۸ خیانت آمریکا به کردها در طول تاریخ
حمله ترکیه به شمال شرق سوریه که با چراغ سبز «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا آغاز شد، از جهات مختلف قابل تحلیل و بررسی است. یکی از نکاتی که مورد توجه بسیاری از رسانهها و تحلیلگران قرار گرفته و به آن اشاره کردهاند، خیانت آمریکا نسبت به کردها است. واشنگتن که مدعی بود حامی و همپیمان آنها در جنگ سوریه است، اینک پشت آنان را خالی کرده و با تخلیه نیروهای خود از منطقه درگیری، دست ترکیه را در بمباران و کشتار آنها باز گذاشته است. برخی تحلیلگران آمریکایی به طعنه میگویند؛ترامپ از متحدان خود دفاع میکند البته فقط با توئیت زدن! روزنامه «نیویورک تایمز» در تحلیلی نوشته است آمریکا با این حرکت در نسلکشی کردها در سوریه خود را شریک کرده است.
سیاست دولت آمریکا، صدای تحلیلگران نزدیک به کاخ سفید را هم درآورده است. «مارک دوبوویتز»، رئیس بنیاد دفاع از دموکراسیها که کارنامه پر و پیمانی در اقدامات ضدایرانی دارد، در واکنش به تصمیم ترامپ اینگونه موضعگیری کرده است؛ «کردها برای شکست داعش جنگیدند و کشته دادند (اما) واشنگتن آنها را ترک کرد تا اردوغان- اقتدارگرای ضدآمریکایی- را آرام کند. (سردار) سلیمانی زمانی گفته بود که آمریکا همواره دوستانش را ترک میکند. آمریکا نباید کاری کند که حرف او درست دربیاید.» البته این موضعگیری تنها محدود به سردار سلیمانی نیست. رهبر معظم انقلاب اسلامی و سیدحسن نصرالله نیز بارها به این موضوع اشاره کردهاند.
فارغ از اهداف متفاوت ترکیه و آمریکا از توافق جدید خود درباره این عملیات، تاریخ نشان داده است نمیتوان خیانت به کردها را صرفاً به ترامپ محدود کرد. آمریکاییها در طول یک قرن اخیر بارها و بارها از کردها استفاده ابزاری کرده و در بزنگاه آنها را رها کردهاند. در ادامه هشت مورد تاریخی از این خیانتها را مرور میکنیم؛
1. ناسیونالیسم کُردی مانند سایر ناسیونالیسمها از ابتدای قرن نوزدهم رشد کرد. در آن دوران اغلب کردها تحت حکومت عثمانی زندگی میکردند. با فروپاشی امپراتوری عثمانی کردها گمان میکردند لحظه تاریخی مدنظرشان فرا رسیده است. «معاهده سور» که در سال 1920 منعقد شد در واقع سند فروپاشی و تجزیه امپراتوری عثمانی بود. در این معاهده برای کردها سهمی در نظر گرفته شده و نوعی استقلال طراحی شده بود. اما ملیگرایان ترک، بهشدت مقابل استقلال کردها ایستادگی کرده و 3 سال بعد معاهده لوزان امضا شد. این معاهده که از حمایت آمریکا برخوردار بود، سوریه را به فرانسه و عراق را به انگلستان میبخشید اما سهمی برای کردها نداشت. این اولین و کوچکترین خیانت آمریکا به کردها بود.
2. پس از جنگ جهانی دوم آمریکا جای انگلیس را در صحنه جهانی گرفت. آمریکا از کردها در طول حکومت عبدالکریم قاسم در عراق - 1958 تا 1963 علیه دولت مرکزی حمایت میکرد، چرا که او از دستورات آمریکا پیروی نمیکرده است. پس از کودتای صدام علیه عبدالکریم قاسم، سیاست آمریکا درباره کردها هم عوض شد، چون دیگر نیازی به آنها احساس نمیشده است. بنابراین، کمک و حمایت از کردها نیز قطع شد.
3. در دهه 70 میلادی صدام به سوی اتحاد جماهیر شوروی متمایل شده بود و این برای آمریکا قابل تحمل نبود. دولت نیکسون با طراحی هنری کیسینجر عملیات علیه دولت صدام را کلید زد. بر اساس این طرح شاه ایران که متحد نزدیک آمریکا بود، باید کردها را علیه دولت بغداد تسلیح و تجهیز میکرد. هدف این طرح تنها ضربهزدن به دولت مرکزی عراق بود و هیچ افقی برای کردها پیشبینی نشده بود.
