اثر عزاداری سیدالشهدا(ع) باید در جامعه مشهود باشد(خوان حکمت)
ما بهرهاي که از اين عزاداريهای سالار شهيدان ميبريم اين است که بايد بيدار باشيم. ما يک حسابي درباره خودمان بکنيم آن وقت ببینیم قرآن کريم چه بياني دارد؟ امام باقر(ع) يک بيان نوراني دارد که فرمود: «اعْرِضْ نَفْسَكَ عَلَي كِتَابِ اللهِ»؛(1) يعني قرآن يک ترازو است، عقايد، اعمال، اخلاق و اوصاف همه آنچه را که داريد با اين ترازو بسنجيد. ما بايد قرآن فهم باشيم، يک؛ آن عُرضه عَرضه را داشته باشيم، دو؛ تا فرمايش امام باقر عمل بشود، سه. قرآن ترازو است. کسي ترازوشناس نباشد چگونه ميتواند توزين کند؟ فرمود عقيده را، اخلاق را، عمل را، آنچه در منزل با زن و شوهر داريد، آنچه با فرزندانتان داريد، اين را بر قرآن عرضه کنيد.
پیشرفتهای انسان، در گرو بیدار بودن
ما دو حال داريم: يک حال بيداري داريم، يک حال خواب. يک کسي که شصت سال زندگي کرده، او تقريباً سي سالش بيدار است، سي سالش خواب است. اين سي سال خواب جدا از هم هستند. خوابها را با هم گره نميزنند؛ اما بيداريها به هَم مرتبط هستند. خوابها به هَم مرتبط نيستند. هر شب که کسي ميخوابد يک بساط خاصي دارد. خواب ديشب و خواب پريشب و خواب امشب و خواب فرداشب جمع بشود يک شخص بشود محقق، اينطور نيست. خواب خواب است! غفلت است؛ اما آن سي سال بيداري، يعني بيداري. اين سي سال را گره ميزنند. اين شخص ميبيند اين بيست سالي که جوان بودم، کتاب نوشتم، تحقيق کردم، فلان درجه را پيدا کردم؛ اين مال ارتباط بيداريهاست. پس خوابها از هم جدا، بيداريها به هَم مرتبط و گره میخورد.
مرگ، زمان بیداری انسانها
اصل بعدي، به ما فرمودند که بعضيها خواب هستند، بعضيها بيدار: «النَّاسُ نِيَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا»؛(2) بعضيها در جامعه خواب هستند. خوابها که به هَم مرتبط نيست.اما تمام علوم در روز بيداري است. من ده سال قبل فلان مطلب را خواندم، پنج سال قبل فلان مطلب را خواندم، چهار سال قبل فلان مطلب را خواندم، ديروز فلان مطلب را خواندم، اينها را جمع ميکند ميشود کتاب. اما خوابها که به هم مرتبط نيست. ائمه(عليهمالسلام) فرمودند که بسياري از مردم خواب هستند. وقتي که ميروند دستشان خالي است. انسان خواب ميبيند که باغ دارد، راغ دارد، اوضاع دارد، وقتي که صبح شد دستش خالي است. فرمود اينهايي که موقع رفتن و موقع مرگ دستشان خالي است، معلوم ميشود که خوابيده بودند و خيال کردند که باغ دارند، راغ دارند، وضعشان خوب است. اگر مال اينها باشد بايد همراهشان ببرند. فرمود:غالب مردم خوابند، موقع مرگ بيدار ميشوند.بيدارها و بيداريها به هم مرتبطند نه خوابها و خوابيدهها. اصرار کتاب و سنت اين است که با هم اختلاف نداشته باشيد، مواظب زبانتان باشيد؛ با اين پانزده ميليون پرونده يا کمتر و بيشتر الان کل ايران در دعواست، براي اينکه شخص که با خودش دعوا ندارد، با طرف ديگر دعوا دارد، اين ميشود سي ميليون. اين سي ميليون هم که در آسمانها زندگي نميکنند، در همين شهر زندگي ميکنند، در کشور زندگي ميکنند، حداقل با يک نفر ارتباط دارند، ميشود شصت ميليون؛ آن وقت دلمان ميخواهد که برکات باشد و رشد باشد و ترقي باشد، مبتکر و مخترع داشته باشيم!
