اخبار ویژه
دیدید اعتماد به دلالهای آمریکا به دور از عزت، حکمت و مصلحت بود
اظهارات جدید ترامپ نشان میدهد او حتی در ادعای دعوت به مذاکره نیز صادق نیست و دنبال تحقیر و باجگیری است.
ترامپ اخیرا مدعی شد: «آنها [ایران] ناامیدانه میخواهند با آمریکا گفتوگو کنند اما سیگنالهای متناقضی از طرف همه کسانی که نشان میدهند که نماینده ما هستند، از جمله امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه، دریافت می کنند.»
ترامپ در توئیت دیگری افزود: «من میدانم که امانوئل [ماکرون] و دیگران قصد خوبی دارند، اما هیچکس به جز آمریکا نمیتواند از طرف آمریکا صحبت کند. ما به هیچ وجه، شکل یا شیوهای به کسی اجازه ندادهایم که نماینده ما باشد.»
این ادعا در حالی است که ماکرون در جریان چند دور گفتوگوی تلفنی با آقای روحانی و فرستادن مشاور خود به تهران، پیشنهاد فریز در مقابل فریز (تعلیق بخشی از تحریمهای آمریکا در مقابل توقف برخی فعالیتهای غنیسازی ایران) را در کنار دائمی کردن نظارتهای پروتکل الحاقی مطرح کرده بود و همه این پیشنهادها وساطت از طرف آمریکا بود.
همچنین آقای ظریف در جریان سفر اخیر به نیویورک به خبرنگاران گفت که درباره دائمی کردن پروتکل الحاقی در ازای تصویب لغو تحریمها در کنگره آمریکا مذاکره کرده است.
البته گفته میشود مقامات آمریکایی دنبال ترتیب دادن تله دیدار ظریف با یکی از مقامات دولت آمریکا هم بودهاند. اما این بازی دوم ناکام مانده است.
در واقع دولت ترامپ از یک سو دلال و واسطه میفرستد تا موضع دولت روحانی و وزارت خارجه را نرم و دچار سردرگمی بکند و از سوی دیگر، زیر میز همین مذاکرات نیمبند میزند تا به زعم خود، موضع ایران را تضعیف نماید و طرف ایرانی را مجبور کند از موضع پایینتر پای میز مذاکره برود.
این روند نشان میدهد اعتماد مجدد دولت و وزارت خارجه به دولت فرانسه یا برخی سناتورهای آمریکایی نظیر رندپال، چهقدر به دور از حکمت، عزت و مصلحت است.
هاآرتص: اسرائیل از انفعال آمریکا در مقابل ایران نگران است
یک روزنامه صهیونیستی فاش کرد انفعال ترامپ در مقابل قدرتنمایی ایران، موجب نگرانی و ناامیدی اسرائیل شده است.
روزنامه هاآرتص نوشت: چند دستگی میان ائتلاف منطقهای آمریکا علیه ایران مشهود است؛ بهگونهای که اکنون نمیتوان از «انسجام» در سیاست ترامپ سخن گفت و کاملاً واضح است که رئیسجمهور آمریکا درخصوص موضوع ایران دچاراشتباه فاحشی شده است.
ترامپ می۲۰۱۸ از توافق هستهای خارج شد و پس از آن فشارهای اقتصادی را افزایش داد و شرکتهایی را که با ایران همکاری کنند تهدید کرد. این اقدامات با هدف کشاندن ایرانیها به میز مذاکره و تحمیل شروط جدید به آنها بود اما ایران با وجود همه این شرایط عقبنشینی نکرد.
«ایران با حمله به منافع نفتی برخی کشورهای خلیج فارس و در اصل آمریکا، به فشارها پاسخ داد و علیرغم اینکه برخی مسئولان نزدیک به ترامپ بهخصوص جان بولتون در پی تغییر نظام در ایران بودند و پیشبینی میشد به یک جنگ منتهی شود اما این برنامهای نبود که ترامپ در سر داشته باشد. او از پاسخ نظامی به انهدام پهپاد آمریکایی هم امتناع کرد».
امتناع ترامپ از اقدام نظامیعلیه ایران، موجب شد تا کشورهای عربی خلیج فارس درخصوص سیاستهای خود در قبال ایران بازنگری کنند که از بین آنها میتوان به امضای توافق میان گارد ساحلی امارات و ایران در خلال سفر هیئت اماراتی به تهران یا تصمیم ابوظبی برای کاهش نیروهای خود در یمن اشاره کرد.
