتهای عظیم در عین حال جیب مخاطبین خود را خالی کرده و سود مالی هم میکنند تا بتوانند بودجه پروژههای آینده را نیز تامین کنند. در سال 1393 در آمریکا بازیها ۲۲ میلیارد و چهارصد میلیون دلار سود داشتهاند که در دو سال بعد یک میلیارد و یکصد میلیون دلار به مبلغ این سود اضافه شد. چین که ۷۴۶ میلیون کاربر اینترنتی دارد، بزرگترین بازار بازیهای کامپیوتری در جهان است و سود شرکتهای بزرگ از این بازیها در چین در سال 1395 بیش از ۲۴ میلیارد دلار بوده است. در ایران، سالانه هشتصد میلیون دلار از سرمایه ایرانیان خرج بازیهای رایانهای میشود. در سال 1395، ۳۸ میلیون و ۲۳۴ هزار کاربر ایرانی، یعنی نزدیک به نیمی از جمعیت کشور مشغول بازیهای رایانهای بودهاند. از مجموع پولی که در این بازار عظیم در حال گردش است، تنها ۵ درصد آن به بازهای ایرانی اختصاص دارد و باقی به جیب دلالان و به طور غیرمستقیم به کمپانیهای بزرگ بازیسازی میرسد. علاوهبر تهاجم فرهنگی و مقاصد جاسوسی، این یعنی ایجاد شغل برای کشورهای استعمارگر و برعکس گسترش اعتیاد به بازی و بیکاری در داخل کشور. در آمریکا بازی رایانهای دهها هزار شغل به وجود آورده است. اما در کشورهای مصرفکننده، بازیهای رایانهای نقش معکوس دارند و به جای گسترش شغل و درآمدزایی، به تخدیر و بیکاری جوانان افزودهاند.
نازنین زاغری، عامل «زیگزاگ» در ایران
رادیو بیبیسی درست زمانی راهاندازی شد که بحبوبه جنگ جهانی دوم، متفقین قصد حمله به ایران و اشغال ایران را داشتند. این رادیو دولتی انگلستان، بسته به شرایط سیاسی کشور و منافع دولت انگلیس، اخبار نومیدکننده یا جهتدار خود را در میان ایرانیان پخش میکرد. نمونۀ مهم آن، نقش بیبیسی علیه دولت مصدق در ماجرای نهضت ملی شدن صنعت نفت و سپس کودتای آمریکایی بیست و هشت مرداد بود. پس از انقلاب اسلامی نیز تمام توان رسانهای غرب برای تخریب حکومت نوپای دینی در ایران تجمیع شد. با آغاز عصر اینترنت، این نفوذ به فضای مجازی راه پیدا کرد. در ابتدا رسانهها و سایتهای متعددی در فضای مجازی به وجود آمدند که هر کدام به یکی از نهادهای امنیتی و رسانهای غرب متصل بودند و همگی قصد داشتند با ایجاد فضای خبری بر علیه جمهوری اسلامی ایران منجر به براندازی نظام شوند. نقشۀ براندازی در سال 1388 با شکست انجامید، اما پس از آن، رسانههای مختلف تحت فرماندهی واحدی درآمدند.
این فرماندهی واحد را وزارت خارجۀ آمریکا به عهده داشت. نهاد USAID زیرمجموعۀ وزارت خارجۀ آمریکا برای مدیریت بازۀ وسیع رسانههای اینترنتی ضدجمهوری اسلامی از حمایت نهادهایی مانند بنیاد جامعۀ باز جورج سوروس، شبکۀ جهانی بیبیسی، وزارت خارجۀ انگلیس و وزارت خارجۀ هلند استفاده کرد. حضور هلند در این پروژۀ بزرگ به این علت است که یکی از کشورهایی است که بیشترین میزان سرورهای اینترنتی را در خود جا داده است و اخیرا در برنامۀ دولت آمریکا برای مبارزه با نفوذ اینترنتی روسیه نیز با آن کشور همراهی میکند. حالا، با مثلث آمریکا، انگلستان و هلند، پروژۀ بزرگی در برابر ایران آغاز شده بود.