بیداریها، تامینکننده حیات است
بنابراين درست است که عزاداري ثواب دارد؛ اما عزاداري که بتواند جامعه را بيدار کند. تا اختلاف دارند خوابند؛ تا از همه جدايند خوابند، خواب، تفرقهانگیز است، بيداري، متحدکننده است، بيداريها حيات انسان را تأمين ميکنند نه خوابها. خوابيدهها هم هرگز با هم جمع نميشوند، ميبيند که عمر رفته وچيزي دستش نيست. يک قدري زمين وخانه تهيه کرده که با هم دعوا دارند. فرمود بيدار باشيد از خوابتان،«اليس من نومكم يقظه».(3) تمام تلاش و کوشش علي و اولاد علي(ع) اين است که ما بيدار باشيم.
پس يکي از اصول اين است که خوابها از هم جدا هستند. دو: خوابيدهها از هم جدا هستند. سه: بيداريها به هم مرتبط است. بيدارها هم به هم مرتبط هستند، اين ميشود چهار اصل و ما نتيجهاي که از سالار شهيدان ميگيريم با خودمان اول عرض بکنيم، خوابيم يا بيدار؟ آنچه در دست ماست بيداري است، آنچه که انداختيم و گذشتيم و ديگران بايد بگيرند، خواب است.
در قرآن دارد که راز اختلاف افراد با هم بيعقلي آنهاست. درباره يهوديها میفرماید: آنها را متّحد میپنداری، در حالی که دلهایشان پراکنده است؛ این به خاطر آن است که آنها قومی هستند که تعقّل نمیکنند!؛(4) اين برهان قرآن کريم است؛ البته درباره يهوديها است. فرمود شما خيال ميکنيد اينها با هم هستند؛ ولي اينها هميشه با هم اختلاف دارند. اين ميگويد من برترم، او ميگويد من برترم، اين ميگويد مال من است، اين براي اين است که دو ثانيه يا سه ثانيه اتومبيل مدام بوق ميزند، مدام ترافيک ميشود، دو دقيقه صبر کن، حتی بر فرض، او اشتباه کرده است. در اين کشورهايي که يک مقداري عقل دنياييشان خوب است، مگر پرونده دارند؟ سالي يک بار دستگاه قضاييشان راه ميافتد. اينطور که نميشود زندگي کرد.
فلسفه عزاداری، حسینی فکر کردن است
ما با اين عزاداريها البته (در جهنم) نميسوزيم ـ انشاءالله ـ اما نسوختن هنر نيست، جهنم نرفتن هنر نيست. اين همه ديوانهها به جهنم ميروند؟ اين همه بچهها مگر اينها جهنم ميروند؟ این همه عقب افتادهها مگر جهنم ميروند؟ نسوختن هنر نيست که آدم نسوزد. آن همه فضايلي که در بهشت است و انبيا و اوليا و کلمات الهي، آن هنر است، وگرنه ما جهنم نرويم، کاري نکرديم. شما به تمام بهزيستيها که ميرويد، تمام اين معلولان، تمام اين عقب افتادهها، تمام اين بچههايي که ميميرند، مگر اينها به جهنّم مي روند؟ اين عزاداريها براي همين است که ما به هر حال حسيني فکر کنيم. حالا از ما توقع نيست که مثل آنها باشيم، لااقل در اين راه باشيم، نه بيراهه برويم و نه راه کسي را ببنديم. آن وقت در اين کشوري که همه چيز دارد، ديگر احتکار نميشود، گراني نميشود، اختلاس نميشود، نجومي نميشود، مردم نفس آزاد ميکشند. اين حداقل اثر عزاداري سالار شهيدان است، اين حداقلش است. ميدانيد ما به هر حال درباره امامي بحث ميکنيم که اين نسبت به کافر رحيم و مهربان بود؛ آن وقت چرا ما نسبت به داخليمان اينطور نباشيم؟ همه چيز در اين مملکت هست؛ اما گراني است. رنج مردم است، بيمار است، دارو ندارد. سالار شهيدان که نيازي به عرض ادب ما ندارد.
