اخبار ویژه
مجلس با ساماندهی صندوقهای بازنشستگی به انحصار دولت پایان دهد
صندوقهای دولتی باید از بیثباتی و حیاط خلوت بودن برخی مدیران دولتی خارج شود.
روزنامه جامجم از قول وحید شقاقی شهری اقتصاددان نوشت: سالهای زیادی است که کشور با بحران صندوق بازنشستگی دستوپنجه نرم میکند. در سال جاری دولت در قالب بودجه 98 به دو صندوق بازنشستگی کشوری و لشکری بیش از 80 هزار میلیارد تومان کمک کرده که عمده این پول از مالیات مردم و بخش خصوصی بوده است، این در حالی است که این صندوقها ورودیهای زیادی دارند طوری که هر ماه بخشی از حقوق کارمندان دولت به این صندوق واریز میشود. در سالهای آینده کسری بودجه صندوق بازنشستگی تشدید خواهد شد و اگر دولت با همین منوال در سالهای آینده عمل کند بیش از نیمی از بودجه خود را باید در اختیار این صندوقها بگذارد و امور عمرانی را متوقف کند.
در سالهای گذشته همواره این صندوقها حیاط خلوت مسئولان دولتی بودهاند و مدیریتشان بیثبات بوده و به هیچ عنوان پاسخگو نبودهاند.
عدم شفافیت، فساد و رانتهای گستردهای در آنها بوده و مسئولان آنها حقوقهای نجومی دریافت میکردند. در این شرایط، سپردن مدیریت به افراد بیلیاقت و بدون تجربه و سابقه مشخص و تغییر دائم آنها میتواند ضربه مهلکی بر پیکره نیمهجان صندوق بازنشستگی کشوری باشد، زیرا مدیران صندوق باید دارای تحصیلات مرتبط بوده و توانایی لازم برای انجام امور را داشته باشند.
صندوق بازنشستگی باید دارای استقلال باشد و تیم مدیریتی آنان باید با توجه به ویژگیهای برجستهای که بتواند این صندوقها را از این وضعیت نجات دهد انتخاب شود و باید شفافسازی کرده و همواره پاسخگو باشد.
با این حال میدانیم صندوقهای بازنشستگی به چه سرانجام بدی دچار شدهاند و چقدر بحران و کسری در آنها وجود دارد ولی همچنان نگاه عالمانه و با تدبیری در آنها نیست و حقوقهای بالا، رانت و فساد در آنها موج میزند و حیاط خلوتی برای مسئولان دولتی شدهاند.
یکی از اساسیترین اصول صندوق بازنشستگی باید استقلال باشد تا فردی که به عنوان مدیرعامل انتخاب میشود برنامهریزی درستی داشته باشد و ثبات مدیریتی در آن حکفرما باشد.
در زمان انتصاب آقای صالحی به مدیریت صندوق بسیاری از مدیران شرکتهای تابعه این نهاد تغییر کرد که با انتخاب مدیر جدید این امر تکرار خواهد شد که با این وضع در آیندهای نه چندان دور باید شاهد بحرانیتر شدن اوضاع صندوق باشیم. دولت با تغییرات مدیریتی سبب نابسامانی در صندوق میشود. مجلس باید با اصلاح قوانین صندوق، این نهاد را هیات امنایی کرده و حاکمیت بتواند مدیر آن را مشخص کرده یا عزل کند تا سیاستگذاری این صندوق در آینده به نحو مناسبی باشد تا بتواند در انجام اهداف موفق عمل کند.
آفتاب یزد: کرباسچی انتقاد کرد پس مأمور کیهان است(!)
مدیر مسئول یک روزنامه زنجیرهای میگوید کیهان برای دبیر کل حزب کارگزاران در میان اصلاحطلبان مأموریت جدیدی تعریف کرده است!
منصور مظفری در سرمقاله روزنامه آفتاب یزد نوشت: تردید کرباسچی درباره نقش مدیریت اصلاحطلبان و عملکرد محمدرضا عارف، به خروج حزب سازندگی از جبهه اصلاحات تعبیر شده است. شخصیتهای ارشد حزب سازندگی البته این گمانهزنی را نادرست میخوانند اما واکنش برخی دست راستیها و حتی وابستگان جبهه پایداری و نزدیکان به خط حمایتی علی لاریجانی حکایت از آن دارد که شاید کیهاننشینان برای «کرباسچی» که تا همیشه «شهردار اسبق تهران» به شمار میآید! «مأموریت» جدیدی طرحریزی و آماده کرده باشند واگرنه محال بود یک سطر از روزنامه کیهان سهم غلامحسین کرباسچی شود بیآن که سب و تحقیری در آن نهفته نباشد!
