نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
فناوری هستهای صلحآمیز هم به درد ما نمیخورد حتی غنیسازی یک درصد!
روزنامه شرق روز گذشته با انتشار گفتوگویی با سعید حجاریان از فعالین سیاسی اصلاحطلب با اشاره به دوگانه مطرح شده از سوی وی تحت عنوان «برجامیان- نابرجامیان» نوشت: «تقسیمبندی برجامی و نابرجامی دو علت داشت. برجامی بودن بهنظر من یعنی تعهد به قرارداد؛ یعنی بر سر توافقمان بایستیم تا اروپا با ما بماند[!!] و آمریکا هم منزوی شود؛ این مسئله کجدار و مریز حفظ شده است[!!] و امروز لااقل تمام دنیا علیه ما نیست. این کمابیش حرف همه اصلاحطلبان است و هنوز معتبر است.»
سرویس سیاسی-
حجاریان در ادامه مدعی شده: «اما من یک حرف دیگر هم داشتم؛ من گفتم اتم و مشتقاتش به کار ما نمیآید و حتی استفاده صلحآمیزش برای ما پرمخاطره و پرهزینه است؛ چه یک گرم، چه صد کیلو؛ چه غنای یک درصد، چه ۲۰ درصد. البته من منکر تحقیقات و کارهای دانشگاهی نیستم اما در چارچوب پادمانهای بینالمللی. این تقسیمبندی بهگمان من همچنان معتبر است؛ البته ممکن است نگاه برخی اصلاحطلبان نابرجامی باشد که این امر قابل پرسش است.»
متأسفانه جریان مدعی اصلاحطلبی که سابقه سیاهی در خود تحقیری دارد مدعی است که ایرانیها در هیچ صنعتی جز قرمه سبزی و آبگوشت بزباش قدرت رقابت ندارند در حالی که صنعت هستهای که یکی از نقاط قوت ملی و نماد قدرت علمی و فناوری ایران است به دست توانمند دانشمندان کشورمان بومی سازی شده و تنها در یک نمونه، غنیسازی ۲۰ درصد مصارف بسیار کاربردی در حوزه پزشکی و تأمین داروی بیماران دارد. دانش هستهای در حوزه انرژی و تأمین برق نیز کاربردهای فراوانی دارد.
با این حال مدعیان اصلاحطلبی همزمان با این خودتحقیری، چشم امید به آمریکای بدعهد دوخته و مدعی است که اگر از مولفههای قدرت کشورمان دست بکشیم، وضع اقتصادی مردم بهبود مییابد. ادعایی که در برجام عیار آن مشخص شد.
گفتنی است پیش از این احمد شیرزاد نماینده مجلس ششم، هم گفته بود: «از این چاه (صنعت هستهای) آبی در نمیآید، مگر اینکه برای برخی افراد نانی درآید، از سال ۸۲ تاکنون دریغ از یک لیوان آب برای کشور»
همچنین صادق زیباکلام از فعالین اصلاحطلب پیش از این گفته بود: «من معتقدم آنقدر که هستهای به ما ضرر زده است جنگ نزده است»
اظهارات تأملبرانگیزی که شبیه به حرف دولتمرد قاجاری زمانی که نفت کشف شده بود و انگلیسیها آمده بودند و میخواستند نفت را ببرند، گفته بود: «ما این مادّه بدبوی عَفِن را میخواهیم چهکار کنیم، بگذارید بردارند ببرند»!
دستاورد اعتدالگرایان؛ بیثباتی و بیسامانی و تضعیف اصلاحات
روزنامه سازندگی در یادداشتی به قلم عبدالله مؤمنی فعال سیاسی اصلاحطلب با عنوان «نقد اصلاحات» آورده است: «سرنوشت اصلاحطلبی که امروزه به گفتمان حاشیهای سیاست و قدرت در ایران بدل شده و بهعنوان نیرویی در سایه و زاپاس جریان اعتدال در قدرت ایفای نقش میکند بسیار غمانگیز است. جریان اصلاحطلبی که در سالهای نهچندان دور میتوانست نقش تعیینکننده در سیاست ایران داشته باشد اینک بهواسطه یکسری موانع بیرونی و درونی کارکردی حداقلی دارد و موقعیتش در ساخت و سیاسی تنزل یافته و در باور شهروندان ایرانی بهعنوان جریانی که از اصول اصلاحطلبی عدول کرده است دیده میشود.»
