در بخش سوم گفتوگو با دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای مطرح شد
سید حسن نصرالله: رهبری به من فرمودند از زمان حمله به افغانستان، افول آمریکا آغاز شده است
دبیرکل حزبالله لبنان ضمناشاره به تحولات پس از 11 سپتامبر و لشکرکشی آمریکا به افغانستان و منطقه، تا کید کرد که مقام معظم رهبری این لشکرکشی را نشانه افول آمریکا دانسته بودند.
«سید حسن نصر الله» در بخش سوم گفتوگوی اختصاصی و پنج ساعته خود با دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای، به تحولات پس از 11 سپتامبر سال 2001اشاره کرد و اظهار داشت: وقتی آمریکا وارد منطقه شد، طبیعتاً نه اتحاد شوروی وجود داشت و نه جبهه سوسیالیست، بلکه تنها یک قدرت سلطهجو، مغرور، مستکبر و بیرحم به نام «آمریکا» در جهان وجود داشت. این قدرت... با ارتش و تجهیزات نظامیاش وارد منطقه شد. همه جز تعداد اندکی، هراسان بودند و میلرزیدند.
دبیرکل حزبالله گفت: به یاد دارم که پس ازجنگ افغانستان و پیش از جنگ عراق، به ایران رفتم و با السید القائد دیدار کردم. به ایشان گفتم که در منطقه نگرانیهایی به وجود آمده است. ببینید ایشان چه دیدگاهی داشتند. ایشان به من رو کردند و فرمودند: «به تمامی برادرانمان بگویید که نترسند بلکه برعکس، آمدن آمریکاییها به منطقه بشارت دهنده حصول آزادی در آینده است». من از شنیدن این جمله شگفتزده شدم. ایشان با دستشاناشاره کردند و گفتند: «آمریکاییها به قله رسیدند، اما از زمان حمله به افغانستان، افولشان آغاز شد. اگر آمریکاییها واقعاً اعتقاد داشتند که اسرائیل و دیگر رژیمهای عربی و مزدورانشان در منطقه قادر به حمایت از منافع واشنگتن هستند، هیچگاه ارتش و ناوگانهای خود را به سمت منطقه گسیل نمیکردند. بنابراین این اقدام نظامی آنها، گواهی بر شکست آنها و شکست سیاستهای شان در منطقه است. اگر موفق بودند، به این کارها احتیاجی نداشتند. وقتی آمریکاییها به این نتیجه میرسند که برای تحقق منافع و مصالحشان در منطقه، خود باید بهطور مستقیم وارد عمل شوند، این نشانه ضعف است و نه قدرت. زمانی که یک ارتش - هرچند عظیم و قوی - هزاران مایل را طی میکند و به منطقهای که در آن ملتهای زنده وجود دارند، میآید، بدون شک چنین ارتشی شکست خواهد خورد و درهم خواهد شکست. لذا آمدن آمریکاییها به منطقه، آغازی بر افول و سقوط آنهاست و نه آغازی بر عصر جدیدشان».