سرویس جهانی بیبی سی در دهه هشتاد شمسی آماده تاسیس تلویزیون شده بود، اما برای این کار نیاز به تربیت نیرو، ایجاد شبکه در داخل کشور و شناسایی نخبگان داشت. به همین منظور، اقدام به تاسیس یک آکادمی به اسم »زیگزاگ» کرد که قرار بود نیروی انسانی مورد نیاز برای شبکه در حال تاسیس بیبی سی فارسی و نیز شبکهای از نیروهای داخل کشور را آماده کند. در دل همین زیگزاگ بود که یکی از مامورین اصلی عملیات جنگ نرم به نام «نازنین زاغری» فعال شد. اما زیگزاگ دقیقا چه بود و چه میکرد؟
نازنین زاغری، سال 1357 در تهران متولد شد. در دانشگاه تهران، رشتۀ مترجمی زبان انگلیسی خواند و در موسسات مختلف زبان انگلیسی در سالهای 77 تا 79 مشغول به کار بود. ارتباط او با سیاست، از حضورش در دنیای روزنامهنگاری و روزنامههای همشهری و شرق در سال 1381 آغاز شد. سال 1382 با یک شرکت ژاپنی به نام جایکا به مدت شش ماه در کرمان همکاری کرد و پس از آن نیز بین سالهای 83 تا 85 در سازمانهای بینالمللی نظیر صلیبسرخ جهانی و سازمان بهداشت جهانی در تهران مشغول کار شد. با همین رزومۀ کاری بود که سال 1386 از دانشگاه متروپلیتن لندن درخواست بورس کرده و تقاضایش قبول میشود. در سفارت انگلستان، به او ویزای 15 ماهه برای تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد در رشتۀ مدیریت ارتباطات میدهند. دانشگاه سواز، از مراکز تربیت نیروهای اطلاعاتی MI6 در انگلستان، همایشی با موضوع غرب آسیا برگزار کرده بود. در همین همایش بود که با فردی به اسم ریچارد رتکلیف آشنا شد و با او ازدواج کرد. رتکلیف کارمند سازمان حسابرسی ملی انگلستان بود و پس از 6 سال فعالیت دولتی، شرکت خصوصی خودش را زد که وظیفۀ حسابرسی نهادهای دولتی انگلستان و اتحادیۀ اروپا را بهعهدهدارد. رتکلیف، پژوهشگر امور غرب آسیا و خصوصا رژیم صهیونیستی بود و برای همین در آن همایش دانشگاه سواز شرکت کرده بود. تز دکترایش نیز با موضوع فلسطین بود و بارها به فلسطین اشغالی سفر کرده بود. نازنین زاغری با ازدواجش با این فرد در انگلستان مستقر شد و تابعیت انگلیسی گرفت. بعد از آن بود که زاغری وارد یکی از مهمترین چند پروژههای جنگ نرم انگلستان علیه جمهوری اسلامی شد: پروژۀ زیگزاگ.
زیگزاگ پروژهای بود که نیروی رسانهای ضدانقلاب تربیت میکرد. آنان را شناسایی میکرد، تمام هزینههای سفرشان را متقبل میشد، با پرواز از فرودگاه امام خمینی به استانبول ترکیه میبرد و در هتلی در نزدیکی میدان تقسیم به یک کارگاه آموزشی میفرستاد. دورههای بعدی در مالزی و هند نیز برگزار شد. در آن زمان، یعنی پیش از سال 1388، زیگزاگ در کنار «آی لِرن»، دو برنامۀ اصلی سرویس جهانی بی.بی.سی برای تربیت شهروندخبرنگار بود. از دل همین نیروها عدهای به شبکۀ تازه تاسیس بی.بی.سی فارسی هم رفتند. عضو اصلی هستۀ مرکزی زیگزاگ، نازنین زاغری بود. سه نفر دیگر، محمود عنایت، امیلی وایت و آدرین وِنهِتِر بودند. این هستة مرکزی، سردبیری سایت زیگزاگ را هم به سینا مطلبی سپردند. تمام مراحل آموزشی آنان زیر نظر زاغری انجام میشد و عملکردشان را به مدیران بی.بی.سی گزارش میداد. سایت MediaShift ضمن تایید این فعالیتها، خبر داد که بیبیسی خبرنگاران را از طریق مجله آنلاین زیگزاگ آموزش میدهد. به نقل از این سایت سینا مطلبی، سردبیر سایت زیگزاگ مطمئن است با ادامه کمکهای وزارت امورخارجه هلند، فعالیتهای سایت زیگزاگ ادامه خواهد داشت. هم چنین سینا مطلبی گفت: هر کسیکه مدلهای آموزشی این سایت را کاملا فرا گرفت، میتواند در فضای رسانه به انتقاد بپردازد.
آدرین ونهتر بودجۀ 3 میلیون دلاری را از پارلمان هلند دریافت میکرد. با این پشتوانه زاغری دورههای مختلف در ترکیه، هند و مالزی برای خبرنگاران ایرانی ضدانقلاب را مدیریت میکرد. خود زاغری بهخاطر این فعالیتهایش از بیبیسی بهصورت مستقیم حقوق دریافت میکرد.