یقیناً، بدون حمایت نظامیامارات، پرواضح است که آرزوهای دولت سعودی برای شکست یمنیها، بر باد خواهد رفت و بخش شمالی یمن نیز همچنان در کنترل انصارالله خواهد ماند و همه اینها خبر بدی برای اسرائیل است؛ چرا که حضور حوثیها در منطقه، انتقال سلاح از ایران به حماس از طریق دریای سرخ را تسهیل خواهد کرد. ایران همچنین میتواند از طریق حوثیها کشتیرانی اسرائیل و کشتیهای جنگی این رژیم را در بابالمندب تهدید کند.
حمایت ایران از نیروهای یمنی تأسیسات نفتی عربستان سعودی و امارات را در سیبل اهداف پهپادهای یمنی قرار داده و از سوی دیگر فرودگاههای سعودی با موشکهای اسکاد که با کمک حزبالله لبنان عملیاتی شده، هدف قرار میگیرد.
نتایج اتفاقات اخیر آشکار است؛ امارات از جنگ یمن کنار کشیده و تلاشهای سعودیها به شکست انجامیده است. ممکن است که ایرانیها پیروزی بزرگی در یمن به دست آورند. تمامی اینها خبرهای بدی برای جریان ضدایرانی محسوب میشود.
از ابتدا نیز اقدام علیه ایران آسان بهنظر نمیرسد. اکنون نیز پیچیدگی این اقدامات بیش از پیش شده است، درخصوص موفقبودن استراتژی ترامپ تردید وجود دارد. ناامیدی حتی به اسرائیل نیز کشیده شده است.
کمبود منابع مالی در بخش صنعت و نقدینگی سرگردان در حوزه سوداگری
در حالی که 4 برابر شدن حجم نقدینگی سرگردان در 6 سال گذشته و سرریز شدن آن در حوزه سوداگری موجب ایجاد تورم شده، عضو اتاق بازرگانی میگوید بزرگترین مشکل صنعت در کشور نقدینگی است.
بنابر آمار منتشره در اواخر سال گذشته، رقم نقدینگی از مرز 1900 هزار میلیارد تومان گذشته و بر اساس برخی پیشبینیها به 2000 هزار میلیارد تومان رسیده است. این در حالی است که رقم مذکور در سال 92، حدود 430 هزار میلیارد تومان بوده است. متاسفانه عدم مدیریت این رقم فزاینده، موجب سرریز شدن نقدینگی سرگردان به سمت سوداگری در بازار مسکن و ارز و سکه و خودرو و... شده و تورمی که گفته می شد بالای 40 درصد است، دامن زده است.
عجیب این که در همین وضعیت، محمدرضا نجفی عضو هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی و عضو هیئت مدیره انجمن قطعهسازان تصریح میکند بزرگترین مشکل بخش صنعت، نقدینگی است.
وی به روزنامه آرمان گفت: در حال حاضر عمدهترین و بزرگترین مشکل ما در صنعت، نقدینگی است. متاسفانه هیچ اقدام موثری هم برای حل این مشکل بزرگ انجام نشده است. باید توجه داشت که اگر نقدینگی واحدهای تولیدی تامین شوند، بنگاهها میتوانند توان و پتانسیل خود را به کار بگیرند.
وی میافزاید: پیشنهاد ما این است که حداکثر یک ماه پس از تحویل کالا، پول قطعهساز یا بخشهای دیگر صنعت پرداخت شود تا چرخه تولید همچنان به حیات خود ادامه دهد. همچنین لازم است مواد اولیه مورد نیاز صنعت، با شرایط راحتتری در اختیار تولیدکننده قرار گیرد. در عین حال، مشکل دیگر، بدهیهای تولیدکنندگان به طرفهای خارجی است. بایستی این بدهیهای قبلی و قدیمی واحدهای تولیدی، با نرخ زمان خرید مواد اولیه یا قطعات و ماشینآلات، تسویه شود.
نجفی همچنین گفت: به طور مسلم ما توان و پتانسیل خیلی زیادی در داخل کشور داریم و اگر واردات همچنان ادامه یابد، این پتانسیلها هیچگاه به منصه ظهور نمیرسند. بخشی را میشود داخلیسازی کرد و برای آن قانون هم وجود دارد یعنی قانون حداکثر استفاده از توان تولید داخلی که اگر به آن بها دهیم، نیاز ارزبری ما کمتر میشود و نیاز واردات ما نیز کاهش مییابد. خاصیت دیگر آن هم این است که آنهایی که مرتبا ما را تحریم میکنند و آزار میدهند، خواهند دید که در صورت تحریم ما خودمان مشکلاتمان را حل خواهیم کرد؛ آنها هم ناامید میشوند و دیگر دنبال این روش نخواهند بود. مثال آن هم تحریم بنزین در چند سال قبل است. بلافاصله در آن زمان تمهیداتی اندیشیده شد و تمام پتروشیمیها تبدیل به تولیدکننده بنزین شدند.
