نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
تیر آمریکا به سنگ خورد /عمله ترامپ در تهران وارد عمل شدند!
روزنامه آرمان دیروز در مطلبی نوشت:«اگر برخی انتظار دارند که اروپاییها به تمامی غیبت آمریکا را جبران کنند، باید یادآوری کرد که چنین انتظاری چندان درست نیست و اروپا حد تأثیرگذاری خود را نشان داده است. از سوی دیگر اروپا بر این نظر است که این مناقشه بیشتر بین ایران و آمریکا پدیدار شده است. لذا تا زمانی که این مناقشه حل وفصل نگردد خطر اینکه در منطقه جنگ تازهای رخ داده و بحران به سمت اروپا گسترش یابد وجود دارد. تلاش اروپاییها این بوده که ضمن حفظ برجام، در موضوعات دیگری هم که به برجام ربط مییابد با ایران به توافق و تفاهم امنیتی برسد. شاید برجام زمانی از دیدگاه کشورهای اروپایی و آمریکا مؤثر خواهد بود که مسائل دیگر هم در چارچوب مذاکرات قرار گیرد. در غیراین صورت برجام از نظر آنها یک تفاهم ناقص است و کمکی به حل و فصل مسائل و مشکلات منطقهای نخواهد کرد».
سرویس سیاسی-
این روزنامه زنجیرهای همچنین در شماره دیروز در مطلبی دیگر با اشاره به حادثه حمله به تاسیسات نفتی عربستان نوشت:«این موضوع سرآغاز یک تصمیمگیری جدید علیه ایران بود و میتوان گفت آمریکا به این بهانه دارد به سمت اجماع بینالمللی علیه ایران حرکت میکند...واقعیت این است که ما نباید اتحادیه اروپا را از دست بدهیم ولی انگار داریم از دست میدهیم».
روزنامه زنجیرهای شرق نیز در شماره دیروز در مطلبی نوشت:«بهنظر میرسد دولت آقای روحانی که سایه جنگ را از سر کشور دور کرد، با چالشهای جدی روبهروست. سؤال این است که چرا کشور جلو نرفته و همه دستاوردهای گذشته اگر از بین نرفته، ولی مانند برجام دچار عدم قطعیت شده است».
همزمان با گستاخی اروپا در موضوع برجام و تکرار این ادعا که برجام ناقص است و باید با موضوعات موشکی و منطقهای تکمیل شود، عمله رسانهای ترامپ در تهران نیز همصدا با ترامپ و جانسون و ماکرون و مرکل، برای هموارکردن مسیر این طرح ضدایرانی تقلا میکند.
این در حالی است که اولا در موضوع برجام ایران طلبکار است و آمریکا و اروپا به ایران بدهکارند. ثانیا کدام کشوری حاضر است که توان دفاعی خود را مورد معامله قرار دهد؟
برجام، جز خسارت هیچ عایدی دیگری برای ایران نداشت. آنچه که سایه جنگ را از سر کشور دور کرد، اقتدار جمهوری اسلامی و توان دفاعی و ایثار مدافعان حرم و حافظان امنیت در کشور بوده است. حال طیف مدعی اصلاحات برای سرپوش گذاشتن بر خسارت محض برجام و کارنامه خالی دولت و در ادامه برای جاانداختن برجامهای بعدی، دورشدن سایه جنگ و یا نزدیک بودن سایه جنگ را برای مردم فاکتور میکند.
اجماع با طیفی که مسائل کلان کشور را تشخیص نمیدهد!
روزنامه ایران دیروز با روتیتر «راهکارهای کارشناسان برای اجماعسازی در کشور»، تیتر یک «تعامل ملی جایگزین رقابت جناحی» را در صفحه اول خود منتشر کرد.