این آموزشها و شبکهسازیها موفقیتآمیز بود. زمستان ۱۳۸۷ تلویزیون بیبی سی فارسی در آستانة انتخابات ریاست جمهوری دهم ایران، روی آنتن میرود. کمی بعد، فتنة انتخابات ۱۳۸۸ کلید میخورد و بیبی سی فارسی کاملا فعال میشود. بعد از فتنه ۸۸ با لو رفتن نقش واقعی تلویزیون بیبی سی، فعالیت این شبکه در داخل کشور غیرقانونی شده و آکادمی زیگزاگ دیگر نمیتواند برای بیبی سی تربیت نیرو و شبکه سازی کند. حالا به یک نهاد جدید نیاز است. برای همین در لندن جلسة محرمانهای برگزار میشود. حاضرین در جلسه، صادق صبا، مدیر وقت بیبیسی فارسی، سینا مطلبی از سردبیران بخش فارسی بیبیسی و همچنین محمود عنایت، سردبیر وقت بخش فارسی بیبیسی جهانی و از همکاران فعلی بیبی سی فارسی بودند. پیشنهاد محمود عنایت، تشکیل شرکتی جدید به نام «اسمال مدیا» بود؛ اسمال مدیا یعنی رسانههای کوچک. حالا اسمال مدیا میتوانست همان وظایف تربیت نیرو و شبکه سازی را با احتیاط و مخفیکاری بیشتر در داخل کشور انجام دهد.
محمود عنایت مدتی دبیر سرویس فارسی سایت بیبیسی جهانی و از همکاران فعلی بیبیسی فارسی است و هدف او، ایجاد تغییر در ایران و ترجیحا، براندازی نظام فعلی در داخل ایران است. برای همین در دوران جدید پس از اغتشاشات 1388، پروژۀ بزرگی را آغاز کرد. وظیفۀ مهم او فرماندهی تعداد زیادی از رسانههای ضدجمهوری اسلامی در ذیل یک ستاد واحد بود تا قدرت، نفوذ و کارآمدی این رسانهها افزایش یابد. این رسانهها هر چند کوچک بودند، اما در کنار هم قدرت زیادی داشتند و میتوانستند فضای مجازی را در اختیار خود بگیرند و به تبع آن در فضای واقعی جامعه اثرگذاری کنند. به این ترتیب، یک موسسه جدید ساخته شد؛ موسسه اسمال مدیا یا رسانههای کوچک. نیروهایی که با این موسسه جدید همکاری میکردند از دو پسزمینه استارتآپی و خبرنگاری بودند. محمود عنایت و مسعود بهنود، از بیبیسی و فضای مطبوعات آمده بودند، آرش زاد و علیاصغر هنرمند نیز از فضای استارتآپها آمده بودند. قرار بود این عده دست به دست هم داده و چند پروژه مهم را ذیل فرماندهی اسمال مدیا در ایران اجرا کنند. در جلسات بعدی که توسط محمود عنایت برگزار شد، آدرین ونهتر نیز به نمایندگی از مجلس هلند شرکت کرد و عناصر ایرانی جذبشده در این پروژه نیز حضور پیدا کردند. هدف اصلی اینطور اعلام شد: تجمیع تمام سایتهای اینترنتی ضد جمهوری اسلامی ایران ذیل یک فرماندهی واحد. منابع مالی اسمال مدیا از موسسات خیریه انگلیسی، وزارت امورخارجه آمریکا و مجلس هلند تامین میشد. آدرین ونهتر رسما ریاست اسمال مدیا را بهعهده گرفت. او که هلندیالاصل و شهروند انگلستان بود، خواهرش نمایندۀ مجلس هلند و شوهرش سفیر انگلستان در روسیه بود. هرچند نام ریاست اسمال مدیا را داشت اما در واقع مسئولیت اصلی او تامین منابع مالی اسمال مدیا بود. مدیر اجرایی، یعنی کسی که عملا اسمال مدیا را مدیریت میکرد، محمود عنایت بود. پروژههایی که زیر نظر محمود عنایت در اسمال مدیا طراحی شد، متنوع بود. هر کدام از این پروژهها بخشی از اقشار داخلی کشور را هدف قرار میداد. در این دوران محمود عنایت مسائل فنی مربوط به زیرساخت اسمال مدیا را در اختیار فردی گذاشته بود به نام علی اصغر هنرمند.