بررسی یک عبرت تاریخی؛ زمینهها و شرایط انعقاد معاهده برجام
بزرگترین دشمن آمریکا، قدرت معنوی جمهوری اسلامی است
سهراب صلاحی
از دیگر عناصر قدرت دفاعی و نظامی ایران، استفاده از جنگ نامتقارن است. جنگ نامتقارن به معنای بهکارگیری رویکردهای غیرقابلپیشبینی یا غیرمتعارف برای خنثی نمودن یا تضعیف قوای دشمن و درعینحال بهرهمندی از نقاط آسیبپذیر او از طریق فناوری غیرقابل انتظار و یا روشهای مبتکرانه است. برخورداری ایران از استراتژی نظامی مبتنی بر جنگهای نامتقارن و غیرمتعارف و ترکیبی از تاکتیکهای نامتقارن، ساختار فرماندهی و کنترل غیرمتمرکز و فرماندهان واحدهای نیمهمستقل، به تعبیر برت دیویس به همراه آشکار شدن ضعفهای شدید ارتش آمریکا در عراق و افغانستان، باعث شده است تا در هر رویارویی نظامی، در منطقه، آمریکا به چالش جدی کشانده شود.
افزون بر آن، گرچه ساخت سلاح اتمی در دکترین دفاعی و نظامی جمهوری اسلامی ایران وجود ندارد و بارها رهبر معظم انقلاب ساخت آن را حرام و خیانت به بشریت تلقی نموده است، بااینوجود توانایی غنیسازی اورانیوم و تکمیل چرخه سوخت هستهای در کشور، نقش مهمی در بازدارندگی ایجاد نموده است.
نهایت اینکه در حوزه نظامی نیز بهطور مشخص سیاست راهبردی جمهوری اسلامی ایران بازدارندگی مؤثر است یعنی با توسعه و تقویت مجموعهای از نیروها، تسلیحات و تجهیزات تهاجمی و تدافعی اعم از متقارن و غیرمتقارن دشمن را در هر سطحی وادار به تأمل و محاسبه هزینه و فایده کند تا درنهایت بتواند برای دشمنان خود هدفی سخت به نظر آید که رویارویی نظامی با آن دردناک و پیشبینی نتیجه اقدام، غیرممکن باشد. امروز همه شواهد و قرائن حاکی از موفقیت این سیاست است. موفقیت راهبردهای دفاعی و نظامی جمهوری اسلامی ایران و اعتراف مکرر دشمن در شکست همه طرحهایی که برای مهار انقلاب و تغییر نظام اسلامی بهرغم صرف هزینه هفت تریلیون دلاری، عملیاتی کرده بود، عمق الهام-بخشی نظام را تعمیق و باعث شکلیابی گروههای مقاومت شده است.
الهامبخشی و شکلیابی گروههای مقاومت
در سند چشمانداز بیستساله جمهوری اسلامی، جایگاه ایران در سال 1404 هجری شمسی را در سه سطح منطقهای، جهان اسلام و نظام بینالملل چنین توصیف کرده است: «در چشمانداز بیستساله ایران کشوری است توسعهیافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری، با هویت اسلامی و انقلابی در سطح منطقه، الهامبخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و مؤثر در روابط بینالملل.»
بیتردید، الگویی مطلوب و موفق از مردمسالاری دینی است که بتواند بهعنوان مرکز و پایگاه الهامبخش میان ملتها و دولتهای منطقه و جهان عمل نماید و اساساً الهامبخشی که ازجمله نیازمند تولید هنجارهای لازم است، مهمترین عامل تعیینکننده کشور راهبر و پیشاهنگ در مسائل منطقهای و بینالمللی است. الهام-بخشی مهمترین موضوعی است که باعث تغییر در الگوی وابستگی راهبردی به قدرتهای بزرگ و در پیش گرفتن استقلال و تلاش برای پیشرفت و قطع وابستگی بهخصوص در حوزه مسائل امنیتی و دفاعی خواهد شد.
تفاوت مهم الهامبخشی با قدرت نرم در این است که در قدرت نرم، هدف نهایی اعمال قدرت با شیوه و روشی جدید است و در بستر زمانی مدرنیته معنا پیدا میکند اما در الهامبخشی، آنچه اولویت دارد دعوت به حق است که محدود به زمان و مکان خاصی نیست. الهامبخشی با وجود داشتن مؤلفههای قدرت نرم، در هدف نهایی و غیرمادی خود ماهیت متفاوتی دارد؛حرکتی رو به تعالی و صلح و عدالت جهانی که مبتنی بر هنجارها و ارزشهای الهی است. در این فرآیند رهبری با هدایت افکار و اذهان با ارائه الگوی کارآمد و فراتر از الگوی موجود برای برآوردن نیازهای مادی و معنوی انسانها صورت میگیرد که درواقع از مختصات انقلاب اسلامی است.