وی با بیان اینکه «موقعیت کنونی اصلاحطلبان شایسته جریان اصلاحات نیست» عنوان کرده است: «متأسفانه دوره اخیر که موسوم به سیاستورزی اصلاحطلبانه- اعتدالی بود عملاًً منجر به شرایطی شد که جریان سیاسی اصلاحطلب نهتنها نتوانست وضعیت و جایگاه اجتماعی خود را درنتیجه به قدرت رساندن جریان اعتدال تثبیت کند بلکه تضعیف تابلوی فکری اصلاحات درنتیجه سیاستورزی در دوره حاکمیت اعتدال به دست آمد. همچنین بحران مشارکت و در پی آن بیثباتی، بیسامانی و نااستواری سیاسی نیز از دستاوردهای این دوره از حکمرانی جریان اعتدالی بود.»
لازم به یادآوری است که اظهارات مدعیان اصلاحات در حالی است که اولاً این دولت اعتدالی محصول حمایت آنان است و ثانیا هنوز که هنوز است عدهای از همان منتقدان دولت، در بدنه اجرایی دولت تمامقد حاضرند و صندلیهای مدیران ارشد دستگاهها و نهادهای دولتی را اشغال کردهاند. روشن است که اصلاحطلبان صرفاً برای فرار از پاسخگویی (از مشکلات کشور و دولت موردحمایتشان) ژست انتقاد از دولت گرفته و بر جدایی اصلاحات از اعتدالیون تأکید میکنند علاوه بر اینکه تا انتخابات مجلس 5 ماه و تا انتخابات ریاست جمهوری 1400، حدود 20 ماه مانده و این ژستها و حرفها، صرفاً کارکرد انتخاباتی دارد و لاغیر.
اعتراف چندین باره به بیاعتبار بودن ژست «حضور مشروط در انتخابات»
محمدرضا تاجیک، مشاور رئیس دولت اصلاحات در مصاحبه با روزنامه آرمان در پاسخ به این سؤال که «جریان اصلاحات باید با چه استراتژیای وارد انتخابات مجلس شود؟» گفت:«بنده پیشبینی خود از انتخابات آینده را برای بزرگان جریان اصلاحات بیان کردهام و همان پیشبینی را برای شما نیز بیان میکنم. پیشبینی من این است که جریان اصلی اصلاحطلبی در انتخابات شرکت خواهد کرد. همچنین پیشبینی میکنم شخص رئیس دولت اصلاحات نیز در انتخابات شرکت خواهد کرد. با این وجود برخی طیفهای جریان اصلاحطلبی برای حضور در انتخابات شروطی را خواهند گذاشت. پیشبینی من این است که این شروط در نهایت عقیم خواهد ماند».
پیش از این فعالین مدعی اصلاحات بارها تأکید کردهاند که تحریم انتخابات و یا حضور مشروط در انتخابات، عقیم و بیفایده است و نتیجه معکوس دارد.
غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران چندی پیش گفته بود: «اگر گروهی یا کسی فکر میکند تحریم انتخابات در صحنه سیاسی ایران ممکن و تأثیرگذار است، خب انجام دهد. به هر حال اکثریت مردم با وجود جمیع مشکلات و نارضایتیهایی که وجود دارد، میخواهند نمایندهای در مجلس داشته باشند که حرفشان را بزند. بعید میدانم کسی از نیروهای سیاسی داخل نظام فکر کند با تحریم میتوان در سرنوشت کشور تأثیر گذاشت. این حرفها بیشتر نوعی چانهزنی سیاسی است و اتفاقاً همیشه هم نتیجه معکوس دارد».
همچنین صادق خرازی نیز پیش از این گفته بود: «در جامعه سیاسی ایران سناریو مشارکت مشروط جواب نمیدهد. حاکمیت کشور ما مبتنی بر رأی تودههای مردم است و هنوز نظام و حاکمیت قدرت بالایی را در بین لایههای اجتماع و اکثریت مردم دارد. زمانی میتوان این چانهزنیها را در ادبیات سیاسی کشور مطرح کرد که حاکمیت و نظام سیاسی فرآیندی از تصمیمسازی مردم نباشد؛ اما در کشور ما اینطور نیست. بهنظر من آنطور که آقای حجاریان مطرح کرده، حاکمیت هیچ شرطی را نه تنها نمیپذیرد، بلکه اینگونه شعارها باعث میشود فاصله بین اصلاحطلبان و حاکمیت بیشتر شود. از سویی این سناریو حتی اقبال عمومی اصلاحطلبان را ندارد و نمیتواند به نتیجه برسد».
