علت مواضع متفاوت کوفیان(3)(پرسش و پاسخ)
پرسش:
چرا مردم کوفه تا این اندازه از خود چهره متفاوت و متلونی نشان دادند و ظرف مدت کوتاهی، مواضع مختلف و متناقضی نسبت به امام حسین(ع) اتخاذ کردند؟
پاسخ:
در بخش نخست پاسخ به این سوال ضمن تاکید بر اهمیت و پیچیدگی مردمشناسی کوفه به سه عامل کلیدی شامل: 1- ویژگیهای منفی روحی و روانی 2- ساختار اجتماعی قبیلگی و ناهمگون 3- و ساختار اقتصادی اشاره کردیم و در ادامه به اولین ویژگی منفی کوفیان، یعنی غلبه خستگی از جنگ و عافیتطلبی پرداختیم. اینک در ادامه دنباله مطلب را پی میگیریم.
ب) دنیاطلبی
از سالها پیش، بهویژه در دوران خلافت خلیفه سوّم، بر اثر سوءسیاست خلفا، ارزشهای معنوی به تدریج رو به فراموشی رفت و مردم به دنیاطلبی گرایش پیدا کردند. به گونهای که این وضع، برای حکومت علی(ع) که در صدد بازگرداندن ارزشهای معنوی بود، مشکلات بسیاری فراهم کرد. راز این که بخش قابل توجّهی از خطبههای امام در نهجالبلاغه در نکوهش دنیاپرستی است، همین امر میباشد زیرا بسیاری از مردم بهویژه خواص، به کام دنیاداری و دنیاپرستی فرورفته بودند. این وضع در دهههای بعدی به ویژه در حکومت بیست ساله معاویه، بدتر شد، به گونهای که امام حسین(ع) آن را وجه غالب گرایش مردم عصر خود معرفی کرده میفرماید:
«مردم بندگان دنیایند و دین، لیسهای است که بر زبان آنها جاری است، تا زمانی که معیشت آنها برقرار باشد، دیندارند، امّا هرگاه در امتحان افتند، متدیّنان اندک خواهند بود». (تحفالعقول، ص245)
از این گذشته از همان آغاز جنگ های مسلمانان با ایرانیان، گروه هایی از قبایل مختلف عرب به طمع گردآوری غنایم، همراه سپاه مسلمانان راه افتادند. طبعاً این عدّه که پس از بنیان شهر کوفه در آن ساکن گشته بودند، این روحیّه را حفظ کرده و بر دیگران نیز تأثیر گذاشته بودند. وجود این خصیصه در کوفیان باعث شده بود تا آنان روحیّه «نان به نرخ روز خوردن» را داشته باشند و از هر جریان و حکومتی که حدس می زدند دنیای آنان را تأمین می کند، طرفداری نمایند. حوادث مختلف تاریخی این شهر مؤید این مدّعاست. از این رو گرچه بیان گذشته امام حسین(ع) عامّ است امّا بیشتر با کوفیان منطبق است.
در قضیة بیعت گرفتن مسلم از کوفیان، این وضع به خوبی نمایان گردید؛ زیرا پس از آنکه تعدادی از افراد مخلص پیشقدم شده و با مسلم بیعت کردند، دنیاطلبان که به عللی چون ضعف حکومت مرکزی، جوانی یزید، ضعف امارت نُعمان بنبَشیر، پیروزی را از آن مسلِم میدانستند، مصلحت خود را در پیروی از فضای حاکم دیده گروه گروه به او پیوستند. حتّی پس از ورود عبیدالله به کوفه و تلاش او در سرکوبی نهضت، باز هم عده فراوانی امید پیروزی داشتند و لذا سپاهی چهارهزار نفری را در کنار مسلم در محاصره قصر عبیدالله بنزیاد تشکیل دادند. امّا پس از آنکه با تبلیغات وسیع ابنزیاد و اطرافیان او مبنی بر تهدید دنیای آنان و نشر شایعه حرکت سپاه شام روبرو شدند، مسلم را رها کرده و هر یک به سوراخی خزیدند.(تاریخالامم والملوک، ج5، ص371)
آنان همان گروهی هستند که امام صادق(ع) در باره شان می فرماید: «بر ضدّ او (امام حسین(ع)) کسانی، همدست شدند که دنیا آنان را فریفت و بهره خود را به قیمت ناچیز و پستی معامله کردند و آخرتشان را به بهای ناچیز فروختند و تکبّر و گردنفرازی ورزیدند و اسیر هوای نفس خود شدند». (تهذیبالاحکام، طوسی، ج6، ص126)
ادامه دارد