بيانات حضرت آيتالله جوادي آملي (دامظله)
در جلسه درس اخلاق؛ 21/6/98
مرکز اطلاعرسانی اسرا
______________________________
1. تحفالعقول، النص، ص284.
2.مجموعه ورام، ج1، ص150؛ مرآهالعقول، ج8، ص293.
3. برگرفته شده از بيان اميرمؤمنان(ع) در خطبه 223 نهجالبلاغه؛ «ام ليس مِن نَومتك يقظه».
4. حشر، 14.
خوان حکمت روزهای یک شنبه منتشر میشود.
پیشرفتهای انسان، در گرو بیدار بودن
ما دو حال داريم: يک حال بيداري داريم، يک حال خواب. يک کسي که شصت سال زندگي کرده، او تقريباً سي سالش بيدار است، سي سالش خواب است. اين سي سال خواب جدا از هم هستند. خوابها را با هم گره نميزنند؛ اما بيداريها به هَم مرتبط هستند. خوابها به هَم مرتبط نيستند. هر شب که کسي ميخوابد يک بساط خاصي دارد. خواب ديشب و خواب پريشب و خواب امشب و خواب فرداشب جمع بشود يک شخص بشود محقق، اينطور نيست. خواب خواب است! غفلت است؛ اما آن سي سال بيداري، يعني بيداري. اين سي سال را گره ميزنند. اين شخص ميبيند اين بيست سالي که جوان بودم، کتاب نوشتم، تحقيق کردم، فلان درجه را پيدا کردم؛ اين مال ارتباط بيداريهاست. پس خوابها از هم جدا، بيداريها به هَم مرتبط و گره میخورد.
مرگ، زمان بیداری انسانها
اصل بعدي، به ما فرمودند که بعضيها خواب هستند، بعضيها بيدار: «النَّاسُ نِيَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا»؛(2) بعضيها در جامعه خواب هستند. خوابها که به هَم مرتبط نيست.اما تمام علوم در روز بيداري است. من ده سال قبل فلان مطلب را خواندم، پنج سال قبل فلان مطلب را خواندم، چهار سال قبل فلان مطلب را خواندم، ديروز فلان مطلب را خواندم، اينها را جمع ميکند ميشود کتاب. اما خوابها که به هم مرتبط نيست. ائمه(عليهمالسلام) فرمودند که بسياري از مردم خواب هستند. وقتي که ميروند دستشان خالي است. انسان خواب ميبيند که باغ دارد، راغ دارد، اوضاع دارد، وقتي که صبح شد دستش خالي است. فرمود اينهايي که موقع رفتن و موقع مرگ دستشان خالي است، معلوم ميشود که خوابيده بودند و خيال کردند که باغ دارند، راغ دارند، وضعشان خوب است. اگر مال اينها باشد بايد همراهشان ببرند. فرمود:غالب مردم خوابند، موقع مرگ بيدار ميشوند.بيدارها و بيداريها به هم مرتبطند نه خوابها و خوابيدهها. اصرار کتاب و سنت اين است که با هم اختلاف نداشته باشيد، مواظب زبانتان باشيد؛ با اين پانزده ميليون پرونده يا کمتر و بيشتر الان کل ايران در دعواست، براي اينکه شخص که با خودش دعوا ندارد، با طرف ديگر دعوا دارد، اين ميشود سي ميليون. اين سي ميليون هم که در آسمانها زندگي نميکنند، در همين شهر زندگي ميکنند، در کشور زندگي ميکنند، حداقل با يک نفر ارتباط دارند، ميشود شصت ميليون؛ آن وقت دلمان ميخواهد که برکات باشد و رشد باشد و ترقي باشد، مبتکر و مخترع داشته باشيم!
بیداریها، تامینکننده حیات است
بنابراين درست است که عزاداري ثواب دارد؛ اما عزاداري که بتواند جامعه را بيدار کند. تا اختلاف دارند خوابند؛ تا از همه جدايند خوابند، خواب، تفرقهانگیز است، بيداري، متحدکننده است، بيداريها حيات انسان را تأمين ميکنند نه خوابها. خوابيدهها هم هرگز با هم جمع نميشوند، ميبيند که عمر رفته وچيزي دستش نيست. يک قدري زمين وخانه تهيه کرده که با هم دعوا دارند. فرمود بيدار باشيد از خوابتان،«اليس من نومكم يقظه».(3) تمام تلاش و کوشش علي و اولاد علي(ع) اين است که ما بيدار باشيم.
