ریشهیابی چالشهای معیشتی مردم - بخش نخست
وعدههای ویترینی در سایه غفلت از ظرفیتهای داخلی
رضا الماسی
این روزها دغدغه اول بسیاری از مردم کشور ما معیشتشان است؛ البته در حد خودش. دولت یازدهم نیز بر پایه همین دغدغه و با دادن همین وعده و وعیدها اعتماد اکثریت خفیف آراء مردم را به خود جلب کرد و سکاندار مدیریت اجرایی کشور شد. فرمول و نسخه دولت حسنروحانی برای رفع گرفتاریهای معیشتی مردم، معامله با غرب بود. هدف این گزارش پرداختن به آنچه در طول ۶ سال گذشته تحت لوای مذاکره بر سر ظرفیتها و امکانات این ملت رفته نیست بلکه مقصود، روایتی از ریشههای بروز و ظهور وضع امروز و بیان راهکارهای پیش رو برای برون رفت و تسریع در حرکت کشور به سمت آرمانها و اهدافش میباشد که این راهکارها از سوی کارشناسان کشور مطرح شده است.
قبل از هرچیز لازم است با بررسی اسناد و کنش و واکنشهای مردم به حوادث گوناگون کشور، گزارش دقیقتری از سطح آرمانخواهی و مطالبات آنها ارائه دهیم، که اگر این شد، آنگاه شاید بتوان قضاوت کرد چرا برخی دشمنان خارجی و حتی دوستان داخلی در تحلیل رفتارهای مردم ایران عاجز و درماندهاند.
نکته قابل توجه این است که فشار معیشتی در دهه اخیر، بر اکثریت مردم جامعه به خصوص مستضعفان وارد آمده و قابل کتمان و چشم پوشی نیست و هیچ کس نمیتواند آن را حتی با امنیتی کردن فضای اقتصاد یا تحمیل رکود بیسابقه وارونه جلوه دهد. اما سؤالی که باید به دور از هرگونه نگاه باندی و قبیلهای به آن پاسخ داد تا بتوان به تحلیل درست و راهکار مناسب رسید این است؛ شرایطی که در آن قرار داریم تا چه اندازه روی معادلات رفتاری مردم اثرگذار است؟ مردم تا کجا حاضرند برای حل مسائل اقتصادیشان از آرمانهایشان کوتاه بیایند و هزینه معنوی بدهند؟ اساساً نسبتی میان مشکلات فعلی و آرمانهای مردم وجود دارد یاخیر؟ مردم با چه رویکردی، حل مطالبات معیشتیشان را جایز میدانند؟ و...
به عنوان یک نمونه نگاهی میاندازیم به یکی از سختترین دوران پس از انقلاب به لحاظ تنگی معیشت عموم مردم. در دوران دفاع مقدس یکی از سنگینترین فشارهای معیشتی به مردم وارد آمد اما کنش و واکنشهای قاطبه مردم در اوج فشارهای اقتصادی و در برابر مسئله جنگ هیچگاه به جایی نرسید که آنها از ادامه مقاومت خسته شوند و هویت خود را به وعده ی گشایش و راحتی مادی بفروشند. تا جایی که این روحیه مردم بارها مورد تحسین امام خمینی(ره) قرار میگرفت.
ریشه تمام چالشهای کشور
در دو نوع نگاه به مسائل
توجه به گرایشهای عمیق فکری مردم در گام اول انقلاب(۴۰ سال گذشته) نشان میدهد که حل چالش دهه اخیر نیز ریشه در نگاهها و رویکردهای مسئولین دارد. به گواه کارشناسان مختلف سیاسی و اقتصادی از اول انقلاب تاکنون مدلهای راست و چپ مطرح در دنیا در قبال برنامهریزیهای اقتصادی به کار گرفته شده اما نتیجهای بهتر از وضع کنونی برجای نگذاشتهاند.
برای روشنتر شدن این موضوع سراغ دکتر سیامک باقری، کارشناس و تحلیلگر مسائل سیاسی میروم. وی در این باره به گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «از همان ابتدای انقلاب دو نوع تفکر شکل گرفت که در یک دستهبندی کلی میتوانیم از آنها به انقلابیون مثبت و انقلابیون منفی تعبیر کنیم. در توصیف انقلابیون مثبت شما ملاحظه میکنید که از همان ابتدای انقلاب، این دسته از افراد بسیار تلاشگر، جهادی و خستگی ناپذیر بودند و اعتقاد داشتند که تازه کار شروع شده و ما باید مبتنی بر توانمندیهای خودمان مراحل بعدی انقلاب را تا رسیدن به تمدن نوین اسلامی پیش برویم. اما در مقابل، انقلابیون منفی کسانی هستند که انقلاب و رویکرد انقلابی را به محض پیروزی انقلاب، تمام شده میدانند و معتقدند زحمتها و مرارتها تا پیش از پیروزی و در دوران مبارزه با رژیم ستمشاهی بود و اکنون وقت ثمردهی انقلاب است. به نوعی پس از پیروزی انقلاب یک روحیه راحت طلبی در این دسته از افراد حلول کرد.»