چند سال بعد آمریکا خود دلال توافق میان شاه و صدام شد. یکی از بندهای اصلی توافق، قطع حمایت از کردها بود. صدام که به نوعی از آمریکا چراغ سبز گرفته بود ارتش خود را به شمال این کشور گسیل کرده و هزاران تن از کردها را قتلعام کرد. آمریکاییها در این زمینه با انتقادهایی مواجه شدند و کیسینجر در پاسخ به منتقدان گفت؛ «نباید عملیات مخفیانه را با کار تبلیغ مذهبی اشتباه گرفت!»
4. در دهه 80 میلادی صدام بارها کردهای کشور خود را با سلاح شیمیایی مورد حمله قرار داده بود. این حملات در سکوت همراه با تایید آمریکا انجام میشده است. از آنجا که صدام مشغول جنگ علیه جمهوری اسلامی ایران بهعنوان دشمن سرسخت آمریکا بوده، نه تنها انتقادی از وی نمیشده، بلکه از او حمایت سیاسی و نظامی هم به عمل میآمده است. رسانههای آمریکایی هم با سانسور چنین حملاتی، نقش خود را در این همدستی مرگبار ایفا کردهاند. یکبار که روزنامهنگار واشنگتنپست انتشار عکسی از این حملات شیمیایی را پیشنهاد میکند، با این پاسخ از سوی سردبیر روزنامه مواجه میشود؛ چه کسی اهمیت میدهد؟!
5. در سال 1991 و پس از حمله صدام به کویت و حمله آمریکا به عراق، بوش پدر - رئیسجمهور وقت آمریکا- از ارتش و مردم عراق خواست تا کنترل این کشور را به دست گیرند. شیعیان عراقی در جنوب و کردها در شمال وارد عمل شده و قیام کردند. صدام قتلعامی فجیع به راه انداخت و هر دو گروه را سرکوب کرد. آمریکاییها که خود دعوتکننده به این قیام بودند، فقط تماشا کردند! توماس فریدمن تحلیلگر آمریکایی بعدها نوشت؛ بوش دنبال حکومت مردم عراق نبود او به دنبال حفظ مشت آهنین عراق یعنی ارتش این کشور، بدون صدام بود نه دموکراسی.
6. در دهه 90 میلادی سیاست آمریکا در قبال کردها منوط به جغرافیای آنها بود. دولت کلینتون از کردهای عراق حمایت میکرد. چرا؟ چون آنها علیه صدام که برای غرب دردسرساز شده بود، اقدام میکردند. اما چند کیلومتر آن سوتر کردهای ترکیه که علیه دولتی همپیمان آمریکا و عضو ناتو بودند، مغضوب کاخ سفید بودند. آنکارا بهشدت با کردها در ستیز بود و آمریکاییها اصلیترین تأمینکننده سلاح ترکیه در این نبرد بودند.
7. قبل از حمله آمریکا به عراق در سال 2003 برخی تحلیلگران آمریکایی مدعی بودند این حمله حمایت از کردهاست و باید انجام شود. با شروع جنگ مناظرهای در شبکه آمریکایی
«سی اسپن» انجام شد. یک سوی این مناظره دانیل السبرگ از مقامات پنتاگون و سوی دیگر ویلیام کریستول نئومحافظهکار بود.
السبرگ: کردها میگویند ما (آمریکا) بار دیگر به آنها خیانت میکنیم. آنها نمیتوانند به دعوت ما برای این جنگ اطمینان کنند.
کریستول: من مخالف خیانت به کردها هستم. مطمئناً نظر شما این نیست که چون ما در گذشته به آنها خیانت کردهایم، باید اینبار هم به آنها خیانت میکنیم.
السبرگ: نه نباید خیانت کنیم اما میکنیم!
کریستول: نه خیانت نمیکنیم. هرگز چنین کاری نمیکنیم.
البته حق با السبرگ بود. چهار سال بعد ترکیه کردها را در شمال عراق به شدت بمباران کرد و آمریکا تنها نظارهگر این حمله بوده است. کریستول در مقالهای در هفتهنامه ویکلی استاندارد نوشت؛ این خیانت دقیقاًً همان کاری بود که باید آمریکا انجام میداد!
8. آنچه از روز چهارشنبه هفته گذشته در شمال سوریه آغاز شده است، هشتمین مورد از پرونده خیانت آمریکا به کردهاست. بعید است کسی بتواند خیانت آمریکا به کردها را منکر شود. نگاه واشنگتن به آنها همیشه ابزاری و برای ضربه زدن به دشمنان خود بوده است. از این جهت تحلیل سیاست آمریکا چندان دشوار نیست. کردهای سوریه به شدت از آمریکا عصبانی هستند اما قبل از هر چیز باید این سؤال را از خود بپرسند که در کجای انتخاب دوستان خود اشتباه کردند که امروز تاوان آن را
پس میدهند.
منبع: سایت بصیرت