هزینههای انفعال را پای مقاومتِ نکرده ننویسید!
روزنامه دولتی ایران، هزینههای انفعال برجامی و کوتاهیهای انجام گرفته در حول و حوش آن را پای «مقاومت» نوشت و مدعی شد: مقاومت، هزینه هم دارد(!)
این روزنامه مینویسد: چند ماهی میشود که دولت همزمان با هماوردی در عرصه خارجی، در حوزه داخلی نیز همچنان با هجمههای رقبا روبهرو است. محور اصلی انتقادها و البته مخالفتهای داخلی به مجموعه دولت هم مشکلات اقتصادی کشور و ادعای غمخواری برای معیشت مردم است. کمتر روزی است که با همین مضمون در برخی رسانهها یا از تریبونهای مجلس و نماز جمعه، صداوسیما و همایشها و برنامههای مختلف، حملهای به اعضای کابینه و شخص رئیس جمهور انجام نشود. با این حال در بسیاری از این مواضع انتقادی که گاه با نسبت دادن اتهامات و تهمتهایی هم همراه است، هیچ اشارهای به بیان راهکارها یا پیشنهادهایی برای برونرفت از وضعیت موجود دیده نمیشود. یک واقعیت عینی در این زمینه نادیده گرفته میشود. واقعیتی که اگرچه با همافزایی ملی و پرهیز از دعواهای جناحی میتوان چارهجوییهایی برای مهار آن داشت اما به هر روی گریزی از آن نیست. جمهوری اسلامی ایران در برابر خروج آمریکا از برجام و همزمان با بازگرداندن تحریمهای این کشور علیه ایران، استراتژی مقاومت را انتخاب کرده است. استراتژی که دولت هم مجری آن است و دیگر نهادها و جریانهای سیاسی بهخصوص جناح رقیب هم در مقام بیان، مدافع و حامی آن هستند اما وقتی به عمل و تن دادن به اقتضائات آن میرسیم، پای همراهی آنها میلنگد. به هر حال آنچه به نظر باید در تریبونها و بهخصوص رسانهها و از سوی هر نهاد و دستگاه معتقد به استراتژی مقاومت مورد تاکید قرار گیرد و تبیین شود، اینکه اتخاذ هر راهبردی هزینه - فایدههای خاص خود را دارد. نمیشود مدام از فواید راهبردی سخن راند و همزمان به تبعات و هزینههای مرتبت بر آن اشارهای نکرد.
...خلاصه سخن این است که واقعیتها را از تحلیلهای خود جدا نکنیم و بپذیریم وقتی راهبرد مقاومت در برابر زیادهخواهیهای آمریکا را انتخاب کردهایم، تبعات و هزینههای آن را هم باید قبول کنیم و مهمتر اینکه مختصات چنین رویارویی را هم برای مردم تبیین کنیم.
توجیهات روزنامه ایران در حالی است که فشارهای اقتصادی موجود، نتیجه 6 سال امیدواری به آمریکا و سپس اروپاست و نه مقاومت در برابر زورگوییها و عهدشکنیهای آنها. اتفاقا اگر از روز اول، بر تنظیم متوازن برجام و اخذ تضمین کافی و اجرای گامبهگام (متقابل) تعهدات تاکید می ورزیدند و در مقابل نقض آن مقاومت میکردند، اکنون لازم نبود هم برجام را یکطرفه اجرا کنند و هم عدم اجرای تعهدات طرف مقابل را پذیرا باشند و در عین حال به بازار نفت آرامش بدهند.
استعفای دومین رئیس بدون راهاندازی اینستکس
محافل رسانهای در اروپا میگویند کنارهگیری دومین رئیس اینستکس آن هم قبل از راهاندازی این کانال مبادلات مالی، سوءظنها درباره نمایشی بودن کار اروپا را بیشتر میکند. برند اربل در کمتر از یک هفته پس از انتصاب به ریاست اینستکس، از این سمت استعفا کرد.
روزنامه فایننشال در این زمینه مینویسد: برند اربل دیپلمات 72 ساله آلمانی که قرار بود ریاست این سازوکار مالی را برعهده بگیرد و ماه پیش برای این سمت انتخاب شده بود، مجبور به کنارهگیری شد. او اسرائیل را بیش از هر زمان دیگری یک عضو بیگانه خاورمیانه خطاب کرده بود و سقوط صدام حسین را بزرگترین تراژدی قرن بیست و یک نامیده بود. در پنج ماه گذشته، ایران برنامه خروج مرحلهایاش از برجام را آغاز کرده، بدین ترتیب یافتن یک رئیس جدید پیش از آنکه ایران گام سوم خود را اجرایی کند، بیش از پیش اهمیت مییابد.