نصرالله گفت: سال ۲۰۰۶ فرا رسید و ما راه مقاومت را در پیش گرفتیم. اگر به یاد داشته باشید در همان روز اول جنگ، السید القائد بیانیهای صادر و در آن ضمن تأیید مقاومت، بر لزوم ایستادگی در مقابل متجاوزان تأکید کردند... زمانی که دیدیم ولیّ امرمان، رهبرمان، پیشرومان و مرجعمان اینگونه ما را به مقاومت تشویق میکنند، روحیه و انگیزهمان بهشدت تقویت شد و با قدرت وارد جنگ علیه متجاوزان شدیم. آمریکاییها پس از مدت کوتاهی و تنها پس از چهار یا پنج روز، یعنی زمانی که اسرائیل تمامی مکانهایی را که میشناخت، بمباران کرده بود، گمان کردند که ما در موضع ضعف هستیم، ترسیدهایم و زمان تسلیم ما فرا رسیده است. در آن هنگام آمریکاییها با «سعد حریری» نخست وزیر فعلی لبنان، که در آن زمان رئیسیک فراکسیون در پارلمان بود تماس گرفتند...و حریری نیز با ما تماس برقرار کرد و گفت که آمریکاییها میگویند... حاضرند در صورت تحقق سه شرط، جنگ علیه جنوب لبنان را متوقف سازند. شرط اول این بود که حزبالله باید دو نظامی اسرائیلی را که اسیر کرده است آزاد کند. شرط دوم این بود که حزبالله کاملاً خلع سلاح شده و به یک حزب سیاسی تبدیل شود. شرط سوم نیز این بود که حزبالله با اعزام نیروهای چندملیتی - نه نیروهای بینالمللیِ وابسته به سازمان ملل - به جنوب لبنان موافقت کند. در آن زمان نیروهای چندملیتی وارد عراق شده بودند. این نیروها وابسته به شورای امنیت سازمان ملل نیستند، بلکه متعلق به آمریکا و تحت فرماندهی آمریکا هستند.
وی افزود: طبیعتاً ما این سه شرط را رد کردیم و به مبارزه ادامه دادیم. در آن زمان «کاندولیزا رایس» به لبنان آمد. او در آن هنگام به لبنانیها از نبرد سرنوشتساز گفت و اینکه حزبالله قطعاً شکست میخورد و نابود میشود، و این جمله معروف را بهکاربرد که «منطقه با حالت درد زایمان تولد خاورمیانه جدید مواجه است» و گفت: این همان «خاورمیانه جدید» است که درباره آن صحبت میکردیم. (اما، با تمامی اینها، مقاومت ایستاد و پیروز شد.)
دبیرکل حزبالله ادامه داد: درخصوص عراق، موضع السید القائد کاملاً مشخص بود. ایشان اصرار داشتند که آمریکا باید بهعنواناشغالگر در عراق شناخته شود... پس از مدتی، مقاومت مردمی در عراق به راه افتاد و درحالیکه گمان میرفت آمریکا در عراق میماند و بر آن سیطره پیدا میکند و اداره آن را به دست میگیرد، در نهایت و در نتیجه مقاومت مسلحانه و مخلصانه در عراق... و در سایه یک موضع سیاسی قدرتمندانه و ظهور یک اراده ملی در این کشور، واشنگتن چارهای جز ترک این کشور ندید. بنابراین آمریکا هرچند در سایه یک توافق، از عراق خارج شد. زمانی که آمریکاییها از عراق خارج شدند، من صراحتاً اعلام کردم که این اتفاق، یک دستاورد و پیروزی بزرگ برای مقاومت عراق محسوب میشود، اما متأسفانه هیچکس این پیروزی بزرگ ملت عراق را جشن نگرفت. جا داشت این پیروزی بزرگ عراقیها که طی آن، آمریکا مجبور به ترک خاک این کشور در سال ۲۰۱۱ شده، جشن گرفته میشد.
نصرالله تصریح کرد: در نهایت، تمامی پروژههای آمریکا در منطقه طی این مرحله(یعنی از سال ۲۰۰۱ تا سال 2011 ) با شکست مواجه شد. هجمه آمریکا برای تسلط بر منطقه به منظور تحقق صلح ذلتبار با اسرائیل، عادیسازی روابط اعراب و اسرائیل برای پاک کردن مسئله فلسطین، نابودی جنبشهای مقاومت، تسلط بر کشورها و همچنین منزوی ساختن ایران و حمله به آن، جملگی شکست خوردند. اینها چگونه اتفاق افتادند؟ در اینجا است که ما شاهد نقش السید القائد، جمهوری اسلامی ایران و همچنین متحدان و دوستان این کشور در منطقه بودهایم. اینها بودند که این نقشهها را ناکام گذاشتند.