ارگان دولت نوشته است: «تصمیمی مشخصات ملی و کلان را خواهد داشت و بهخصوص در اجرا موفق خواهد بود که مقدمات لازم را طی کرده باشد. این مقدمات هم میتواند ناظر بر این باشد که تصمیمها از دل ارائه دیدگاههای کارشناسی و گفتوگوهای مختلف بر سر کم و کیف آن بیرون آمده باشد. یعنی همه مجموعههای مدیریتی و کارشناسی احساس کنند توانستهاند نقطه نظرات خود درباره یک موضوع ملی را آزادانه بیان کنند. در ادامه این تصمیمسازان هستند که با توجه به شرایط موجود، نیازهای جامعه، امکانات و مقدورات موجود اقدام به تصمیمگیری میکنند و شیوههای مناسب برای اجرای آن را اعلام مینمایند. قاعدتاً وقتی این روند در تصمیمسازیها طی میشود اعتماد عمومی را نیز بهعنوان پشتوانه خود خواهد داشت و حتی در موقعیتی که به هر دلیلی منجر به نتیجه دلخواه نشود هم دیگر کسی ملامت نخواهدشد.
ماجرای گفتوگوهای هستهای منجر به توافق برجام را شاید بتوان یکی از موارد موفق در روند تصمیمسازی اجماعی دانست. اگرچه حرف و حدیث و اختلافنظر درباره آن کم نبود اما این اختلافات در حکم همان بیان آزادانه دیدگاههای موافقان و مخالفان است که البته اگر از راه منطقی و مرسوم خود خارج نشود اتفاقاً مثبت هم هست.»
اجماع با کدام طیف و بر سر چه مسائل و موضوعاتی؟ با مدعیان اصلاحات که مسائل دست چندمیمانند ورود زنان به ورزشگاه و کنسرت و رفع حصر را مطالبات ملی و اولویتهای کشور جا میزنند و وقت و سرمایه و توان مطبوعات و رسانهها را برای آنها هزینه میکنند؟ فعال اقتصادی که ورشکسته شده و کارگری که بیکار شده کجای دغدغههای این طیف مدعی اصلاحطلبی است؟ بدیهی است که این جریان سیاسی ابتدا باید مسائل کلان کشور را درست تشخیص دهد بعد علم اجماعسازی بردارد. مطلب دیگر اینکه خسارتمحض بودن برجام امروز از واقعیات غیرقابل کتمان کشور است و حامیان آن اگر در حل مسائل و مشکلات کشور اراده واقعی دارند، لزوم قطع امید از بیگانگان و جدی گرفتن اقتصاد مقاومتی از موارد مهم برای «اجماع» است. نکته دیگر هم اینکه برخلاف تصویری که روزنامه ایران از فضای نقادانه در دوران مذاکرات هستهای و پس از آن نشان داده، نقدهای کارشناسان در برجام با فحاشی و شکایت دولت روبهرو شد.
ایران همچنین طی یادداشتی نوشت: «در تصمیمگیریها نظر کدام جریان دارای اولویت و تعیینکننده نهایی است، قبلاًًً در صندوق رأی داده شده است. مشکلی که در فرآیند اجماعسازی در ایران با آن مواجه هستیم درست جایی است که طیفی به جای پذیرش این قاعده در تعیین نسبت نیروهای سیاسی در پی «همنظر»سازی در داخل هستند و برخی فشارهای سیاسی ناشی از داشتن ابزارهای قدرت را برای رسیدن به مقصود خود، جایگزین نتایج صندوق رأی میکنند.»
سطرهای فوق، وصفی برای کنشهای وطن فروشانه و خائنانه مدعیان اصلاحات در فتنه 88 است. این طیف علیرغم مشارکت 85 درصدی مردم در انتخابات سال 88 که شکوه مردمسالاری دینی را به رخ جهانیان میکشید، با تهمت تقلب در انتخابات به نظام، علیه جمهوریت و اسلامیت شورش کرد و رأی ملت را زیر پا گذاشت. این عناصر دیکتاتورمآب، امروز دیگران را متهم به تقلا برای جایگزینی نتایج صندوق رأی میکنند!
اروپا، اسب تروای کاخ سفید در جبهه چندجانبهگرایان است!
روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی با عنوان «ترامپیسم اروپایی» نوشت: «هفتاد و چهارمين اجلاس سازمان ملل شاهد يك اتفاق و رفتار نادر سياسي از سوي رهبران سه كشور اروپايي (انگليس، آلمان و فرانسه) در قبال ايران بود... چرخش كامل و همصدايي يكپارچه سه كشور اروپايي با كاخ سفيد درخصوص انجام مذاكرات تحت تحريم ايران با آمريكا، درخواست «برجام جديد» و صدور بيانيه سه كشور اروپايي درخصوص آرامكو و متهمسازي ايران از جهات مختلف حائز اهميت است. شايد مهمترين وجه اين رفتار ديپلماتيك، آرایهنمايي غيرمنتظره از بازگشت اروپا به دوران «وابستگي ابزاري» خود به كاخ سفيد در دوران جنگ سرد بود... بيسبب نيست كه برخي از تحليلگران شرقي همراه با بدبيني، اروپا را «اسب ترواي كاخ سفيد» در درون جبهه چندجانبهگرايان تلقي ميكنند... داشتن «قدرت قرضي» و «اجارهاي» از ديگران به ويژه آمریکا نميتواند به اتحاديه اروپايي اعتبار لازم در تعاملات جهاني رابدهد.»
گفتنی است روحانی در زمان دولت اصلاحات و در تشریح نتیجه مذاکرات سعدآباد با تروئیکای اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) گفته بود: «ایران در ازای تمام اقدامات اعتمادساز، اگر نگوییم هیچ، ما به ازای بسیار اندکی دریافت کرد». وی همچنین تصریح کرد: «علیرغم پذیرش پروتکل الحاقی و حضور مستمر بازرسان در تاسیسات ایران، اروپا به تعهداتش عمل نکرد».
این در حالی است که دولتمردان و رسانههای اصلاحطلب تا پیش از این برغم هشدار منتقدان دلسوز با آب و تاب درباره کانال مالی اروپا و ضمانت اروپاییها و لزوم اعتماد به طرف اروپایی تأکید میکردند.
حال آنکه به اذعان فعالین اصلاحطلب، هیچ شکافی میان اروپا و آمریکا در موضوع ایران وجود ندارد و اتفاقاً صدای واحدی از همه آنها به گوش میرسد. اتفاقات چند ماه اخیر بیش از پیش ثابت کرد که اروپا با بازی در پازل آمریکا به دنبال خرید زمان و مقدمهچینی برای اجرای برجامهای بعدی در حوزه موشکی و منطقهای و... است.
با این همه، متأسفانه دولت همچنان به وزارت خارجه و وزارت خارجه همچنان به برجام خلاصه شده است. ستاد اقتصادی دولت نیز به هیچ عنوان کارنامه و عملکرد قابل قبولی ندارد. دولت همچنان همه امور کشور را به برجام گره زده است.در حقیقت معیشت مردم، گروگانِ دلبستن به نقطههای خیالی شده است، از اطمینان به تضمینِ امضای وزیر خارجه آمریکا تا دلخوشی به تلاش اروپا برای نجات برجام!
فقط چندنفر افراد توانمند داریم!
روزنامه شرق در شماره روز گذشته خود شرح مناظره دو فعال سیاسی اصلاحطلب را (عطریانفر و اصغرزاده) منتشر کرده است. در ابتدای این گزارش اصغرزاده گفته است: «من و آقای عطریانفر بهعنوان دو عضو جبهه اصلاحات به اندیشه اصلاحطلبی باور داریم و معتقدیم که توسعه اقتصادی منهای توسعه سیاسی توهم است» گوینده در این سطرها بر موضوعی تأکید میکند که از نگاه کارشناسان بزرگترین نقطه ضعف دولت اصلاحات در گذشته و طیف موسوم به اصلاحطلب در اکنون جامعه ایرانی است.
این قشر چنان در مسایل سیاسی و حزبی غرق هستند که معمولا کمتر به معیشت و مسایل اقتصادی مردم توجه دارند. اگر به کارنامه فراکسیون امید در مجلس نگاه کنید از آنها تحرک قابل توجهی در موضوع معیشت نمیبینید. در سالهای پایانی دولت اصلاحات نیز تئوریسینهای این طیف نوشتند ما چنان در توسعه سیاسی غرق شدیم که از توسعه اقتصادی غافل ماندیم.
