بازخوانی مکتوب مستند « خارج از دید۲ »-8
مؤسسه «سایپ» و قصه استارتآپها در ایران
13 آذر 1364، نیویورک تایمز به تشریح بنیاد جدیدی پرداخت که در آمریکا بهوجود آمده بود. در این مقاله، نیویورک تایمز بنیادملیدموکراسی (N.E.D) را یک بنیاد شبهدولتی دانسته بود که توسط دولت ریگان ساخته شد تا میلیونها دلار پول دولتی را از طریق نهادهای غیردولتی در کشورهای هدف خرج کند. این بنیاد زیر نظر وزارت امور خارجه آمریکا به فعالیت خود ادامه میدهد. در همان ابتدا کنگرۀ آمریکا نسبت به بنیادملیدموکراسی اعتراض کرد. یکی از علتهای این اعتراض دخالت این بنیاد در امور کشور متحدی مانند فرانسه بود؛ در فرانسه، یک حزب سوسیالیست به رهبری فرانسوا میتران بر سر کار آمده بود، البته سوسیالیسم فرانسه کاملا بیخطر بود و تهدیدی را متوجه آمریکا نمیکرد. اما بنیادملیدموکراسی با هرگونه گرایشی به سوسیالیسم هم مخالف بود. برای همین یک میلیون و چهارصدهزار دلار پول دولت آمریکا را مخفیانه و از طریق گروههای صنعتی و کارگری آمریکایی به نام «اتحادیۀ کارگری آمریکا» و «انجمن سازمانهای صنعتی» به گروههای میانه و راستگرای فرانسه داد که با دولت میتران مخالفت کنند.
همین عملیات الگوی کار این بنیاد را نشان میدهد. استفاده از انجمنها، اتحادیهها، سازمانها و تشکیلات مردمی. در سند رسمی بنیادملیدموکراسی، حمایت و پشتیبانی از سازمانهای مردمنهاد و غیردولتی حامی دموکراسی غربی نیز ذکر شده است. بنیاد برای کشورهای منطقۀ غرب آسیا نیز بورسیهای در نظر گرفته است تا میان آنان نفوذ کند. در حالیکه سهمیۀ دیگر کشورهای غرب آسیا هرکدام حداکثر دو نفر بود، از ایران هفت نفر در این بنیاد بورس شدند. این افراد عبارت بودند از: هاله اسفندیاری، رامین جهانبگلو، مهرانگیز کار، حسین بشیریه، سیامک نمازی، علی افشاری و منوچهر محمدی. افرادی که همگی بهعنوان چهرههای غربگرا در داخل ایران شناخته میشدند و برخی از آنان به دلیل فعالیتهای جاسوسی بازداشت شده بودند.
اگر فرض کنیم که بنیادملیدموکراسی یک دولت باشد، وزارت اقتصاد و بازرگانی آن، موسسهای است که به نام سایپ شناخته میشود، یعنی مرکز بینالمللی کسبوکار خصوصی. ماموریت سایپ، تقویت و ترویج نهادهای بازار آزاد و اصلاحات اقتصادی برای تبدیل مدل اقتصادی کشورها به اقتصاد سرمایهداری است. یعنی برای تغییر نظام سیاسی یک کشور لازم نیست حتما راهحل انقلاب رنگی و شورش خیابانی را طی کرد. راه بیدردسرتری وجود دارد که از بانکها و اسکناسها میگذرد، راهی که به آن میگویند نفوذ اقتصادی. فرض اساسی سایپ ساده است: اگر اقتصاد کشوری وابسته به غرب شود، سیاست آن نیز بهزودی به غرب وابستگی پیدا خواهد کرد. در ایران اما ماموریت سایپ به چهار سال پیش از اغتشاشات سال 88 برمیگشت.
سال 1384 وزارت خارجۀ آمریکا پروژهای تحقیقی راهاندازی کرد بهنام «تاثیر استارتآپها بر شبکهسازی اقتصادی و تحرکات سیاسی در خاورمیانه». موضوع پروژه این بود که چهطور میشد از ظرفیتهای استارتآپها برای ساختن شبکههای اقتصادی و در نهایت انجام عملیاتهای سیاسی در سر بزنگاه استفاده کرد.
اما استارتآپ یعنی چه؟
استارتآپ، بیزینس و کسبوکاری نوپا است مبتنی بر ایدههای نوین، فرصتآفرین، واشتغالزا که قصد دارد ارزش افزوده تولید کرده و همچنین پایدار باقی بماند. استارتآپها تازه کلید زده شدهاند و هنوز مراحل رشد را تا انتها طی نکردهاند و برای همین پر از نیروهای جوان و با انگیزه هستند. استارتآپ، پدیدهای جوان و جوانگراست و میتواند زندگی را آسانتر کند. مردم آسانتر خرید میکنند، آسانتر حملونقل میکنند، آسانتر کالاهای خود را میفروشند، آسانتر کسبوکارهای جدید راهاندازی میکنند و آسانتر به خدمات مختلف دسترسی پیدا میکنند. همه چیز با استارتآپ میتواند آسانتر باشد. استارتآپها آیندة اقتصاد در دنیا هستند. اما مثل هر پدیدة اقتصادی دیگری، استارتآپها نیز نیازمند مدیریت هستند. مدیریتی که جنبههای مثبت واشتغالزای استارتآپها را نگه دارد ولی از خطرات احتمالی این حیطه نیز مانند هر حیطة دیگری محافظت کند.
استارتآپها در زمینههای مختلفی فعالیت میکنند اما دستهایی پنهان حوزۀ استارتآپ در ایران را عمدتا روی تجارت الکترونیک در فروش کالا محدود کرده است. یعنی کسبوکاری خدماتی که مبتنی بر فروش جنس به مشتری در فضای مجازی است. این جنس عموما جنس خارجی و وارداتی است. این در حالی است که در کشورهای دیگر از حوزههای کشاورزی گرفته تا صنعت، در عرصههایی که به تولید کالا و صادرات منجر میشود، استارتآپها فعال شدهاند اما در ایران حوزۀ استارتآپها عمدتا حوزۀ مصرف کالا بوده است. استارتآپها چون تجارت نوپایی هستند، همیشه حامی دارند. یعنی دولت یا بخش خصوصی و سرمایهداران باسابقه از این کسبوکارها حمایت میکنند.