باقری تصریح میکند: «پس از پیروزی انقلاب، ما با یک شرایط جدیدی روبرو شدیم که در آن شرایط درگیر گروهکهای تروریستی بودیم و از طرف دیگر با جنگ تحمیلی مواجه شدیم که به طور طبیعی در چنین فضایی دیدگاه انقلابی منفی نتوانست بروز و ظهوری از خود نشان دهد. اما پس از پایان جنگ وقتی که ثبات بر کشور حاکم شد، شکاف میان این دو دیدگاه عیانتر شد و در عرصههای مختلف تجلی بیشتری پیدا کردند. در چنین شرایطی بسترها برای جولان جریان انقلابی منفی بیشتر فراهم شد و بسیاری از طرفداران این دیدگاه در دستگاههای مختلف رخنه کرده و منویات این دیدگاه را دنبال و پیاده کرده و میکنند.»
دکتر محمد حسن قدیری ابیانه سفیر سابق ایران در مکزیک و ایتالیا، کارشناس ارشد مدیریت استراتژیک فرد دیگری است که با او گفتوگو میکنم؛ او معتقد است: «در 8 سال گذشته(به خصوص 6 سال دولت آقای روحانی)، اقتصاد کشور عملاً به حال خود رها شده است. دولت فعلی از زمانی که روی کار آمد به جای اتکای به توان داخلی تمام امیدش را به برجام و تعامل با آمریکا بست و همچنین تلاش کرد که در اذهان عمومی نیز برجام را عامل تغییرات بزرگ جلوه دهد. این مسئله خودش باعث رکود شد، چون هرکسی قصد داشت یک کار اقتصادی شروع کند و یا کار اقتصادیاش را توسعه بدهد منتظر فرارسیدن وعدههای آقای روحانی ماند و همین موضوع عامل اصلی توقف و رکود در حرکت اقتصادی و سازندگی کشور شد.»
وی میافزاید: «برای صاحب نظران از اول روشن بود که با آمریکا نمیتوان به تعامل رسید زیرا ماهیت آمریکا متفاوت از تصورات آقایان روحانی و ظریف بود. آقایان تصور میکردند که بقیه بلد نیستند با آمریکا به تعامل برسند و مشکل آمریکا با ما صرفاً مسئله هستهای است در حالی که کاملاً مشخص بود که حتی اگر ما از تمام حقوق هستهای خود بگذریم و تمام پیچ و مهرههای هستهای را باز کنیم چیزی از دشمنی آمریکا با ایران کم نمیشود.»
راه برونرفت از مشکلات
اینک پس از گذشت تمام این تجربهها، الگویی که در گام دوم انقلاب به پشتوانه انبوهی از نظرات کارشناسی متخصصان در حوزههای مختلف از طرف رهبر معظم انقلاب در همه حوزه ها (از جمله اقتصاد) ارائه شده، تکیه بر توان داخلی با محوریت جوانان مومن انقلابی است.
بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی در حالی از سوی رهبری در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب منتشر شد که با تجربه برجام، بسیاری از مردم، مسئولین و کارشناسان به این باور رسیدهاند که از نگاه به دست خارجی و اعتماد به دشمن آبی برای دین و دنیایمان گرم نمیشود. آنچه پیشرفت دین و دنیای ما را تضمین خواهد کرد تکیه به ظرفیتها و نیروهای داخلی است.
دکتر قدیری ابیانه در این باره تاکید میکند: «هم اوباما و هم ترامپ نه تنها تحریمها را لغو نکردند بلکه تشدید کردند، از این رو ما به هیچ وجه نباید امیدی به آمریکا داشته باشیم. اتکاء ما باید بعد از خداوند متعال به ملت خودمان به خصوص توان جوانانمان باشد.»
البته در این میان هنوز بعضی نداهای خلاف این موضع سر داده میشود اما با کنار هم گذاشتن نظرات همین افراد به روشنی مییابیم که سطح این نظرات متناقض ارزش پرداختن به آنها را ندارد. از جمله این نظرات، اظهارات فردی است که پیشبینیهایی از پایداری برجام در زمان روی کار آمدن ترامپ داشت. وی در یادداشتی در یکی از روزنامههای زنجیرهای در اوایل روی کار آمدن ترامپ در آمریکا نوشته بود: «ترامپ بیشترین انعطاف را نسبت به برجام نشان خواهد داد. او نه تنها برجام را آتش نخواهد زد بلکه پرونده برجام را در جایی امن در کاخ سفید قرار خواهد داد!»