ازجمله مسلمات انقلاب اسلامی دفاع از حقوق همه مسلمین و مستضعفین و حمایت از نهضتهای آزادیبخش چه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامی بود تا آنجا که رهبر کبیر انقلاب فرمودند: «در منازعات جهانی هر طرفی که مظلوم باشد ما طرفدار آنهاییم». و آن را شیوه و روش پیامبر اکرم(ص) و ائمه هدی (ع) بهخصوص درس گرفتن از نهضت بزرگ عاشورا میدانست. بر این اساس ملیگرایی و قرار گرفتن در حصار تنگ ملیت را حذف قرآن و سیره انبیا و اولیا معظم الهی در طول تاریخ قلمداد کرد و به همین دلیل دفاع از بلاد و حیثیت مسلمین را امری لازم و فریضه الهی و اعتبار و اقتدار جمهوری اسلامی را متعلق به همه ملتهای اسلامی میدانست.
انقلاب اسلامی به دلیل جذابیت شعارها، اهداف، روشها، محتوا و نتایج حرکتها و سابقه مشترک دینی و تاریخی و شرایط محیطی منطقهای و بینالمللی، پدیدهای اثرگذار بر جهان اسلام بوده است. این اثرگذاری بهطور طبیعی یا ارادی و برنامهریزیشده و از طریق نهادهای سازمانیافته و دولتها و جنبشها و سازمانهای دینی آنها را تحت تأثیر و احیاناً نفوذ ارزشها و هنجارهای انسانی و اسلامی خود قرار داده است. برای مثال این الگو در خاورمیانه پذیرفته شده است که هر جا حضور ایالاتمتحده آمریکا با حرکتهای ضدآمریکایی همراه شود، نفوذ ایران در منطقه بیشازپیش افزایش مییابد و ایران به مرکز ثقل جاذبه تبدیل شده است.
اعتقاد به ارزشهای اسلامی، نفی فرهنگ و ارزشهای مادی مسلط بر اندیشه شرق و غرب و تلاش بهمنظور تحول ادراکی انسانها همگی مصادیقی از احساس مسئولیت دائمی نسبت به جامعه جهانی است. در این دیدگاه محدود شدن در حصار قیدها، بدون توجه به سایر ملتها طرد میشود. از سوی دیگراشاعه هنجارهای انقلاب اسلامی مشروط به اجازه نشر از جانب مخالفان نیست، پس بدون شک با مخالفتهایی از جانب نظام مسلط بینالمللی مواجه میشود که تنها مقاومت و پایداری موجب استمرار آن خواهد شد. این الگوی ارزشی به این دلیل مطلوب مردم ستم دیده است که معرف آرمانهای محرومان و مستضعفان مظلوم و مورد پذیرش آنهاست و به همین سبب انسانهای پاکباخته در بسیاری از کشورها هستههای مقاومت اسلامی را تشکیل داده که ازجمله حزبالله لبنان است که امروز به یک قدرت منطقهای تبدیل شده است، حتی سمیر جعجع، رئیسحزب «القوات اللبنانیه» که ازجمله شخصیتهای جریان 14 مارس و نزدیک به آمریکا و مخالف حزبالله است تلویحاً پذیرفته است که حزبالله فقط در لبنان خلاصه نمیشود بلکه قدرتی منطقهای تلقی میشود.
شکلیابی حزبالله در لبنان را باید اولین موفقیت منطقه جمهوری اسلامی به شمار آورد که اجازه نداد تحولات منطقه بر اساس طراحی قدرتهای فرامنطقهای چون آمریکا قرار گیرد زیرا آنها تلاش کرده بودند مصر را از جرگه کشورهای ضد امپریالیستی خارج و قرارداد کمپ دیوید بر این کشور تحمیل کنند که ضربه سنگینی بر آرمان آزادسازی فلسطین بود. پس از کمپ دیوید، دومین تلاش آمریکا برای جلوگیری از تأثیرگذاری جنبشهای آزادیبخش اسلامی بر سیاستهای آمریکا و اسرائیل در منطقه، «کنفرانس اسلو» بود که در پی فروپاشی شوروی و تهاجم به عراق در سال 1991 تشکیل شد. آنچه که بیش از هر عاملی باعث شد که خطوط حاکم بر موافقتنامههای مذکور نتواند تحولات منطقه را رقم بزند، بلکه منطقه و شاخ آفریقا را بهسوی بیداری عظیم اسلامی کشاند، قدرتیابی حزبالله و شکست مفتضحانه رژیم صهیونیستی باعث شد غرور شکستخورده اعراب ترمیم و بار دیگر اعتمادبهنفس آنها احیا شود.