دیگر فریب برجام اروپایی را نمیخوریم
روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی با عنوان «برجام اروپایی» نوشت: «اعلام مهلت يك ماهه فرانسه (اتحاديه اروپايي) به ايران و آمريكا براي انجام مذاكره بهعنوان ابزار برنامه «مهار اروپايي» در برابر سياست ادامه كاهش تعهدات برجامي ايران و متقابلا تاكيد ويژه رهبري بر ادامه كاهش تعهدات برجامي نشانگر آن است كه «اراده ايراني» فريب بازيهاي سياسي كهنهشده غرب را نخواهد خورد. ظاهرا بعد از ناكامي كاخ سفيد در مدلسازي «برجام آمريكايي» هم اينك اروپا اميد زيادي به «تفسير اروپايي» خود از برجام بهعنوان اهرم فشار موثر در برابر ايران دارد؛ امري كه بيش از هر چيز «اعتبار ديپلماسي اروپايي» در عرصه تعاملات جهاني را بيش از پيش خدشهدار ميكند. اين در حالي است كه بياعتنايي ايران به اعلام مواضع اروپاييها مبني بر خروج از برجام نشانگر پايان زمان بازي غرب با تهران است. در حقيقت نه برجام با «تفسير آمريكايي» و نه برجام با «تفسير اروپايي» قادر به عقب راندن ايران از حقوق واقعي خود در برجام نيست. از سوي ديگر هم اينك اعتبار برجام در ايران همراه با محك خوردن اروپاييها با آن توسط افكار عمومي ايران تبديل به يك مسئله بزرگ ملي شده است.»
گفتنی است در اردیبهشت ۹۷ و پس از خروج آمریکا از برجام، رسانههای زنجیرهای مدعی شدند که شکاف بزرگی میان اروپا و آمریکا ایجاد شده و اروپا پشت ماست و موگرینی گفته «هر چه تهران بگوید»!
در آن مقطع، منتقدان سیاست خارجی دولت با دلایل کارشناسی و با استناد به سابقه اروپا در برجام و توافق سعدآباد و موارد دیگر تأکید کردند که اروپا با آمریکا همصداست و ادامه دادن برجام اروپایی، بازی در پازل وقتکشی طرف غربی است.حالا بعد از ۱۵ ماه، مدعیان اصلاحات تازه به حرف منتقدان رسیده و اذعان میکنند که برجام هیچ دستاوردی برای ایران در بر نداشته و برجام اروپایی نیز صرفا فریب غربیها در خرید زمان برای آمریکا و اثر گذاری تحریمها بوده است.
اعلام گزینشی آمار بر مبنای اهداف سیاسی
روزنامه اعتماد روزگذشته در گزارش اقتصادی خود با عنوان «منحني بيكاري در تابستان معكوس شد» نوشت: «مركز آمار بهعنوان مرجع رسمي انتشار آمارهاي اقتصادي ايران در جديدترين گزارش خود به وضعيت اشتغال در تابستان سال جاري پرداخته و خبر از كاهش تعداد بيكاران در اين فصل در قياس با مدت مشابه سال قبل ميدهد.»
در همین رابطه روزنامه دنیای اقتصاد ضمن انتقاد از رویکرد غیرکارشناسی دولت در انتشار آمارهای اقتصادی در مطلبی با عنوان «توقیف آمار» نوشت: «متأسفانه هر زمان که اقتصاد ایران در شرایط بحرانی قرار میگیرد، مقامات کشور دستور عدم انتشار آمار را صادر میکنند و آن را از معرض دید فعالان و تحلیلگران اقتصادی پنهان میکنند.
این روزنامه اصلاحطلب در ادامه نوشت: «اعلام گزینشی آمار بر مبنای اهداف سیاسی، آنچنان شهرت سیاستگذار را در معرض خطر قرار میدهد که آمار اعلامی حتی اگر با دقت فراوانی تهیه شده باشد، از سوی افکار عمومی مورد تردید قرار میگیرد و حتی پس از دستور رفع توقیف از همه آمارهای اقتصادی، باز هم مردم تصور میکنند که این بار هم کاسهای زیر نیمکاسه است و آنچه بیان میشود، یا واقعیت ندارد یا همه واقعیت نیست. برای مثال از آبان سال گذشته اطلاعات شاخص قیمتها از سوی بانک مرکزی به پشتپرده رفته است؛ در حالیکه همین آمار از سوی مرکز آمار بهطور مرتب و هر ماه اعلام میشود؛ بدون آنکه مشخص شود، حتی اگر اهداف سیاسی هم در میان است، دلایل این استاندارد دوگانه چیست».