اول باید سری زد به توئیت محمود صادقی که مینویسد: «پیوند کارگزاران با اصلاحطلبان از ابتدا، بیش از آنکه هویتی باشد، سیاسی بود. بهترین توصیف برای این جریان همان راست مدرن برآمده از راست سنتی است؛ خاستگاه اصلی و بیاعتنا و بلکه معارض با عدالت اجتماعی که تبار اصلی اصلاحطلبان است.» و بعد به این نکته مهر تأیید زد که: «در افکار عمومی حزب کارگزاران هیچ گاه یک گروه اصلاحطلب به معنای واقعی کلمه نبوده است.» و بعد سری زد به تاریخ مطبوعات این سرزمین از دهه هفتاد به بعد و کلید واژهای به نام «کرباسچی- شهردار اسبق تهران» را دنبال کرد. در جایی مرعشی گفته است- روزنامه کیهان 18 آبان 92- نظر کرباسچی موضع کارگزاران نیست. بعد میرسیم به سؤالی که «سعید شریعتی» مطرح میکند- آرمان 20 خرداد 98- که پرسیده: کرباسچی مگر پدر خوانده است؟
نوبتی هم که باشد، نوبت کیهان است؛ دوشنبه 11 اردیبهشت 1396: حمله شدید کیهان به غلامحسین کرباسچی! موضوع؛ مدافعان حرم.
و باز هم کیهان! جایی که با تکیه بر این حرف کرباسچی- در ماجرای ریاست مجلس من فکر میکنم نباید رقابت تا جایی ادامه پیدا کند که به یک وزنکشی سیاسی برسد؛ این نه به مصلحت جریان اصلاحات و نه به مصلحت نیروهای معتدل نیست. - تیتر «نباید وارد وزنکشی در مجلس شویم» به مذاق دوستان شریعتمداری خوش میآید...
آقای شهردار اسبق تهران، درست و حسابی از یک مجموعه مسائلی البته شخصی دلخور و گلایهمند است اما این تمام ماجرا نیست! او میخواهد ضمن چشیدن تلخیهای انتقام، جوری وانمود کند که دارد انتقاد میکند اما این روزها اگرچه همه دست به دست هم دادند تا حرفهای دبیر کل درز گرفته شود اما نشدنی است!
کودتای زیباکلام علیه دکتر مصدق و در دفاع از آمریکا
صادق زیباکلام که تاکنون به تظاهر در حمایت از دکتر مصدق در مقابل آیتالله کاشانی میکرد، حالا حق را به آمریکا میدهد و میگوید آمریکا دنبال حل بحران نفت بود اما دولت مصدق نپذیرفت!
عصر ایران در این زمینه و در سالگرد کودتای 28 مرداد 32، از قول زیباکلام نوشت: ما چارهای نداریم جز آنکه به داستان ملیشدن نفت و 28 مرداد نگاهی واقعبینانه داشته باشیم؛ روایتی که دولتی نباشد و به ابهامات پاسخ دهد.
او با مهم دانستن کتاب «مصدق، دولت ملی و کودتا» در میان آثار منتشرشده درباره 28 مرداد میگوید: ما از موضع انگلیسیها و آمریکاییها در دوران 28 ماهه دولت مصدق بیخبریم. مشخص نیست که آنها چه میگفتند و چه موضعی در برابر دولت مصدق داشتند. بر ما مسلم شده که آمریکاییها از ابتدا شمشیر بر روی ایران بستند، این هم خواب و خیال و تصورات ما هست. زیباکلام مدعی شد: ما دقیقاً نمیدانیم آمریکاییها در ماجرای ملیشدن نفت چه کردند؟ برخلاف تصور ما آمریکاییها تلاش کردند تا بحران نفت ایران را حل کنند اما دولت ایران نمیپذیرفت. آیا تاکنون درباره درستی تصمیمات مصدق بحث شده است؟ یا تاکنون به این سؤال پاسخ داده نشده که آیا تنها راهحل پیش روی ایران ملیکردن نفت بود؟ آیا به جز ملیکردن راه دیگری وجود نداشت؟
عضو ستاد انتخاباتی باش و خصوصیسازی را به باتلاق فساد بکش!
