بررسی یک عبرت تاریخی؛ زمینهها و شرایط انعقاد معاهده برجام
برجام هستهای کافی نبود، دولت به دنبال برجامهای 2، 3 و 4 بود!
سهراب صلاحی
قبلاً نیز گالبرایت، دیگر نویسنده متعصب آمریکایی اعلام داشت که تنها به کمک ایران است که آمریکا میتواند نیروهای خود را از باتلاق عراق بیرون بکشد. بهعلاوه زمانی که مذاکرات هستهای در دولت یازدهم شروع شد، برخلاف زمان دیپلماسی پینگپنگی که خطر شوروی، چین را تهدید میکرد، جمهوری اسلامی در امنیت کامل قرار داشته تا جاییکه در ماجرای دستگیری و زندانی کردن کماندوهای آمریکایی که تنها 200 متر وارد آبهای ایران شده بودند، آمریکاییها آنچنان دچار سراسیمگی شدید شده بودند که برای آزاد کردن آنها دست به دامن ظریف شدند.
اکنون انتظار است که ظریف به ارزیابی منصفانهای بپردازد و برای تجربهآموزی آیندگان به تحلیل این دو رویداد بپردازد و نشان دهد که چرا چینیها که از سوی شوروی احساس خطر جدی میکردند، علاوهبر اینکه باعث شدند آمریکاییها از کامبوج بیرون روند و تنها با دعوت از یک تیم ورزشی و اظهارنظری کوتاه از سوی نخستوزیر چین در دیدار با ورزشکاران چینی و آمریکایی، تحریمهای آمریکا علیه چین را پایان داده، مشکلات مراودات بانکی حل و در ورود چینیها به آمریکا تسهیل شود، درحالیکه در مذاکره هستهای و برجام، کشور از بازوی استراتژیک هستهای تخلیه شد و تقریباً صنعت هستهای زمینگیر و دهها امتیاز دیگر به آمریکا واگذار شد، اما نهتنها تحریمها پایان نیافت بلکه بلافاصله پس از برجام، سیاهچاله تحریمها یعنی تحریم کاتسا از سوی آمریکا بر ملت ایران تحمیل گشت و مشکلات مراودات بانکی نیز برجای خود باقی ماند. همان مشکلی که در سنجش دادهها و ستاندهها در مذاکرات هستهای باعث شد که رئیسوقت بانک مرکزی اصطلاح «تقریباً هیچ» و ظریف آن را به یک «سند توخالی» که آمریکاییها تحویل دادهاند، تعبیر نمایند.
واقعیت این است که در دیپلماسی و مذاکره بین دولتها، هر طرف بر اساس درکی که از قدرت یکدیگر و از موضوع مورد مذاکره بهعنوان یک عنصر سازنده قدرت ملی دارد تلاش میکند که بیشترین نفع را به دست آورد. اگر دولت و تیم مذاکرهکننده جمهوری اسلامی غفلت نکرده بودند که منازعه ایران و آمریکا بسیار مهم و تأثیرگذار بر آینده نظم نوین جهانی است و جمهوری اسلامی با شکست آمریکا در منطقه، قطب اسلامی قدرت در جهان بینالملل را تشکیل داده است که صنعت هستهای یکی از ظرفیتهای قدرتساز آن است و تنها برگی که برای آمریکاییها در این مقابله بسیار نفسگیر باقی مانده است، برگ تحریم است و آمریکا با مشکلات عدیدهای روبرو است و علاوهبر اینکه تلاش میشد تا ظرفیتهای اقتصادی کشور در چارچوب اقتصاد مقاومتی فعال شود، محافظت میشد تا انسانهای معلومالحال که مسئولین قوهقضائیه بعضی از آنها را بهعنوان جاسوس محاکمه و زندان نمودند در دفتر مسئولین دولت و یا در میان اعضای تیم مذاکرهکننده رسوخ و نفوذ پیدا نکنند تا راهبردها و تاکتیکهای دولت و تیم مذاکرهکننده قبل از شروع مذاکره به دشمن فروخته نشود، حتماً نتیجه زحمت دولت و تیم مذاکرهکننده و وقت و سرمایه و منابع ملت ایران و نظام اسلامی در برجام بهویژه اگر از ظرفیتهای ملی و منطقهای در مذاکرات غفلت نمیشد، به گونه دیگری رقم میخورد.
البته در کنار این غفلت بزرگ، غفلت دیگری در حال رقم خوردن است و آن تقریباً غیبت دولت ایران در فعال کردن ظرفیتهای تولیدی، خدماتی و اقتصادی ایران در سوریه و عراق است که جمهوری اسلامی مهمترین عامل جلوگیری از بلعیدن آنها از سوی آمریکا بود. اگر مسئولین دولت ایران بتوانند نقش واقعی خود را در بازارهای افغانستان، عراق، سوریه، لبنان و چندی بعد یمن که باید روسیه و کشورهای آسیای مرکزی را نیز به آن افزود، پیدا نمایند، میتوان امیدوار بود که به یکی از اهداف اصلی نظام که اداره اقتصاد بدون فروش نفت خام است، جامه عمل پوشیده خواهد شد.