اینستکس به شرکتهای ایرانی و اروپایی اجازه میدهد تا زیر چتر حمایت اروپا به مبادلات تجاری خود بپردازند و از جریمههای ایالات متحده در امان باشند. بااین حال برکناری ناگهانی آقای اربل نشان از این سوءظن دارد که مقاومت اروپا در مقابل ایالات متحده بیش از آنکه واقعی باشد نمایشی است. کالاهای قابل مبادله تحت حمایت این سازوکار، مواد غذایی و داروها، کالاهایی که مشمول مجازاتهای ایالات متحده نمیشدند.
وبسایت رادیو فرانسه نیز در همین زمینه خاطرنشان کرد: کنارهگیری اربل، به کار افتادن سامانه موسوم به اینستکس را دچار اختلال میکند.
این وبسایت مینویسد: درحالی که ایران در کلیه دیدارهای صورت گرفته میان طرفین برجام از اروپا میخواهد برای شتاب بخشیدن به آغاز کار این کانال اقدامات لازم را به اجرا گذارد، «کنارهگیری» برند اربل مانع تازهای در راه بکار افتادن عملی این ابزار مبادلاتی ایجاد میکند. در میان مطبوعات حامی دولت در ایران نیز، روزنامه اصلاحطلب آفتاب یزد درباره خبر کنارهگیری تصریح کرد: استعفای مدیر اینستکس، خوشبینیها را کمرنگ کرده است.
این روزنامه مینویسد: راهاندازی خط اعتباری اروپا با ایران، انجام اولین تراکنش مالی از طریق اینستکس، عملیاتی شدن سازوکار مالی اروپا برای بقای برجام، تلاش و گمانهزنیها برای تزریق 15 میلیارد دلار به این سیستم، پیشقراولی اروپا برای تأمین خواستههای دارویی و غذایی ایران، نشست پشت نشست از کمیسیون مشترک برجام گرفته تا گفتوگوهای محرمانه. اینها تنها بخشی از وعده وعیدها یا کارهایی است که از تیر ماه امسال و بعد از انجام کاهش تعهدات برجامی ایران از سوی اروپا انجام شد تا بلکه مانع از تداوم گامهای بعدی ایران در مسیر خروجش از توافق هستهای شود. وعدههایی که همگی روی اینستکس متمرکز شده است، همان سازوکاری که ایران بارها نسبت به آن گفته است که اگرچه قدم مثبتی است اما کافی نیست. چرا که اینستکس نه فروش نفت ایران را منجر خواهد شد و نه مبادله کالاهایی فارغ از دارو و غذا.
اما خبر جدید این است که این سازوکار هنوز شروع نشده با چالشی بزرگ مواجه شده است، چالشی به نام استعفای کسی که مدیریت اینستکس را پذیرفته بود.
بدیهی است اگر فشار بر مدیر اینستکس آنقدر باشد که وی مجبور به استعفا شود بهجای اربل هرکس دیگری هم که بر سر کار بیاید همین مشکل را خواهد داشت.
سایت عصر ایران از سایتهای حامی برجام نیز در یادداشتی خاطرنشان کرد: هنوز سازوکار مالی داد و ستد اروپاییها با ایران موسوم به «اینستکس» وارد فاز عملیاتی و اجرایی نشده که در عرض کمتر از 7 ماه از اعلام رسمی ثبت این سازوکار مالی، 2 رئیس این نهاد مالی بنا به دلایلی نامعلوم استعفا کردهاند.
استعفای ناگهانی «برند اربل» سفیر سابق آلمان در تهران که ریاست اینستکس را برعهده او سپرده بودند، ماجرای آغاز به کار اینستکس را بار دیگر در هالهای از ابهام فرو برده است. این استعفا در کنار استعفای چند هفته پیش «پر فیشر»- رئیس سابق کامرتس بانک آلمان که به عنوان نخستین رئیس اینستکس معرفی شده بود- ماجرای اینستکس را پیچیده کرده است و ظن ناظران را به وجود پشت پردهای پرحاشیه و پرفشار برای این نهاد،تقویت کرده است.
آمریکاییها بارها هشدار دادهاند این نهاد و دستاندرکاران آن را تحریم خواهند کرد و شاید یکی از دلایل کنارهگیری فیشر و اربل در تشدید همین تهدیدها بوده باشد.