طی 6 سالی که سازمان خصوصیسازی تحت ریاست پوریحسینی اداره میشد، همیشه انتقادهای فراوانی به عملکرد وی مطرح بود، اما بهرغم مخالفتها با حضور وی در سازمان خصوصیسازی و حتی نامهنگاریهای برخی نمایندگان مجلس با وزیر اقتصاد وقت برای برکناری او، هیچگاه تصمیمی بر برکناری وی از این سازمان و جلوگیری از ادامه خصوصیسازیهای مخرب وی گرفته نشد.
روزنامه فرهیختگان با اشاره به تخلفات عدیده در واگذاریهای سازمان خصوصیسازی، به طرح این پرسش پرداخت که چرا پوریحسینی با وجود همه اعتراضها برکنار نمیشد؟ فرهیختگان در پاسخ به این سؤال مینویسد: پوریحسینی پیش از تصدی بر این سمت، نماینده تبریز در دورههای سوم و ششم مجلس بود. او در دولت اصلاحات و از سال 83 تا 84 ریاست سازمان خصوصیسازی را برعهده داشت، اما با رویکار آمدن دولت نهم، صندلی خود را به غلامرضا حیدری کردزنگنه داد. پوریحسینی در مهرماه سال 92 و در دولت تدبیر و امید بار دیگر و از سوی علی طیبنیا، وزیر امور اقتصادی و دارایی وقت بار دیگر رئیس سازمان خصوصیسازی و معاون وزیر اقتصاد شد. از آنجا که او در انتخابات یازدهم ریاستجمهوری، ریاست ستاد انتخاباتی در آذربایجان شرقی حسن روحانی را برعهده داشت و بخش قابل توجهی از سرمایه خود را صرف تبلیغات بهنفع حسن روحانی میکرد، از اینرو روحانی عنایت ویژهای به وی داشت و یکی از گزینههای مورد اصرار ستاد روحانی برای تصدی استانداری آذربایجان شرقی بود.
در شهریورماه سال 92 و همزمان با تعیین استانداران هشت استان آذربایجان شرقی، هرمزگان، قزوین، لرستان، خراسان جنوبی، فارس، کهگیلویه و بویراحمد و البرز در جلسه هیئت دولت، انتخاب استاندار آذربایجان شرقی یک هفته به تعویق افتاد و قرار شد استاندار آذربایجان شرقی در جلسه بعدی هیئت دولت تعیین شود. در این میان بیش از 200 نفر از چهرههای اصلاحطلب، مسئولان ستاد تبلیغاتی روحانی و دبیران احزاب سیاسی حامی دولت در استان آذربایجان شرقی در نامهای سرگشاده خواستار توجه جدی رئیسجمهور به مطالبات حامیان دولت شدند. در این نامه که در آستانه تعیین استاندار جدید آذربایجان شرقی منتشر شد، نام پوریحسینی بهعنوان یکی از گزینههای مورد حمایت فعالان سیاسی حامی دولت برای احراز این جایگاه معرفی شد. اما با وجود این، پوریحسینی بهجای تکیهزدن به کرسی استانداری، بر صندلی سازمان خصوصیسازی نشست. به گفته عضو کمیسیون حقوقی و قضایی، علت اصلی برکنارنشدن رئیس سازمان خصوصیسازی جریانهای سیاسی و شخصیت سیاسی وی بوده است. حتی در دوران تصدی مهدی کرباسیان بر وزارت امور اقتصادی و دارایی ارادهای قوی برای برکناری پوریحسینی وجود داشت، اما از آنجا که پوریحسینی رئیس ستاد انتخاباتی روحانی در آذربایجان شرقی و در گذشته هم رئیس ستاد رئیس دولت اصلاحات در آذربایجان شرقی و رئیس شورای جریان سیاسی غربگرایان در آذربایجان شرقی بود، عملاً برکناری او امکانپذیر نبود.
یادآور میشود عملکرد سازمان خصوصیسازی در واگذاری نیشکر هفتتپه، پالایشگاه کرمانشاه، کشت و صنعت مغان، هپکوی اراک، ماشینسازی تبریز، ایران ایرتور و مجتمع گوشت اردبیل، با تخلفات عدیده روبهرو شده است.
محمود صادقی: کارگزاران ضد عدالتند و در شعارهای انقلاب انحراف ایجاد کردند
در پی انتقاد دبیرکل حزب کارگزاران از خاتمی، عضو فراکسیون گفت کارگزاران از اول هم اصلاحطلب نبودند.