پس يکي از اصول اين است که خوابها از هم جدا هستند. دو: خوابيدهها از هم جدا هستند. سه: بيداريها به هم مرتبط است. بيدارها هم به هم مرتبط هستند، اين ميشود چهار اصل و ما نتيجهاي که از سالار شهيدان ميگيريم با خودمان اول عرض بکنيم، خوابيم يا بيدار؟ آنچه در دست ماست بيداري است، آنچه که انداختيم و گذشتيم و ديگران بايد بگيرند، خواب است.
در قرآن دارد که راز اختلاف افراد با هم بيعقلي آنهاست. درباره يهوديها میفرماید: آنها را متّحد میپنداری، در حالی که دلهایشان پراکنده است؛ این به خاطر آن است که آنها قومی هستند که تعقّل نمیکنند!؛(4) اين برهان قرآن کريم است؛ البته درباره يهوديها است. فرمود شما خيال ميکنيد اينها با هم هستند؛ ولي اينها هميشه با هم اختلاف دارند. اين ميگويد من برترم، او ميگويد من برترم، اين ميگويد مال من است، اين براي اين است که دو ثانيه يا سه ثانيه اتومبيل مدام بوق ميزند، مدام ترافيک ميشود، دو دقيقه صبر کن، حتی بر فرض، او اشتباه کرده است. در اين کشورهايي که يک مقداري عقل دنياييشان خوب است، مگر پرونده دارند؟ سالي يک بار دستگاه قضاييشان راه ميافتد. اينطور که نميشود زندگي کرد.
فلسفه عزاداری، حسینی فکر کردن است
ما با اين عزاداريها البته (در جهنم) نميسوزيم ـ انشاءالله ـ اما نسوختن هنر نيست، جهنم نرفتن هنر نيست. اين همه ديوانهها به جهنم ميروند؟ اين همه بچهها مگر اينها جهنم ميروند؟ این همه عقب افتادهها مگر جهنم ميروند؟ نسوختن هنر نيست که آدم نسوزد. آن همه فضايلي که در بهشت است و انبيا و اوليا و کلمات الهي، آن هنر است، وگرنه ما جهنم نرويم، کاري نکرديم. شما به تمام بهزيستيها که ميرويد، تمام اين معلولان، تمام اين عقب افتادهها، تمام اين بچههايي که ميميرند، مگر اينها به جهنّم مي روند؟ اين عزاداريها براي همين است که ما به هر حال حسيني فکر کنيم. حالا از ما توقع نيست که مثل آنها باشيم، لااقل در اين راه باشيم، نه بيراهه برويم و نه راه کسي را ببنديم. آن وقت در اين کشوري که همه چيز دارد، ديگر احتکار نميشود، گراني نميشود، اختلاس نميشود، نجومي نميشود، مردم نفس آزاد ميکشند. اين حداقل اثر عزاداري سالار شهيدان است، اين حداقلش است. ميدانيد ما به هر حال درباره امامي بحث ميکنيم که اين نسبت به کافر رحيم و مهربان بود؛ آن وقت چرا ما نسبت به داخليمان اينطور نباشيم؟ همه چيز در اين مملکت هست؛ اما گراني است. رنج مردم است، بيمار است، دارو ندارد. سالار شهيدان که نيازي به عرض ادب ما ندارد.
بيانات حضرت آيتالله جوادي آملي (دامظله)
در جلسه درس اخلاق؛ 21/6/98
مرکز اطلاعرسانی اسرا
______________________________
1. تحفالعقول، النص، ص284.
2.مجموعه ورام، ج1، ص150؛ مرآهالعقول، ج8، ص293.
3. برگرفته شده از بيان اميرمؤمنان(ع) در خطبه 223 نهجالبلاغه؛ «ام ليس مِن نَومتك يقظه».
4. حشر، 14.
خوان حکمت روزهای یک شنبه منتشر میشود.