در این گزارش نیز آمده: «اصلاحطلبان البته در مباحث اقتصادی از مشی و مکتب خاصی پیروی نمیکنند. دولت آقای خاتمی بارها سیاستهای اقتصادی خود را در تداوم سیاستهای اقتصادی دولت آقای هاشمی اعلام میکرد. اشتباه جریان اصلاحطلبی در تمام این سالها آن بود که وقتی در قدرت سهیم شد به شکلی خود توجیهگر قدرت شد و با منطق و زبان قدرت سخن گفت تا آنجا که زمانی اعتراضات گروههای مردم به گرانی و تورم و بحران اقتصادی را اغتشاش نامید. جبهه اصلاحات همیشه یک طیف گسترده با گرایشات اقتصادی بازارمحور تا برنامهمحور بوده است.»
همچنین در بخشی از این گزارش آمده: «اصلاحطلبان هشدار دادند که خروج آمریکا از برجام، فشار تحریمها و فروپاشی برجام جز به تقویت رادیکالیسم نخواهد انجامید و به همین علت دولت را تشویق کردند با چنگودندان از دستاورد دیپلماسی خود صیانت به عمل آورد.»
بهنظر میرسد این سطر باید در حافظه تاریخی جامعه ایرانی ثبت شود تا سالهای آینده که وجوه مختلف برجام آشکارتر شد آنگاه این طیف اصلاحطلب در آن زمان به فرافکنی نپردازد اما باید گفت که در همان زمان اوباما دولتمردان گفتند عایدی ما از برجام «تقریبا هیچ» بوده حالا با یادآوری این میتوان فهمید اصلاحطلبها دولت را به حفظ چه چیزی سفارش کردهاند.
در بخشی دیگر از این گزارش از قول عطریانفر آمده است: «نیروهای طراز اول ما را رد صلاحیت میکند و با تأیید نیروهای دستچندمی باعث یک پارلمان ضعیف میشود که نمیتواند بار اساسی زندگی مردم را بر دوش بکشد.»
این فرافکنی تکراری و نخنما یعنی به واقع اقرار اصلاحطلبان به این موضوع که در کل این جریان تنها چند نفر آدم توانمند وجود دارد. ضمن آنکه جای سؤال است که چرا آن نفراتی که در مسائلی مانند فتنه دخیل بودهاند تنها افراد توانمند این جریان هستند؟! آیا این راهی برای سرپوشنهادن بر عدم کارایی طیف اصلاحطلب نیست؟
به شفافیت رأی بدهیم تا کسی راهنمای چپ نزند و به راست بپیچد!
روزنامه همدلی در یادداشتی به بحث «طرح شفافیت آرای نمایندگان» در مجلس شورای اسلامی پرداخت و نوشت: «باید استقبال کرد و به آن رأی مثبت داد تا گامیمهم درخصوص شفافسازی و شایستهسالاری در کشور خصوصاًًً در جریان موسوم به اصلاحات برداشته شود تا فرداروز کسی نتواند راهنمای چپ بزند، ولی به راست بپیچد. لذا مصالح ملی و منافع عمومی جامعه ایجاب میکند که این گام مهم درخصوص شفافسازی برداشته شود تا نمایندگان ملت درخصوص موضوعات مهمی که در آینده ضرورت طرح دارند از قبیل شفافیت مالی، برقراری رابطه با آمریکا، بازنگری قانون اساسی و دهها طرح و لایحه مؤثر دیگرکه به صراحت و شفافیت نیاز دارد، مواضع نمایندگان مشخص شود.»
گفتنی است عدهای اصلاحطلب رادیکال که در جرگه نویسندگان روزنامه زنجیرهای همدلی قرار دارند و سودای «برقراری رابطه با آمریکا، بازنگری قانون اساسی» و اساساًًً مقابله با نظام جمهوری اسلامی را در سر میپرورانند از این بابت موافق شفافسازی آرای نمایندگان هستند که ببینند آیا نمایندگانی که در لیست اصلاحطلبان قرار دارند به مطالبات رادیکال و ضد نظام آنها توجهی میکنند یا خیر!