اخیراً کرباسچی در گفتوگو با روزنامه سازندگی تصریح کرد: «جریان اصلاحات نه در گذشته که در وضعیت فعلی نیز بهمعنای واقعی رهبر نداشته و ندارد، اما نیازمند رهبری است که برنامه، خطمشی و استراترن آن را تعیین کند.»
همچنین حسین مرعشی سخنگوی کارگزاران اخیرا گفته بود: «اصلاحطلبان از رهبران شکست خورده احزاب بسیار راضیتر از افراد موفق هستند، گویا هرکس نتواندکاری کند، بدونهیچ ارزیابی، محبوبتر است، بنابراین در چنین شرایطی اصلاحات امروز به رهبران موفق نیاز دارد.»
در واکنش به این اظهارات، محمود صادقی به فرارو گفت: کارگزارانیها از همان ابتدا یک تفاوت ماهوی با بدنه جریان اطلاحات داشتند و آن هم تفاوت در نوع نگاه به تفکر اصلاحطلبی است که این موضوع یک افتراق مهم بین کارگزاران و اصلاحطلبان بهحساب میآید، در حالیکه اصلاحطلبان جناح چپ را بطور کلی شکل دادند، کارگزارانیها در دولتهای بخصوص اول و تا حدودی دوم مرحومهاشمیخود را عینا در قامت راست مدرن تعریف کردند، اما با شروع دوران دوم خرداد و شکلگیری دولت اصلاحات یک چرخشی در مواضع سیاسی این حزب بهوجود آمد.
وی میافزاید: اصلاحطلبان از دهه ۶۰ بر شعارهای عدالتمحورانه و توجه به قشرهای فقیر و کمتر برخوردار جامعه تأکید میکردند، در حالیکه کارگزاران از ابتدای سال ۶۸ و بعد از اتمام جنگ بر سازندگی و توسعه از طریق شعارهای مبتنی بر ایدههای لیبرالیسم تأکید میکردند.
اما از این رهگذر با مغلطهای که ایجاد کردند، یک انحرافی را در شعارهای اصیل انقلاب که همانا تأکید بر عدالت بود را ایجاد کردند و از این طریق به اسم خصوصیسازی سعی کردند اموال عمومی را مال خودسازی کنند.
صادقی تصریح کرد: این در حالی است که در دولت سازندگی شاهد یک نوع پشت کردن به طبقه محروم و فقیر جامعه به اسم توسعه اقتصادی و سازندگی کشور بودیم که این امر به هیچ عنوان در قاموس و مرام چپهای آن زمان که الان با برچسب اصلاحطلبی شناخته میشدند، جای نمیگرفت.
در دوم خرداد سال ۷۶، کارگزاران در یک پیوند سیاسی و تاکتیکی به جبهه اصلاحات پیوست، از همان زمان نیز باورها و تفکرات اصلاحطلبی دچار یک درهم آمیختگی و التقاط در معنا و مفهوم شد.
در این رابطه من طی سالهای گذشته دیداری که با آقای خاتمی داشتم، به ایشان اعلام کردم که جبهه اصلاحات نیاز به یک بازتعریف و تدوین مانیفست جدید دارد تا ناخالصیهایی همانند تفکرات کارگزاران از آن زدوده شود؛ بنابراین ما نیاز به یک تعریف جدید از اصلاحات داریم که خاص باشد و بتواند بازتابدهنده تفکرات اصیل اصلاحطلبی باشد.
عضو فراکسیون امید در ادامه گفت: بهنظر میرسد حزب کارگزاران زیاد تمایل ندارند که در شورای عالی فعالیت سیاستگذاری کند، چرا که مدتهاست آقای طاهرنژاد نماینده این حزب در شورای عالی غیبت دارد، هر بار نیز بهانهای برای غیبت آورده شد. خود بنده بارها به این دوستان گفتم که نماینده خود را برای شرکت در جلسات معرفی کنید، اما آنها تعلل زیادی در این زمینه خرج دادند و تاکنون نیز نماینده جدیدی نیز معرفی نکردهاند.
این عضو فراکسیون امید و شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان توضیح نداده که چرا طیف متبوع وی با وجود آگاهی نسبت به ضدعدالتبودن مواضع حزب کارگزاران، در انتخابات سالهای 76و 84و 88و 92و 94و 96 با این طیف ائتلاف و شرکت سهامیقدرت تشکیل دادند؟! و اینکه چرا خاتمی حاضر نشده ائتلاف با آنها را برهم بزند؟