نه امروز بلکه آن هنگام که آمریکاییها در خلال مذاکرات برجام و از طریق توطئه کاهش قیمت نفت با همکاری سعودی نشان دادند که خصومت آمریکا علیه ایران اسلامی پایانناپذیر است، وقت آن بود که دولت که خود به این توطئه اعتراف داشت، با همکاری و کمک روسیه، عراق، ونزوئلا، ترکمنستان و بعضی کشورهای دیگر پاسخ توطئه نفتی آمریکا و عربستان را میدادند. اکنون نیز روسیه و چین در بسیاری از زمینهها آماده همکاری با جمهوری اسلامی ایران هستند، آنها نقش مهم و راهبردی نظام اسلامی را در ناکام گذاشتن آمریکا در تبدیل به هژمون جهان بهخوبی میدانند. این واقعیت در حالی است که چینیها پس از 11 سپتامبر و حمله آمریکا به افغانستان و عراق، برخلاف روسیه، هژمونی جهانی آمریکا را پذیرفته بودند. همچنین آنها نقش مهم منطقه را در اقتصاد و امنیت جهان و همچنین نقش بیبدیل جمهوری اسلامی ایران در مدیریت منطقه را لمس کردهاند و در صورت تغییر نگاه دولت از غرب به شرق و فعال شدن دولت در میدانهای اقتصادی و با توجه به اینکه روسیه نیز مورد تحریم آمریکا قرار گرفته و یکهتازی آمریکا در میدان اقتصاد نیز با چالشهای گوناگون جهانی روبرو شده است، با عقد پیمانهای مشترک اقتصادی میتوان برای همیشه خط پایانی بر تأثیرگذاری برگ تحریم غرب گذاشت. این یک واقعیت است که مرکز ثقل اقتصاد جهانی در حال انتقال از غرب به شرق است، چنانکه بر اساس برآوردهای معتبر جهانی، در آینده نزدیک از چهار اقتصاد اول جهان سه تای آن یعنی چین، هند و ژاپن بهعنوان اقتصادهای اول، سوم و چهارم جهان در شرق قرار دارند و تنها آمریکا که به جایگاه دوم تنزل پیدا خواهد کرد در غرب قرار خواهد داشت.
بههرحال آنگاه که بهرغم داشتن توانمندیهای ملی و منطقهای و حتی فرصتهای بزرگ در عرصه بینالملل که دولت میتوانست با عملیاتی کردن برنامه اقتصاد مقاومتی، آخرین برگ آمریکا یعنی برگ تحریم را بیاثر نماید که نهفقط در آینده ایران اسلامی و منطقه و جهان اسلام، بلکه در سرنوشت نظام آتی بینالملل نیز بسیار مؤثر خواهد بود، از این مهم غفلت میشود که نتیجه آن در موضع تدافعی قرارگرفتن دولت یازدهم در مقابل طرف مقابل بود.
در موضع تدافعی قرار گرفتن
علاوهبر سخنان گذشته که باعث شده بود دولت یازدهم را در حالت انفعال قرار دهد، باید تأکید شخص حسن روحانی مبنی بر آمادگی دولت وی برای پیگیری برجامهای 2 و 3 و 4 را بهعنوان دلیل مهم دیگر انفعال دولت یازدهم در مقابل غربیها برشمرد. در رابطه با موضوعاتی که قرار بود ذیل برجام 2 و 3 مذاکره شود، به نظر میرسد تا حدودی اطلاعرسانی شده است اما در رابطه با برجام 4 یعنی مسائل مربوط به حقوق بشر که محمدجواد ظریف در ملاقات با وزیر خارجه انگلیس در ایران، وعده مذاکره پیرامون آن را داده بود، لازم است این مسئله روشن شود که در مقایسه با رفتارهایی که غربیها و بهخصوص آمریکاییها در دوران سلطه خود بر منطقه داشتهاند، آیا جمهوری اسلامی ایران و اساساً مسلمانان باید در مقابل وجدان بشریت، تاریخ و دادگاههای صالح پاسخگو باشند یا آنها؟ در این رابطه و برای تبیین رفتارهای خلاف حقوق بشری و بشردوستانه آنها، فقط در منطقه خاورمیانه میتوان صدها تحقیق متقن انجام و صدها شکایت محکمهپسند به مراجع ذیربط بینالمللی ارائه کرد. آنچه در پی خواهد آمد تنهااشارهای گذرا به بخش مختصری از ارتکاب جنایات مختلف بینالمللی فقط در صحنه عراق و آنهم محدود به هشت سالاشغال این کشور است تا ظریف و دیگر مسئولین دولت یازدهم و دوازدهم بدانند که در این زمینه نیز، غربیها بدهکار حقوق بشر بوده و باید پاسخگو باشند.
به دنبالاشغال نظامی عراق، ساختار امنیتی و دفاعی این کشور از بین رفت؛ ناامنی، وحشت، ترس، اضطراب و بیثباتی بر بسیاری از شهرهای عراق حاکم شد. طی سالهای پس ازاشغال، شهروندان عراق با حملات وحشتناک سربازاناشغالگر و ازجمله قتل و تخریب زیرساختها و مؤسسات اجتماعی و همچنین گسترش خشونتهای فرقهای و تروریستی روبهرو بودهاند و صدها هزار نفر به کام مرگ فرورفتند.
افزون بر آن، از منظر پیامدهای زیستمحیطی، در دسامبر سال 2003 و جولای 2004، تحقیقاتی در حوزه مطالعاتی در استان ذیقار و در مرکز شهر الناصریه از یک مسیر 40 کیلومتری رودخانه فرات نمونه جمعآوری شد. غلظت گونههای مختلف شیمیایی در آبهای رودخانه، خاک و پوسته درختان و همچنین نمونههای خاک سطحی (عمق 20 سانتیمتری) در همان زمان از 17 نقطه در ناحیه مورد مطالعه جمعآوری شدند، هفت نمونه از پوستههای درختان جمعآوری شد و بررسیهای آزمایشگاهی برابر استانداردهای موجود صورت پذیرفت.