همان کلاهبرداری اروپا و همان خنده تلخ روحانی(خبر ویژه)
قهقهه و خندههای یکطرفه روحانی در دیدار نخستوزیر انگلیس، یادآور خندههای او در ملاقات با جک استراو وزیر خارجه وقت انگلیس مقارن با اولین توافق فسخ شده توسط سه دولت اروپایی در سال 82 است.
مشرق با اشاره به تصاویر منتشره از ملاقات روحانی با بوریس جانسون نوشت: این تصاویر باید تداعی کننده خنده روحانی مقابل جک استراو در نشست سعدآباد در سال 1382 بود.
آنچه جالب توجه است، تکرار همه موضوعاتی است که در ابتدای دهه هشتاد شمسی برای تیم هستهای روحانی و یارانش اتفاق افتاد، بدعهدی و دروغگویی تروئیکای اروپایی در موضوع پرونده هستهای ایران.
در مهر ماه 82 توافق سعدآباد بین ایران و تروئیکای اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) منعقد شد.
روحانی در کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هستهای» (خاطرات توافق سعدآباد) آورده است: «ذهنیت عدهای از مسئولین این بود که... مذاکره با اروپا بینتیجه است... و آمریکا همواره به دنبال تحریم ایران... است و موضوع هستهای بهانهای است که آن را رها نخواهد کرد... اما ذهنیت من این بود که با صبر و حوصله و تدبیر... با اروپا میتوانیم به نوعی به توافق برسیم».(162-161)
پس از این خوشبینی، روحانی در بخشی از کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هستهای» به نامه مهمی اشاره میکند که خطاب به «محمد البرادعی» نوشته شده و به بدعهدی طرف اروپایی اذعان شده است: «متأسفانه، در مقابل اگر نگوییم هیچ، ایران مابهازای بسیار اندکی دریافت کرد و بارها اقدامات اعتمادساز خود را افزایش داد و تنها در عوض آن، با قولهای انجام نشده و درخواستهای بیشتر روبهرو شد».(589-588)
وی در بخش دیگری از کتاب خاطرات خود با اشاره به نامه ایران به آژانس (10 مرداد 84) آورده است: «پس از گذشت بیش از سه ماه مذاکره بعد از موافقتنامه پاریس، آشکار شد که سه کشور اروپایی / اتحادیه اروپا خواهان تطویل مذاکرات و احتمالاً عدم دستیابی به نتیجه مطلوب هستند و بنابراین نمیخواهند در برابر حق غیرقابل انکار ایران برای از سرگیری فعالیت غنیسازی تسلیم شوند و انگیزه یا توانایی ارائه طرح خود درباره تضمینهای عینی ماهیت صلحآمیز برنامه هستهای ایران و نیز تضمینهای محکم درباره همکاریهای اقتصادی، فناوری و هستهای و تعهدات محکم درباره مسائل امنیتی را نیز ندارند».(589)
روحانی در بخش دیگری از کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هستهای» (مرداد 84) به بسته پیشنهادی سه کشور اروپایی به ایران نیز اشاره میکند: «این پیشنهاد به نحو حق به جانبی، حقوق و مجوزهایی را برای سه کشور اروپایی فرض میکند که به وضوح فراتر از حقوق بینالملل است و حتی با آن در تعارض قرار میگیرد و تکالیفی برای ایران فرض میکند که هیچ جایگاهی در حقوق و رویهها ندارند. این پیشنهاد دربردارنده مجموعهای از تقاضاهای یکجانبه و خودخواهانه و فراقانونی از ایران است که گستره آن از انکار حق حاکمیت تا واگذار کردن حقوق غیرقابل انکار خودش را دربر میگیرد... بسته پیشنهادی مذکور در زمینه تقاضاها از ایران بسیار طولانی، اما در مورد پیشنهادهای ارائه شده به ایران به طور مضحکی کوتاه و نارسا میباشد. فقدان هرگونه تلاش برای ایجاد ظاهری متوازن، این پیشنهاد را به دستور استعماری کاپیتولاسیون شبیه میسازد.»(604-603)
نکته قابل توجه اینجاست که روند مذکور در توافق سعدآباد، عیناً در برجام و در رفتارهای سه کشور اروپایی تکرار شده است و روحانی همچنان در حال لبخند زدن با مقامات اروپایی به خصوص نخستوزیر انگلیس است.