حقوق بشر مبتنی بر لیبرال دموکراسی و سکولاریسم باطل است
در تبیین مفهوم حق در آموزههای وحیانی اسلام و بطلان حقوق بشر غربی و مکتب اومانیسم، نوشتار حاضر به نحو اجمال تقدیم میگردد.
معنی لغوی حق
منجدالطلاب معانی ذیل را برای حق آورده: حق: برخلاف باطل، موجود، ثابت پابرجا، نصیب و بهره، کار حتمی و قطعی و واقع شدنی، مرگ، جمع: حقوق. حق یعنی چیزی که عبث و بیهوده نیست حکیمانه است. مفردات راغب حق را درست و هماهنگ و مطابق معنا کرده و مینویسد: الحاقه، اشاره به قیامت است که حقیقت دارد و حقیق یعنی سزاوار.
مفهوم حق در قرآن
حق و مشتقات آن نزدیک به 300 مرتبه در قرآن کریم به کار رفته که به چند نمونه آن ذیلاً اشاره میشود
1- حکم حق از طرف پروردگار تو است. بنابراین هرگز ار تردیدکنندگان در آن مباش.(بقره- 147)
2- او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیینها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند.(توبه- 33)
3- (در آن روز) از هر امتی گواهی برمیگزینیم و (به مشرکان) میگوییم: دلیل خود را بیاورید!
اما آنها میدانند که حق از آن خداست، و تمام آنچه را افترا نمیستند و از (نظر) آنها گم خواهد شد.(قصص-75)
بر اساس آیات قرآن، خداوند حق است یعنی موجود، حتمی و قطعی، و پا برجا است و همه موجودات آفریده او هستند و حق از جانب خدا و برای خدا(الله) است؛ خداوند جامع کمالات است و ما نمونه این تعریف را در دعای جوشنکبیر میخوانیم و سرچشمه تمام کمالات را خدای متعال میدانیم.
پیامبر و دین او حق است؛ ترازوی اعمال در قیامت حق است و بعد از حق جز ضلالت و گمراهی و سراب نیست و اعمال و عقاید انسانها با تعالیم و برنامه انبیاء و اولیاء الهی که حق و مفید و ماندگار است سنجیده میشود.
با این تعریف، حقالناس زیر مجموعه حقالله است. اصل، حقالله است کسی که حقالله را رعایت نمیکند حقالناس را هم غالباً رعایت نمیکند تنها شعار میدهد.
منشأ حق و الزامات آن
منشا حق نه فطرت و طبیعت است و نه منافع اکثریت جامعه بلکه منشا حق، خداوند است، و بشر مکلف است از رهنمودهای فرستادههای خداوند پیروی کند نه اینکه خود را صاحب حق بداند و حقوق بشر تعیین کند! زیرا حق بر دو پایه استوار است.
1- امتیاز به صاحب حق 2- تکلیف به طرف مقابل. از آنجا که خدا حق است همه کارهایش حکیمانه است و اوست که موجود و ثابت و پابرجا است نه ما. او واجبالوجود است و ما ممکنالوجود. وجود ما ثابت و پابرجا و حتمی نیست پس بشر حق ندارد در برابر تعلیمات انبیا بایستند و اظهار وجود کند بلکه مکلف است. به همین دلیل امام سجاد(ع) انسان را در برابر خداوند و همه اعضا و جوارح و افعال و اعمالش و مخلوقات خداوند موظف و مکلف معرفی میکند.
انسان گل سر سبد آفرینش است و همه آنچه در آسمانها و زمین است برای انسان آفریده شده.
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
همه هستی در خدمت انسان است و انسان موظف و مکلف است حقشان را پرداخت کند و در روابط اجتماعی هم انسانها وسیله جلب نعمت برای هم هستند بنابراین بر گردن هم حق دارند و ادای این حقوق باعث سعادتمندی انسان میشود.
حقوق بشر غربی و مکتب اومانیسم که انسان را آزاد و مستقل میداند و میگوید هرچه بشر بخواهد حق است حتی اگر ضد عدالت و فسق و فجور و برخلاف مصالح جامعه باشد! حقوق مبتنی بر دموکراسی و لیبرالیسم و سکولاریسم و... همه باطل است و گمراهی و به تغییر قرآن باطل، کف روی آب است که بالا میآید خودنمایی میکند اما نه ثابت است و نه مفید و سودمند بلکه فریبنده است.
هدف غایی انسان
در اسلام، هدف کمال انسان است که در تقرب به خدا حاصل میشود و تمام حقوق در جهت این هدف تعریف میشود. قانون اسلام هماهنگ با فطرت و خلقت انسان و هدف آفرینش تدوین شده و قوانین جدید باید در راستای این هدف باشد. مکاتب مادی، انسان را بریده از خدا توصیف میکنند و حقوقی که برای او تنظیم میکنند او را در حد حیوان و پستتر از آن میکند و به قهقهرا میکشاند.
مرضیه صوفیان