رهبر انقلاب در اوایل شروع مذاکرات برجامی علیرغم مخالفتشان به نتیجهمند بودن این مذاکرات مخالفتی با انجام آن نفرمودند و تاکید داشتند؛ تجربهای که از این مذاکرات نصیب ملت ایران خواهد شد موجب میشود که از این مذاکرات ضرر نکنیم.
عمل به منویات رهبری
دکتر قدیری ابیانه معتقد است برای آنکه این نگاه با توجه به تجارب متعددی که در 40 سال گذشته ایجاد شده نتواند باز هم کشور را از مسیر اصلی خود منحرف نماید، لازم است مردم و مسئولان به وظایف خود در راستای سیاستهای کلان تعیین شده از سوی رهبر انقلاب عمل کنند.
این کارشناس ارشد مسائل سیاسی و اقتصادی میافزاید: «راهحل برون رفت از وضعیت فعلی عمل به محورهای تعیین شده از سوی رهبر انقلاب در ابتدای هر سال است. البته متاسفانه مردم ما معمولاً خودشان را مسئول و مخاطب اینگونه منویات رهبری نمیدانستند در حالی که آنها هم وظیفه دارند. اگر بهترین حکومت هم بر سرکار باشد اما مردم به وظایف شان عمل نکنند به نتیجه مطلوب نخواهیم رسید.»
وی ادامه میدهد: «اگر مردم در انتخابهایشان اشتباه کنند و لیبرالترین و مرفهترین افراد را بر خلاف نظر حضرت امام(ره) به مصادر امور بنشانند، نتیجهای جز زیان نصیب آنها نخواهد شد.»
قدیری ابیانه تصریح میکند: «آقایان روحانی و ظریف و هم جناحهای مختلف سیاسی امید خودشان را به تعامل با آمریکا از دست دادهاند و تا حدودی به ماهیت واقعی آمریکا پیبردهاند، باید تمام تلاششان را در جهت استفاده از ظرفیتهای داخلی به کار ببندند. دولت (به خصوص آقایان روحانی و ظریف) با اقرار و تاکید بر اینکه از ابتدا اشتباه میکردند که راهحل را در تعامل با آمریکا و اروپا جستوجو میکردند، میتوانند کمک کنند به اینکه این نگاه «امید به بیرون» اصلاح شود. اما متاسفانه هنوز هم این دوستان در صدد توجیه کار غلطی هستند که انجام دادند. آقای ظریف از یک طرف میگوید اگر به گذشته برگردم همان کار را میکنم و از طرف دیگر آقای روحانی دائماً از مزایای برجام میگوید! در حالی که نه تنها هنوز سیب و گلابیهای برجام به بار ننشسته بلکه بوی تعفن آن نیز همه جا را فراگرفته است.»
دکتر سیامک باقری نیز در این باره میگوید: «برای جلوگیری از تکرار تجربههای تلخ گذشته لازم است یک نگاه عبرتآمیز نسبت به مدیریتهای صورت گرفته پس از پایان جنگ در کشور داشته باشیم و عملاً تبیین شود که کدام جریان فکری شایستگی، قابلیت و تواناییهای لازم برای عبور از مشکلات و موانع را داراست. همچنین بررسی شاخصهایی که میتواند ما را به رشد بیشتر برساند، در این دو جریان فکری نشان میدهد که عمده نگاه یک جریان برای پیشرفت دائماً به بیرون است و نسخههای بیرونی را بر نسخههای داخلی ترجیح میدهند. اساساً این جریان اصلاً تلاش نمیکند که نسخههای بومی را در حوزههای مختلف فرهنگی، مدیریت سیاسی و اقتصادی و... متناسب با شرایط ژئوپلیتیکی و فرهنگی ما و طرح کلانی که انقلاب آغاز کرده است، تهیه و تدوین نمایند. هرچه این جریان از نسخههای مکتبی و اسلامی که بنای انقلاب بر آن بوده، فاصله گرفته، سرانجامش به فساد اخلاقی، سیاسی و اقتصادی کشیده شده است. مردم نیز که نقش مهمتر و برجستهتری دارند میتوانند با مطالبهگری نسخههای درونی و همچنین انتخابهای آگاهانه، نقش بسزایی در پیشرفت و بالندگی کشور داشته باشند.»